در دهههای اخیر، ذهنآگاهی (Mindfulness) بهعنوان یکی از بنیادیترین مؤلفههای درمانهای موج سوم رفتار درمانی ـ از جمله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، درمان متمرکز بر شفقت (CFT) و درمان فرایندمحور (PBT) ـ جایگاه ویژهای پیدا کرده است. پژوهشها نشان دادهاند که تمرین ذهنآگاهی موجب بهبود تنظیم هیجان و افزایش کیفیت روابط بینفردی میشود (گوندلمن و همکاران، ۲۰۱۷).

گرد آوری و تدوین: دکتر پیمان دوستی
کابات زین (۱۹۹۴) ذهنآگاهی/ توجه آگاهی (مایندفولنس)را به معنای «توجه عمدی به تجربه لحظه حاضر، بدون قضاوت و با پذیرش» تعریف می کند. در واقع، ذهنآگاهی/ توجه آگاهی (مایندفولنس) نهتنها به آگاهی از آنچه اکنون در درون و بیرون ما رخ میدهد اشاره دارد، بلکه کیفیت رابطه ما با آن تجربه را نیز تغییر میدهد. در حالت ذهنآگاهانه، بهجای تلاش برای تغییر یا اجتناب از افکار و احساسات، آنها را مشاهده و در آغوش میگیریم.
ذهنآگاهی/ توجه آگاهی (مایندفولنس) با تنظیم هیجان در ارتباط است. در واقع، تنظیم هیجان، فرایندی است که افراد از طریق آن بر نحوه تجربه و ابراز هیجانهای خود تأثیر میگذارند. در عین حال، ذهنآگاهی/ توجه آگاهی (مایندفولنس) به افراد کمک میکند بهجای واکنشهای تکانشی و خودکار، پاسخهایی آگاهانه و منطبق با ارزشهایشان بدهند. از طریق تمرینهای متمرکز بر تنفس، بدناسکن، یا مشاهده افکار، فرد یاد میگیرد میان «رخداد» و «پاسخ» فاصلهای آگاهانه ایجاد کند؛ فاصلهای که در آن آزادی انتخاب شکل میگیرد.
در پژوهشی طولی، رومر و همکاران (۲۰۱۵) نشان دادند که افزایش مهارتهای ذهنآگاهی/ توجه آگاهی (مایندفولنس) بهویژه «پذیرش بدون قضاوت» و «آگاهی از تجربه درونی» بهطور معناداری پیشبینیکننده کاهش نشخوار ذهنی، اضطراب و واکنشپذیری هیجانی است. به بیان دیگر، ذهنآگاهی ظرفیت «تنفس در میانه طوفان هیجان» را تقویت میکند.
در رویکردهای درمانی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان متمرکز بر شفقت (CFT)، ذهنآگاهی نه فقط تمرینی برای لحظهای خاص، بلکه شیوهای برای زیستن است. درمانگران به مراجعان آموزش میدهند که چگونه با تجربههای درونی خود تماسی گشوده تر و مهربانانهتر برقرار کنند. این حضور مهربانانه، بهویژه در درمان مراجعان مبتلا به اختلالات هیجانی یا شخصیت مرزی، به کاهش خودقضاوتگری و افزایش خود شفقت ورزی منجر میشود (بائر و همکاران، ۲۰۱۹).
در سطح روزمره نیز میتوان ذهنآگاهی/ توجه آگاهی (مایندفولنس) را در کار، روابط و حتی خوردن و راهرفتن تمرین کرد. بهعنوان مثال، هنگام گفتوگو با دیگران، آگاهانه به صدا، حس بدن و احساسات خود بدون قضاوت یا برنامهریزی برای پاسخ بعدی، توجه کنید. این تمرین ساده، کیفیت ارتباط را عمیقتر و اصیلتر میکند. به یاد داشته باشید که ذهنآگاهی، تمرینی برای خاموش کردن ذهن نیست، بلکه از طریق حضور آگاهانه و پذیرا، فرد میتواند چرخه واکنشهای هیجانی را به چرخهای از انتخابهای آگاهانه تبدیل کند.








