آسیب شناسی روانی

پیامدهای اختلال شخصیت مرزی: روابط عاطفی و عاشقانه

به طور کلی شخصیت به معنی ویژگی‌های نسبتا پایداری در فرد است. معنی نسبتا پایدار چنین است که ویژگی‌های شخصیتی نه آنقدر به سرعت تغییر می‌کنند و نه تا همیشه پایدار هستند. اختلال شخصیت به این معنی است که این ویژگی‌های نسبتا پایدار فرد، چالش‌های مختلفی در زندگی فرد و اطرافیانش ایجاد می‌کند. اختلال شخصیت مرزی، یکی از انواع اختلالات شخصیت است. این اختلال به ندرت به تنهایی در فرد وجود دارد و در اکثر مواقع همراه با این اختلال، نشانه‌هایی از اختلال دوقطبی، افسردگی، اضطرابی و … در فرد وجود دارد.

گردآوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی

اختلال شخصیت مرزی بر افکار، احساسات و رفتارهای افراد تأثیر می‌گذارد و مقابله با مشکلاتی را که در عرصه‌های مختلف زندگی با آن مواجه می شوند را دشوار می‌کند. همه ما دیدگاه منحصر به فردی نسبت به جهان داریم، اما افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) دیدگاهی تحریف شده نسبت به خود و محیط اطراف خود دارند.

افراد دارای اختلال شخصیت مرزی احساسات شدیدی را تجربه می‌کنند و خشم و از کوره در رفتن ویژگی بارزی از این اختلال است. معمولا افراد دارای اختلال شخصیت مرزی، به سرعت از رفتار خشم خود پشیمان می‌شوند و احساس گناه به سراغ آنها می‌آید. بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)، مجموعه ۹ نشانه وجود دارد که تعریف کننده اختلال شخصیت مرزی هستند و برای اینکه بتوانیم بیان کنیم فردی اختلال شخصیت مرزی دارد یا نه، باید حداقل ۵ نشانه از این ۹ نشانه در فرد وجود داشته باشد.

این اختلال، در جوامع بالینی و عمومی، بسیار شایع است و از لحاظ آماری، بیشتر افراد دارای اختلال شخصیت مرزی را زنان تشکیل می‌دهند.

بدون درمان مؤثر یا حمایت درمانی، این مسائل می توانند تأثیرات گسترده ای بر زندگی فرد داشته باشند. برخی از پیامدهای زندگی با اختلال شخصیت مرزی (اگر حمایت درمانی دریافت نشود):

عمدتا بی ثباتی در زمینه‌های مختلف زندگی مانند تغییر در دیدگاه‌ها، برنامه‌ها و …

بی ثباتی می‌تواند به شکل نصفه رها کردن فعالیت‌ها نمایان شود

در ایجاد و حفظ روابط سالم مشکل دارند (یا روابط بی ثبات)

روابط عاطفی بی ثبات یا چالش‌های زیاد زناشویی یا در رابطه عاطفی (گاها منجر به جدایی یا طلاق می‌شود)

احتمالا وجود رابطه‌های جنسی نسنجیده، تکانه‌ای، خارج از چهارچوب ارتباط و …

از دست دادن اعتماد به نفس

احساس پوچی مزمن

نوسانات خلقی خصوصا بین غم و اضطراب و خشم

خشم زیاد یا به سرعت از کوره در رفتن یا خشمگین شدن

احساس‌های دوگانه داشتن (معمولا بین خشم و دوست داشتن) خصوصا به افراد مهم زندگی

ترک تحصیل یا تغییر گزینه‌های درسی (بی ثباتی)

مشکلات حقوقی و یا شکایت

اخراج شدن و یا (تغییر شغل مکرر/ بی ثباتی)

الکلیسم و ​​سوء مصرف مواد

خودآزاری مزمن/ یا افکار خودکشی

احتمال بستری شدن در بیمارستان به خاطر افکار یا رفتار خود آسیب رسان یا خودکشی

مشکلات جدی در روابط عاشقانه افراد دارای اختلال شخصیت مرزی

اثرات اختلال شخصیت مرزی به طور اجتناب ناپذیری در روابط عاشقانه فرد قابل مشاهده است. افرادی که از اختلال شخصیت مرزی رنج می برند ممکن است ترس شدیدی از رها شدن داشته باشند. به دلیل این ترس ها می توانند دائماً از فردی که با او در ارتباط هستند جاسوسی کنند و هر رفتاری را به رها شدن، نادیده گرفته شدن یا کنار گذاشته شدن و یا بی توجهی تعبیر کنند.

احساس ناامنی شدید و ترس می‌تواند سازش را دشوار کند و باعث نوسان در رابطه شود. این افراد در حالی که از رها شدن می ترسند، ممکن است غرق شوند و از نزدیک شدن به شریک زندگی خود امتناع کنند. در نهایت، افراد دارای اختلال شخصیت مرزی ممکن است یک رابطه شدید و متضاد بین خواسته های عشق و توجه و رفتارهای گوشه گیری و انزوا در نوسان باشد.

علاوه بر این، برخی از علائم این اختلال می تواند تأثیر غیرمستقیم بر روابط داشته باشد. به عنوان مثال، خریدهای ناگهانی یا یک دعوای غیرقابل کنترل، می تواند بر بسیاری از اعضای خانواده تأثیر بگذارد.

دریافت کمک حرفه ای بهترین راه برای حفظ رابطه با فردی است که BPD دارد و در حین انجام این کار از سلامت روانی هر دو طرف محافظت می کند. زوج درمانی، علاوه بر درمان فردی، می تواند به حفظ رابطه کمک کند.

حمایت روانشناختی برای اختلال شخصیت مرزی

از آنجایی که اختلالات شخصیت ماهیتی مزمن، گسترده و سفت و سخت دارند، می توان با تعیین اهداف خاص با روان درمانی پیشرفت کرد. این اهداف ممکن است شامل کاهش پریشانی فرد و تغییر رفتارهایی باشد که باعث اختلال در زندگی روزمره می شود.

از سوی دیگر، افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، می توانند تکانشگری و بی ثباتی عاطفی خود را از روابط بین فردی خود وارد محیط درمانی کنند. در طول درمان، آنها ممکن است بیش از حد واکنش پذیر شوند و احساس کنند دچار شکست شد‌ه‌اند.

علاوه بر این، مانند سایر اختلالات شخصیت، روش‌های روان‌درمانی برای اختلال شخصیت مرزی باید بر اساس رفتار و علائم فردی که به دنبال کمک روان‌شناختی است، اصلاح شود، زیرا برخی از روش‌های موجود در طیف سنتی روان‌درمانی فردی می‌توانند علائم اختلال شخصیت مرزی را بدتر کنند.

بیشتر مردم، چه چیزهایی را در مورد اختلال شخصیت مرزی (BPD) نمی دانند؟

فردی در اپلیکیشن Quora این سوال را پرسیده بود که بیشتر مردم، چه چیزهایی را در مورد اختلال شخصیت مرزی (BPD) نمی دانند؟ یکی از پاسخ‌ها متعلق به فردی بود که خودش تشخیص BPD گرفته بود. به نظر من (پیمان دوستی) پاسخِ داده شده به سوال توسط این شخص، ارزش باز نشر و آگاه سازی مردم در خصوص اختلال شخصیت را دارد.

 در اینجا لیستی از چیزهایی که اکثر مردم در مورد اختلال شخصیت مرزی (BPD) نمی دانند را بیان می‌کنم:

۱) آنها نمی‌خواهند عمداً به دیگران آسیب عاطفی وارد کنند (تصمیم‌های ناگهانی آنها و رفتارهای گاها پریشان عاطفی، اغلب غیر عمدی است)

۲) حتی اگر اختلال شخصیت مرزی (BPD) درمان نشود، آنها می‌توانند محبت و مراقبت داشته باشند و از بودن در کنارشان لذت ببرید.

۳) آنها می‌توانند با دیگران بسیار همدل باشند.

۴) اختلال شخصیت مرزی در طیفی از شدت از خفیف تا متوسط ​​و شدید وجود دارد.

۵) ممکن است علائم مختلفی از BPD وجود داشته باشد و حتی اگر علائم مشابهی باشد، ممکن است در برخی از افراد شدیدتر از دیگران ظاهر شوند.

۶) اختلال شخصیت مرزی بسیار پیچیده است، پس افراد آن را متفاوت تجربه می کنند.

۷) ممکن است فرد دارای اختلال شخصیت مرزی ویژگی های منفی مختلفی داشته باشد، با این حال، ویژگی‌های مثبتی هم وجود دارد. یکی این است که بیشتر آنها دوست دارند افراد زندگی شان شاد باشند و وقتی می بینند افراد نزدیکشان در حال مبارزه با چیزی هستند، می توانند غمگین شوند و در صدد مراقبت برآیند.

۸) افراد، خیلی بیشتر از اختلال خود هستند. اختلال هویت افراد را تشکیل نمی‌دهد. BPD تنها بخشی از آن چیزی است که آنها هستند. آنها BPD را به دلیل اتفاقاتی که برایشان رخ داده است توسعه داده‌اند و نه به طور عمدی به خاطر خودشان.

۹) آنها می‌توانند والدین خوبی باشند و فرزندانی را سالم و با محبت تربیت کنند.

۱۰) بسیاری از آنها قادر به داشتن شغل پایدار یا موفقیت در مدرسه و دانشگاه هستند.

۱۱) اختلال شخصیت مرزی قابل درمان است، اما قابل درمان نیست. معنی این جمله این است که درمان های مبتنی بر شواهد برای BPD وجود دارد که میزان موفقیت بالایی دارند. با این حال، حتی پس از درمان، برخی از علائم به احتمال زیاد باقی خواهند ماند، هرچند با فراوانی کمتر و شدت کمتر. 

۱۲) حتی پس از درمان، ممکن است عود را تجربه کنند که در آن علائم یک بار دیگر شدید می‌شود. این موضوع ممکن است در زمان استرس مزمن و یا عدم رعایت سبک زندگی مناسب اتفاق بیفتد.

۱۳) افراد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD)، هیولا نیستند، بلکه اختلالی دارند که بر نحوه تفکر و رفتارشان تأثیر می گذارد و باعث می شود کارهایی انجام دهند که ممکن است از آنها احساس شرمندگی کنند.

۱۴) بسیاری از اعمال آنها، مانند دو نیم سازی به خوب و بد مطلق، در سطح ناخودآگاه انجام می شود، به این معنی که آنها حتی از انجام آن آگاه نیستند.

۱۵)در پایان، آنها چیزی را می‌خواهند که تقریباً همه می‌خواهند و آن هم رضایت، احترام، و دوست داشتن و مراقبت است.

پوزخند شخصیت مرزی (Borderline Personality Smirk)

پوزخند شخصیت مرزی (Borderline Personality Smirk) یک حالت چهره‌ای است که اغلب با افرادی مرتبط است که ویژگی های اختلال شخصیت مرزی (BPD) را نشان می‌دهند.

گرد آوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی

مشخصه پوزخند شخصیت مرزی، یک پوزخند ظریف و در عین حال متمایز است که از خود راضی یا متکبرانه به نظر می‌رسد و با نشانه‌ای از غم و اندوه یا آسیب پذیری ترکیب شده است. این حالت اغلب به عنوان ترکیبی از پوزخند و تمسخر توصیف می شود که با پیچ خوردن ظریف لب‌ها و ابروهای بالا رفته مشخص می‌شود. اعتقاد بر این است که این حالت چهره‌ای، حس برتری یا تحقیر نسبت به دیگران را منتقل می کند.

اصطلاح “پوزخند شخصیت مرزی (BPS)”، یک اصطلاح شناخته شده یا یک اصطلاح بالینی تعریف شده نیست. به نظر می رسد که این واژه، از مشاهدات و بحث‌های حکایتی در جوامع آنلاین، به جای تحقیقات تجربی یا ادبیات حرفه‌ای، پدید آمده است.

توجه به این نکته مهم است که اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک وضعیت پیچیده سلامت روان است و پوزخند تنها یک جنبه از آن است. معنای پشت پوزخند شخصیت مرزی بسته به زمینه و فرد می تواند متفاوت باشد. در اینجا چند تفسیر احتمالی وجود دارد:

۱) مکانیسم دفاعی: پوزخند ممکن است به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD)عمل کند و به آنها اجازه می دهد احساسات واقعی خود را پنهان کنند و از خود در برابر تهدیدها یا آسیب پذیری‌های درک شده محافظت کنند.

۲) دستکاری: پوزخند می تواند ابزاری برای دستکاری باشد، زیرا افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) ممکن است از آن برای به دست آوردن کنترل یا قدرت در روابط بین فردی استفاده کنند. این کار می تواند راهی برای اعمال سلطه یا برانگیختن واکنش دیگران باشد.

۳) بی ثباتی عاطفی: ترکیبی از خودخوری و غم و اندوه زمینه ای یا آسیب پذیری در پوزخند ممکن است نشان دهنده‌ی بی ثباتی عاطفی که مشخصه اختلال شخصیت مرزی (BPD) است، باشد. این کار می تواند جلوه‌ای از احساسات متضاد تجربه شده توسط افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) باشد.

۴) محافظت از خود: پوزخند ممکن است راهی برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) باشد تا از خود در برابر طرد شدن یا رها شدن بالقوه محافظت کنند. این کار می تواند یک مکانیسم دفاعی برای پنهان کردن ناامنی‌های آنها و حفظ حس کنترل باشد.

ضروری است که با احتیاط به این موضوع بپردازیم و از کلی گویی پرهیز کنیم. در حالی که برخی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) ممکن است این حالت چهره را نشان دهند، بسیار مهم است که همه افراد دارای این وضعیت را، فرد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) توصیف نکنیم. اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک اختلال پیچیده است که در هر فردی به طور متفاوتی ظاهر می شود و در نظر گرفتن طیف کامل علائم و تجربیات مرتبط با این اختلال ضروری است.

توجه کنید که پوزخند شخصیت مرزی یک معیار تشخیصی برای اختلال شخصیت مرزی (BPD) نیست، بلکه مشاهداتی است که در برخی از افراد مبتلا به این اختلال انجام شده است. این فقط یک جنبه از ماهیت پیچیده و چند وجهی اختلال شخصیت مرزی (BPD) است.

در خاتمه، در حالی که اصطلاح “لبخند شخصیتی مرزی” ممکن است در برخی از جوامع آنلاین به رسمیت شناخته شده باشد، باید با احتیاط به آن پرداخت. مهم است که به یاد داشته باشید که اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک وضعیت پیچیده سلامت روان است که نمی توان آن را به یک حالت چهره تقلیل داد. برای تشخیص و درمان دقیق از متخصص کمک بگیرید.

انواع حالت‌های خلقی در اختلالات دو قطبی

سه حالت خلقی متفاوت در اختلالات دو قطبی شامل دوره‌های هیپومانیا، دوره‌های مانیا و دوره‌های افسردگی است. بسته به اینکه این حالت‌های خلقی به چه شکل با یکدیگر همراه شوند، انواع مختلف اختلالات دو قطبی را تشکیل می‌دهند.

همچنین نوع دیگری از حالت خلقی رایج وجود دارد، که به عنوان خلق میکس شناخته می‌شود.

گردآوری: دکتر پیمان دوستی

حالت خلقی هیپومانیا و مانیا

هیپومانیا و مانیا، هر دو حالت‌های خلقی بالایی است که به وضوح خلق فرد از حالت طبیعی بالاتر است. در واقع، هیپومانیا شکل خفیفی از مانیا می‌باشد.

در خلق هیپومانیا، فرد معمولا انرژی زیاد گاها شبیه بیش فعالی را به همراه حداقل ۳ تا از این علایم شامل ۱) پر حرفی یا سرعت زیاد حرف زدن، ۲) کاهش نیاز به خواب، ۳) احساس توانمندی‌های اغراق شده و فراتر از واقعیت فرد که در مواردی ممکن است شبیه خودشیفتگی یا عزت نفس کاذب نمایان شود، ۴) هجوم افکار با سرعت بالا در ذهن انگار افکار باهم مسابقه می‌دهند، ۵) حواس پرتی و پرت شدن حواس به محرک‌های غیر مهم، ۶) افزایش پروژه‌ها یا فعالیت‌های مختلف و یا همزمان از جمله شغلی، تحصیلی، جنسی و … و ۷) درگیر شدن در فعالیت‌هایی که بالقوه دردسر ساز هستند، را از خود نشان می‌دهد.

مجدد یادآور می‌شویم که وجود تنها ۳ نشانه از مجموعه نشانه‌های ذکر شده، برای تشخیص یک اپیزود هیپومانیا یا مانیا کافی است.

احساس توانمندی اغراق شده، می‌تواند خود را به شکل عزت نفس کاذب نمایان کند، حالتی که ممکن است در نگاه دیگران به شکل فردی خودشیفته نیز نمایان شود و بسیاری از افراد ممکن است این حالت را با اختلال خودشیفتگی اشتباه بگیرند.

درگیر شدن در فعالیت‌های بالقوه دردسر ساز، می‌تواند به هر شکلی نمایان شود. ممکن است فرد در ارتباطاتی قرار گیرد که پر دردسر هستند، رفتارهای بالقوه خطرناک یا پردردسری را از خود نشان دهد، درگیر مسایل قانونی شود یا به جعل سند و هر فعالیت دیگری که ممکن است به طور بالقوه برای او مشکلاتی ایجاد کند، بپردازد.

رابطه‌های جنسی نسنجیده، رابطه‌های فرازناشویی و …، نمونه‌های دیگری از این رفتارهای بالقوه دردسر ساز هستند.

در مواردی، فرد به طور تکانه‌ای برای مهاجرت، سرمایه گذاری‌های مالی ساده لوحانه، بخشش‌های مالی غیر منطقی به دیگران، درگیر شدن در فعالیت‌های مالی‌ای که برای فرد مشکلاتی ایجاد می‌کند مانند نزول (پول بهره‌ای)، دریافت وام‌های بدون پشتوانه و بدون فکر، خرید و فروش‌های احمقانه و یا تصمیم‌های مالی یا تجاری نامناسب، تصمیم گیری می‌کند.

خلق مانیا، شکل شدید‌تری از هیپومانیا می‌باشد که ممکن است فرد نیازمند مراقبت‌های بیمارستانی نیز، شود.

یک اپیزود مانیا حداقل ۷ روز طول می‌کشد و حداکثری برای آن مشخص نشده است.

یک اپیزود هیپومانیا، حداقل ۴ روز طول می‌کشد و حداکثری برای آن مشخص نشده است.

حالت خلقی افسردگی

یک اپیزود افسردگی دوره‌های خلق پایین در اکثر روزهای هفته و در اکثر ساعت‌های روز است که ممکن است با بی علاقگی به فعالیت‌هایی که قبلا لذت بخش بوده است، مشخص شود. در این دوره‌ها ممکن است فرد تحریک پذیر شود، تغییراتی در وزن، اشتها (پر خور یا کم خور) یا خواب (پر خواب یا کم خواب) داشته باشد، یا دچار خستگی یا افت انرژی شود.

احساس بی ارزشی یا احساس گناه بیش از حد یا نامتناسب نیز، از دیگر نشانه‌هایی است که ممکن است در این اپیزود نمایان شود.

حالت خلقی میکس

در حالت خلقی میکس، فرد ممکن است به طور همزمان اپیزود افسردگی را با هیپومانیا و یا مانیا تجربه کند. در این حالت ممکن است فرد در حالی که حالت‌های افسردگی را دارد، اما نشانه‌هایی چون تندی روانی یا تند حرف زدن، کاهش نیاز به خواب، تصمیم گیری های نامناسب و … را از خود نشان دهد.

خلق میکس، ترکیبی از دو حالت خلقی به طور همزمان با یکدیگر می‌باشد. برای نمونه، فرد به طور همزمان احساس پوچی یا بی ارزش بودن را تجربه می کند و در کنار آن احساس خود بزرگ بینی یا عزت نفس کاذب را نیز از خود نشان می‌دهد.

اختلال دوقطبی نوع ۱

برای تشخیص اختلال دو قطبی نوع ۱، فرد باید در طول دوره عمر خودش، حداقل ۱ بار (ممکن است در گذشته اتفاق افتاده باشد یا ممکن است بعدا در آینده اتفاق بیوفتد) یک اپیزود از افسردگی را به مدت حداقل ۱۴ روز یا بیشتر تجربه کرده باشد یا در آینده تجربه کند.

همچنین فرد باید در طول دوره عمر خودش، حداقل ۱ بار (ممکن است در گذشته اتفاق افتاده باشد یا ممکن است بعدا در آینده اتفاق بیوفتد) یک اپیزود از مانیا را به مدت ۷ روز یا بیشتر تجربه کرده باشد. چنانچه فرد تاکنون مانیا را تجربه نکرده باشد، اما در آینده مانیا را تجربه کند، تشخیص قبلی او باطل محسوب می‌شود و تشخیص جدید اختلال دو قطبی نوع ۱ می‌باشد.

فرد در طول عمر خودش، بارها ممکن است اپیزودهای هیپومانیا را هر بار به مدت حداقل ۴ روز یا بیشتر (حداکثر تعداد روزی در نظر گرفته نشده است) تجربه کند.

تجربه خلق میکس، یعنی تجربه همزمان افسردگی و هیپومانیا، یکی از خلق های رایج است که بسیاری از افرادی که تشخیص اختلال دو قطبی می گیرند، آن را تجربه می کنند.

اختلال دوقطبی نوع ۲

برای تشخیص اختلال دوقطبی نوع ۲، فرد باید در طول دوره عمر خودش، حداقل ۱ بار به مدت حداقل ۱۴ روز یا بیشتر (ممکن است بارها اپیزود افسردگی رخ داده باشد یا بدهد) یک اپیزود از افسردگی را تجربه کرده باشد و در طول زندگی خود، اپیزودهایی از هیپومانیا را هر بار به مدت حداقل ۴ روز (حداکثری برای مدت آن در نظر گرفته نشده است) را تجربه کند.

در اختلال دو قطبی نوع ۲، فرد هیچگاه مانیا را تجربه نمی‌کند، بلکه هیپومانیا را تجربه می‌کند، لذا چنانچه فرد در هر دوره‌ای از زندگی خود، مانیا را تجربه کرد، تشخیص به دوقطبی نوع ۱، تغییر پیدا خواهد کرد.

تجربه خلق میکس، یعنی تجربه همزمان افسردگی و هیپومانیا، یکی از خلق های رایج است که بسیاری از افرادی که تشخیص اختلال دو قطبی می گیرند، آن را تجربه می کنند.

اختلال سیکلوتایمی ( خلق چرخشی یا ادواری خویی)

برای تشخیص اختلال سیکلوتامی، باید فرد طی دو سال گذشته، چرخش‌های مداومی بین حالت‌های هیپومانیا تا افسردگی را از خود نشان داده باشد.

در اختلال سیکلوتامی، معمولا افسردگی و هیپومانیا، از دیگر اختلال‌های دوقطبی خفیف‌تر است و چرخش‌ها با سرعت بیشتری رخ می‌دهند، به طوری که فرد هیچگاه بیشتر از ۲ ماه، بدون علایم نمی‌باشد.

توجه داشته باشید که با توجه به خفیف تر بودن نشانه ها و مدت اپیزودها در سیکلوتایمی، ممکن است معیارهای کاملی از یک اپیزود تمام اعیار افسردگی یا هیپومانیا را از خود نشان ندهد.

نمودار حالت‌های خلقی

چارت تصویری اختلال شخصیت مرزی

اختلال شخصیت مرزی (BPD)، اختلالی است که از اواخر دوره نوجوانی شروع می شود و با برخی نشانه ها مشخص می شود.

پروسه‌ی روان درمانی به افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) کمک می‌کند تا بتوانند خود کنترلی بیشتر بر روی خود و رفتارهای ناسازگار خود داشته باشند. از سوی دیگر روان درمانی به افراد روش‌هایی برای تنظیم خلق و هیجان آموزش می‌دهد.

نویسنده: دکتر پیمان دوستی

یافته‌های پژوهشی بسیار خوبی درخصوص درمان اثربخش اختلال شخصیت مرزی با درمان‌های پذیرش و تعهد (ACT)، شفقت (CFT) و طرحواره درمانی (ST) وجود دارد. یافته‌ها حاکی از آن است که یک پروسه حدودا ۲ ساله روان درمانی، برای مهار نشانه‌های اختلال شخصیت مرزی مفید است.

با این حال، بسیاری از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD)، همانطور که در بسیاری از کارها بی ثبات هستند، در دنبال کردن روان‌درمانی هم بی ثبات هستند و این موضوع منجر به شکست آنها می‌شود.

همچنین آنچه ما به عنوان دو نیم سازی (آرمانی سازی- بی ارزش سازی) می‌شناسیم، در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بسیار شایع است که این امر می‌تواند همین حس دو گانه را به درمانگر نیز ایجاد کند و باعث شود مراجع یک روز درمانگر خود را ناجی خود بداند و یک روز از او کاملا ناامید شود. پیشنهاد می‌شود در چنین شرایطی، موضوع را با درمانگر خود مطرح کنید.

.

در چارت تصویری زیر برخی نشانه‌های اختلال شخصیت مرزی آورده شده است.

چنانچه فرد برخی نشانه های موجود در این چارت را نشان دهد، احتمال دارد که در حال تجربه اختلال شخصیت مرزی باشد و پیشنهاد می شود با یک متخصص سلامت روان مشورت کند.

اختلال دو قطبی با تظاهرات غیر معمول (atypical bipolar disorder)

“اختلال دو قطبی با تظاهرات غیر معمول” یک تشخیص نیست. این عبارت به این واقعیت اشاره دارد که یک فرد دارای علائم اختلال دوقطبی‌ای است که به نوعی، با تظاهرات رایج این اختلال متفاوت است و نمی‌توان آن را به عنوان اختلال دو قطبی نوع ۱، اختلال دوقطبی نوع ۲ و یا اختلال ادواری خویی (سیکلوتایمی) در نظر گرفت.

در واقع، تظاهر غیر معمول اختلال دوقطبی به این معنی است که علائم فرد دقیقاً با علائم رایج‌تر اختلال دوقطبی مطابقت ندارد.

گردآوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی

به نقل از لنر و فلتچر (۲۰۲۲) ممکن است آنچه در اختلال دو قطبی با تظاهرات غیر معمول (atypical bipolar disorder) می‌بینیم، سیمپتوم‌های هیپومانیا به شکل پر انرژی بودن غیر طبیعی با دست کم ۳ مورد از ۷ مورد باشد: ۱) سریع صحبت کردن، پر حرفی یا احساس فشار برای حرف زدن، ۲) داشتن انرژی زیاد به همراه احساس توانمندی غیر معمول، ۳) پرش افکار یا سرعت زیاد افکار به شکلی که انگار افکار با یکدیگر مسابقه می‌دهند یا حاشیه پردازی و توضیح‌های غیر ضروری مداوم و به حاشیه رفته شدن بحث اصلی به دلیل هجوم زیاد افکار، ۴) کاهش نیاز به خواب به شکلی که با خواب کم نیز، فرد همچنان دارای انرژی باشد، ۵) حواس پرتی و یا پرت شدن حواس به محرک‌های غیر ضروری، ۶) افزایش فعالیت‌های هدفمند مانند انجام پروژه‌های زیاد، فعالیت جنسی، کار، مدرسه و …، ۷) درگیر شدن در فعالیت‌های بالقوه دردسرساز یا انجام رفتارهای بی پروا یا انجام فعالیت‌های نسنجیده یا تصمیم گیری‌های تکانه‌ای مالی، جنسی، رابطه‌ای، سرمایه گذاری و ….

لنر و فلتچر (۲۰۲۲) بیان کردند که ممکن است تظاهرات افسردگی نیز در اختلال دو قطبی با تظاهرات غیر معمول (atypical bipolar disorder) متفاوت باشد. ممکن است دوره‌های افسردگی به شکل تغییر در الگوهای خواب، احساس غمگینی، مشکل در باور توانایی انجام کارهای کوچک، احساس بی قراری، احساس ناامیدی یا آهسته صحبت کردن خود را نمایان کند.

سسیلی (۲۰۰۷) در خصوص اختلال دو قطبی با تظاهرات غیر معمول (atypical bipolar disorder) بیان کرد که فرد ممکن است به طور مداوم و تقریبا همیشه سیمپتوم‌های هیپومانیا را از خود نشان دهد و به ندرت افسردگی را تجربه کند. همچنین وی بیان می‌کند، ممکن است اپیزودهای افسردگی کوچک باشد و فرد نتواند آنها را تشخیص دهد و آن را به حساب حالت‌های خلقی به دلایل اتفاق‌های بیرونی بگذارد.

بائر (۲۰۲۲) نیز بیان می‌کند، اختلال دو قطبی می‌تواند با نمودی متفاوت، به شکل خلق میکس یعنی تجربه همزمان ویژگی‌هایی از هیپومانیا مانند سریع صحبت کردن، پرحرفی، پرش افکار یا سرعت زیاد افکار و … به همراه ویژگی‌هایی از افسردگی مانند خلق پایین، احساس غمگینی، بی قراری و ناامیدی، نمایان شود.

همچنین بائر (۲۰۲۲) مطرح می‌کند، اگرچه اختلال دوقطبی به عنوان یک اختلال مربوط به خلق شناخته می شود، اما تحقیقات فراوانی نشان می دهند که علامت اصلی هیپومانیا، خلق و خوی بالا نیست، بلکه زیادی فعال بودن به همراه تندی روانی یا حرکتی است. سرعت زیاد افکار به شکلی که انگار باهم مسابقه می دهند، احساس تحت فشار بودن برای حرف زدن/  یا پرحرفی، کاهش نیاز به خواب، شروع پروژه‌های زیاد و تصمیم‌گیری‌های تکانشی، همگی ناشی از همین زیادی فعال بودن است.

نگاهی متفاوت به اختلال دو قطبی: آیا تجربه همزمان اپیزودهای هیپومانیا (یا مانیا) و افسردگی ممکن است؟

در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است در اختلال دو قطبی، به طور همزمان اپیزود هیپومانیا (یا مانیا) و افسردگی  را تجربه کنیم؟ باید بگوییم، بله چنین چیزی می تواند رخ دهد.

برخی از مطالعات، شایع ترین حالت خلقی در اختلال دوقطبی را، ترکیبی از علائم هیپومانیک/ مانیک و افسردگی نشان می دهند. در واقع، تصویر کلاسیک اختلال دوقطبی که دوره ای متناوب بین قطب های خلق و خوی بالا و پایین دارد، یک ساده سازی بیش از حد است. در خود نام اختلال دو- قطبی، احتمالاً نسبت به اصطلاح قدیمی تر این اختلال، یعنی اختلال مانیا- افسردگی، دقت کمتری به خرج داده شده است.

نویسنده: دکتر مارک بائر/ منبع: dbsalliance.org

مترجم: دکتر پیمان دوستی

اگرچه اختلال دوقطبی به عنوان یک اختلال مربوط به خلق شناخته می شود، اما تحقیقات فراوانی نشان می دهند که علامت اصلی هیپومانیا و مانیا، خلق و خوی بالا نیست، بلکه بیش فعالی است.

همانطور که بسیاری از افراد گاهی تجربه کرده اند، خلق می تواند افزایش یافته یا تحریک پذیر باشد. اما چیزی که همیشه در دوره‌های مانیا یا هیپومانیا ظاهر می‌شود، احساس «سریع بودن/ تندی» جسمی و/ یا ذهنی است.

سرعت زیاد افکار به شکلی که انگار باهم مسابقه می دهند، احساس تحت فشار بودن برای حرف زدن/  یا پرحرفی، کاهش نیاز به خواب، شروع پروژه‌های زیاد و تصمیم‌گیری‌های تکانشی، همگی ناشی  بیش از حد فعال بودن ناشی می‌شوند.

بسیاری از اوقات این حس بیش فعالی خوشایند است – زمانی که شخص به طور خاص احساس اعتماد به نفس دارد، احتمال بیشتری دارد که قاطعانه عمل کند و اغلب احتمال بیشتری دارد که ریسک کند.

با این حال، گاهی اوقات بیش فعال بودن فقط به این معناست که «موتورتان را نمی توانید خاموش کنید». این موضوع می‌تواند به تحریک‌پذیری یا بی‌قراری منجر شود، به‌ویژه اگر فرد با واقعیت یا افراد دیگری مواجه شود که با انتظارات او مطابقت ندارند. بنابراین آنچه در مانیا یا هیپومانیا رایج است، احساس بیش فعالی است، اما خلق و خوی می تواند متغیر باشد.

بنابراین، به طور کلی، تعجب آور نیست که خلق و خوی در هیپومانیا یا مانیا گاهی اوقات افسرده می شود. در واقع، ممکن است دقیق‌تر باشد که اختلال دوقطبی را نه به‌عنوان حالت متناوب خلق‌های خیلی بالا و خیلی پایین، بلکه به‌عنوان وضعیت دوره‌های افسردگی مکرر با دوره‌های بیش فعالی  یا دوره‌های بیش فعالی مکرر با پریودهای کندی و افسردگی، در نظر بگیریم– و گاهی اوقات این دوره‌ها متناوب می‌شوند.

از آنجا که بسیاری از مردم فکر می کنند که اختلال دوقطبی فقط می تواند “دو قطبی” باشد، ممکن است با ارائه دهندگان سلامت روان در مورد احساس افسردگی و یا سرعت بالا صحبت نکنند. مفروضات یا برچسب‌ها گاهی اوقات می‌توانند مانع درک شما شوند.

اختلال ادواری خویی (سیکلوتایمیک) چیست؟

تقریبا همه‌ی ما دچار نوسانات خلقی ادواری (دوره‌ای) می‌شویم. با این حال، افراد مبتلا به اختلال‌های دو قطبی (Bipilar disorders)، در دوره‌هایی (اپیزودهایی)، هیجان‌هایی از افزایش انرژی و شعف زیاد (به شکل مانیا یا به شکل هیپومانیا که خفیف تر از مانیا می‌باشد) و در دوره‌هایی (اپیزودهایی)، افسردگی را تجربه می‌کنند. برخی از اختلال‌های دو قطبی (Bipilar disorders)، شامل اختلال دوقطبی نوع یک، اختلال دو قطبی نوع دو، و اختلال ادواری خویی (خلق چرخشی) یا همان سیکلوتایمیک (cyclothymic disorder) می‌باشد.

منبع: نسخه تجدید نظر شده ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی (DSM 5-TR)

خلاصه و ترجمه: دکتر پیمان دوستی

با توجه به آنچه پیش‌تر توضیح داده شد، اختلال ادواری خویی (سیکلوتایمیک)، نوعی از اختلال دو قطبی (بایپولار) می‌باشد. این اختلال تناوب‌هایی (چرخش‌هایی) را بین حالت افسردگی (اما نه به معنای یک اپیزود کامل و تمام اعیار از افسردگی اساسی) و حالت‌های افزایش انرژی به نام هیپومانیا (که ممکن است معیارهای کامل یک اپیزود هیپومانیا را برآورده نکند) را شامل می‌شود. برای تشخیص این اختلال، باید این چرخش‌های خلقی به مدت حداقل دوسال (در کودکان و نوجوانان حداقل یک سال) ادامه داشته باشد و هیچ گاه فرد بیشتر از دوماه، بدون هیچ نشانه‌ای (از افسردگی یا هیپومانیا) نبوده باشد.

اپیزود هیپومانیا

به طور معمول یک اپیزود هیپومانیا، دوره‌های افزایش انرژی‌ای است که در آن ۳ مورد یا بیشتر و به مدت ۴ روز یا بیشتر، نشانه‌ها وجود دارد. توجه داشته باشید که در اختلال سیکلوتایمیک (ادواریی خویی/ خلق چرخشی)، ممکن است معیارهای یک اپیزود کامل برآورده نشود، یعنی ممکن است نشانه‌ها کمتر از ۳ عدد یا مدت کمتر از ۴ روز و یا هر دو مورد باشد.

نشانه‌ها شامل افزایش انرژی به همراه برخی از موارد زیر:

 ۱) عزت نفس و خود بزرگبینی کاذب (عزت نفس متورم)،

۲) کاهش نیاز به خواب، مثلا ممکن است ۳ ساعت خواب برایتان کافی باشد.

۳) پر حرفی بیش از حد،

۴) پرش افکار یا شتاب افکار (ممکن است تصور کنید افکار در ذهن‌تان مسابقه می‌دهند)،

۵) حواسپرتی (توجه‌تان به محرک‌های غیر مهم پرت می‌شود)،

۶) افزایش فعالیت هدفمند مانند رابطه جنسی، سرکار، مدرسه و … یا بی قراری روانی – حرکتی،

۷) درگیری افراطی در فعالیت های لذتبخشی که عواقب بالقوه دردناکی دارد (مانند درگیر شدن در روابط جنسی پر خطر، تصمیم‌های مالی یا تجاری نامناسب و ساده لوحانه، خرید افراطی و…)،

اپیزود افسردگی اساسی

به طور معمول، یک اپیزود افسردگی اساسی، خلق پایینی را در بر دارد که شدت آن از نا امیدی‌های معمولی و  هیجانهای غم انگیز گاه و بیگاه زندگی روزمره بیشتر است. برای تشخیص یک اپیزود افسردگی اساسی، باید حداقل ۵ نشانه یا بیشتر از ۹ نشانه‌ی افسردگی اساسی وجود داشته و نشانه‌ها باید حداقل به مدت ۱۴ روز یا بیشتر، حضور داشته باشند. با این حال، در اختلال ادواری خویی (سیکلوتایمیک)، دوره‌های افسردگی ممکن است معیارهای یک اپیزود کامل افسردگی اساسی را براورده نکنند، یعنی یا معیار تعداد نشانه‌ها کمتر از ۵ تا باشد، یا معیار مدت کمتر از ۱۴ روز باشد، و یا هر دو مورد. برای درک بهتر اپیزود افسردگی، معیارهای آن را بیان می‌کنیم:

یک اپیزود کامل افسردگی اساسی یعنی حداقل ۵ نشانه از ۹ نشانه‌ی زیر به مدت حداقل ۱۴ روز وجود داشته باشد و معیار شماره ۱ یا معیار شماره ۲، حتما باید حداقل یکی از این ۵ معیار باشد. چنانچه معیار تعداد نشانه‌ها یا معیار مدت زمان برآورده نشود، نشانه‌ها به عنوان یک اپیزود کامل از افسردگی اساسی در نظر گرفته نمی‌شوند.

۱) خلق افسرده در اکثر اوقات روز، تقریباً هر روز (توجه: در کودکان و نوجوانان، می تواند خلق و خوی تحریک پذیر باشد).

۲) کاهش چشمگیر علاقه یا لذت نسبت به همه یا اکثر فعالیت‌ها در بیشتر طول روز و تقریباً هر روز

۳) کاهش قابل توجه وزن یا افزایش قابل توجه وزن بدون رژیم غذایی

۴) بی خوابی یا پرخوابی تقریبا هر روز

۵) بی قراری یا کندی روانی حرکتی تقریباً هر روز

۶) خستگی یا از دست دادن انرژی تقریباً هر روز

۷) احساس بی ارزشی یا احساس گناه بیش از حد یا نامناسب

۸) کاهش توانایی تفکر یا تمرکز، یا عدم تصمیم گیری، تقریباً هر روز

۹) افکار مکرر مرگ (نه فقط ترس از مردن)، افکار مکرر خودکشی بدون برنامه مشخص، یا اقدام به خودکشی یا برنامه خاصی برای خودکشی

اختلال شخصیت مرزی: روزنه‌های روشنی برای درمان

اگر اختلال شخصیت مرزی (BPD) دارید، همه چیز ناپایدار به نظر می رسد: روابط، خلق و خو، تفکر، رفتار- حتی هویت شما. اما امیدی وجود دارد و این راهنما می تواند کمک کند.

اختلال شخصیت مرزی (BPD) چیست؟

اگر به اختلال شخصیت مرزی (BPD) مبتلا هستید، احتمالاً احساس می‌کنید که در یک ترن هوایی هستید – نه فقط به خاطر هیجان‌ها یا روابط ناپایدارتان، بلکه به دلیل احساس متزلزل بودن شما. تصور شما از خود، اهداف، و حتی علایق و چیزهایی که دوست ندارید، ممکن است به طور مکرر به گونه‌ای تغییر کند که گیج کننده و نامشخص باشد.

منبع: ملیندا اسمیت و جین سگال (۲۰۲۲)
ترجمه دکتر پیمان دوستی (۱۴۰۱)

افراد مبتلا به BPD به شدت حساس هستند. چیزهای کوچک می توانند باعث واکنش‌های شدید شوند. هنگامی که ناراحت می‌شوید، در آرام شدن مشکل دارید. درک اینکه چگونه این نوسانات عاطفی و ناتوانی در تسکین خود منجر به آشفتگی در روابط و رفتار تکانشی – حتی بی پروا – می‌شود، آسان است.

قبل از شروع درمان، به این موارد دقت کنید

این موضوع بسیار مهم است که برای یافتن درمانگری که با او احساس امنیت می‌کنید، وقت بگذارید— کسی که به نظر می‌رسد توسط او مورد پذیرش و درک می‌شوید. برای یافتن فرد مناسب وقت بگذارید.

وقتی این کار را انجام دادید، متعهد به درمان باشید. ممکن است هنگام شروع فکر کنید که درمانگر شما ناجی شما خواهد بود، و پس از مدتی ناامید شده و احساس کنید چیزی برای ارائه ندارند.

به یاد داشته باشید که این نوسانات از ایده آل سازی تا بی ارزش سازی، نشانه‌ی اختلال شخصیت مرزی (BPD) است. سعی کنید این موضوع را با درمانگر خود در میان بگذارید و اجازه دهید رابطه درمانی شما رشد کند.

به خاطر داشته باشید که تغییر، بنا به ماهیت خود، ناراحت کننده است. اگر هرگز در درمان احساس ناراحتی نکنید، احتمالاً پیشرفت نمی کنید.

اختلال شخصیت مرزی (BPD) قابل درمان است

در گذشته، بسیاری از متخصصان سلامت روان درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) را دشوار می‌دانستند، بنابراین به این نتیجه رسیدند که کار کمی برای انجام دادن با این افراد وجود دارد. اما اکنون می دانیم که اختلال شخصیت مرزی (BPD) قابل درمان است. در واقع، پیش آگهی بلندمدت (پیش بینی بهبود اختلال) برای BPD بهتر از افسردگی و اختلال دوقطبی است. با این حال، نیاز به یک رویکرد تخصصی دارد. نتیجه نهایی این است که اکثر افراد مبتلا به BPD می‌توانند بهتر شوند- و با درمان‌ها و حمایت‌های مناسب این کار را نسبتاً سریع انجام می‌دهند.

شکستن الگوهای ناکارآمد تفکر، احساس و رفتار، ممکن است پریشانی‌هایی به همراه داشته باشد. تغییر عادات کار آسانی نیست. انتخاب مکث، تأمل و سپس اقدام به روش‌های جدید، در ابتدا غیرطبیعی و ناراحت‌کننده خواهد بود. اما با گذشت زمان عادت‌های جدیدی ایجاد خواهید کرد که به شما کمک می‌کند تعادل هیجانی و کنترل خود را حفظ کنید.

شناخت (تشخیص) اختلال شخصیت مرزی

من اغلب احساس “پوچی” می‌کنم.

احساس‌های من خیلی سریع تغییر می‌کند و اغلب غم، عصبانیت و اضطراب شدید را تجربه می‌کنم.

دائماً می ترسم افرادی که به آنها اهمیت می‌دهم، مرا رها کنند یا ترک کنند.

بیشتر روابط عاشقانه‌ام را شدید، اما بی‌ثبات توصیف می‌کنم.

احساس من نسبت به افراد زندگی‌ام می‌تواند از لحظه‌ای به لحظه دیگر به طرز چشمگیری تغییر کند– و من اکثر اوقات دلیل آن را نمی‌فهمم.

اغلب کارهایی را انجام می‌دهم که می‌دانم خطرناک یا ناسالم هستند، مانند رانندگی بی‌احتیاط، داشتن رابطه جنسی ناایمن، مشروبات الکلی، مصرف مواد مخدر، یا ولخرجی کردن.

من سعی کرده‌ام به خودم صدمه بزنم، رفتارهای خودآزاری مانند بریدن یا تهدید به خودکشی داشته باشم.

وقتی در یک رابطه احساس ناامنی می‌کنم، تمایل دارم برای نزدیک نگه داشتن طرف مقابل به شدت انتقاد کنم یا حرکات تکانشی انجام دهم.

اگر با چند مورد از جملات همذات پنداری می‌کنید، ممکن است از اختلال شخصیت مرزی رنج ببرید. البته، برای تشخیص رسمی، به یک متخصص سلامت روان نیاز دارید، زیرا اختلال شخصیت مرزی (BPD) می‌تواند با سایر مسائل اشتباه گرفته شود.

اما حتی بدون تشخیص رسمی اختلال شخصیت مرزی (BPD) هم، ممکن است نکات خودیاری این متن برای آرام کردن طوفان‌های هیجانی درونی و یادگیری کنترل تکانه‌های آسیب رسان به خودتان، مفید باشد.

اختلالات مشترک رایج

اختلال شخصیت مرزی به ندرت به تنهایی تشخیص داده می‌شود. اختلالات مشترک رایج عبارتند از:

افسردگی یا اختلال دوقطبی

سوء مصرف مواد

اختلالات خوردن

اختلالات اضطرابی

هنگامی که اختلال شخصیت مرزی (BPD) با موفقیت درمان می شود، سایر اختلالات نیز اغلب بهبود می یابند. اما عکس آن همیشه صادق نیست. برای مثال، ممکن است علائم افسردگی را با موفقیت درمان کنید و همچنان با اختلال شخصیت مرزی (BPD) دست و پنجه نرم کنید.

علل

اکثر متخصصان سلامت روان بر این باورند که اختلال شخصیت مرزی (BPD) توسط ترکیبی از عوامل بیولوژیکی ارثی یا درونی و عوامل محیطی بیرونی، مانند تجربیات آسیب‌زا در دوران کودکی ایجاد می‌شود.

اختلالات شخصیت و انگ (استیگما)

هنگامی که روانشناسان در مورد “شخصیت” صحبت می کنند، به الگوهای تفکر، احساس و رفتار اشاره می کنند که هر یک از ما را منحصر به فرد می کند. هیچ‌کس همیشه دقیقاً یکسان عمل نمی‌کند، اما ما تمایل داریم که به روش‌های نسبتاً ثابتی با جهان تعامل داشته باشیم. به همین دلیل است که مردم اغلب به عنوان «خجالتی»، «برون‌گرا»، «وسواسی» و غیره توصیف می‌شوند. اینها عناصر شخصیتی هستند.

از آنجایی که شخصیت به طور ذاتی با هویت مرتبط است، اصطلاح «اختلال شخصیت» ممکن است به شما این احساس را بدهد که اساساً مشکلی در شخصیت شما وجود دارد. اما اختلال شخصیت، قضاوت شخصیت نیست. در اصطلاح بالینی، “اختلال شخصیت” به این معنی است که الگوی ارتباط شما با جهان به طور قابل توجهی با هنجار متفاوت است (به عبارت دیگر، شما به روشی که اکثر مردم انتظار دارند عمل نمی کنید). این موضوع باعث ایجاد مشکلاتی مداوم برای شما در بسیاری از زمینه های زندگی مانند روابط، شغل، و احساسات در مورد خودتان و دیگران می‌شود. اما مهمتر از همه، این الگوها را می‌توان تغییر داد!

نکات خودیاری: ۳ نکته برای مقابله با اختلال شخصیت مرزی (BPD)

نکته خودیاری ۱: طوفان هیجانی را آرام کنید

به‌عنوان یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD)، احتمالاً زمان زیادی را صرف مبارزه با افکار، انگیزه‌ها و احساسات خود کرده‌ باشید، بنابراین پذیرش افکار، احساس‌ها و انگیزه‌ها، می‌تواند کار سختی باشد. اما پذیرفتن افکار و احساساتتان، به معنای تایید آنها یا تسلیم شدن در برابر رنج نیست. تمام معنایش این است که از تلاش برای مبارزه، اجتناب، سرکوب یا انکار آنچه احساس می‌کنید دست بردارید. این که به خودتان اجازه دهید این احساسات را داشته باشید، می تواند بسیاری از قدرت آنها را از بین ببرد.

سعی کنید به سادگی احساسات خود را بدون قضاوت یا انتقاد تجربه کنید. گذشته و آینده را رها کنید و منحصراً بر لحظه حال تمرکز کنید. تکنیک های مایندفولنس (توجه آگاهی/ ذهن آگاهی) می‌تواند در این زمینه بسیار موثر باشد.

با مشاهده هیجان‌های خود، انگار که از بیرون آنها را نگاه می‌کنید، شروع کنید.

به آمدن و رفتن آنها نگاه کنید.

روی حس‌های فیزیکی‌ای که با هیجان‌های شما همراه هستند، تمرکز کنید.

به خود بگویید اجازه می‌دهید آنچه در حال حاضر احساس می کنید، همانطور که هست جریان داشته باشد.

همچنین سعی کنید، به شیوه‌های مختلف خود مراقبتی را دنبال کنید:

از مصرف داروهایی که خلق و خو را تغییر می‌دهند (مانند مواد مخدر و الکل) خودداری کنید.

داشتن یک رژیم غذایی متعادل و مغذی

داشتن خواب کافی و با کیفیت

ورزش منظم

به حداقل رساندن حضور در موقعیت‌هایی که استرس‌های غیر ضروری‌ای برای شما ایجاد می‌کنند.

نکته ۲: یاد بگیرید که تکانشگری را کنترل کنید و پریشانی همراه با این کنترل تکانشگری را، همانطور که هست بپذیرید

وقتی احساس می کنید تحت تاثیر احساسات سخت هستید، چه می کنید؟ اینجاست که تکانشگری اختلال شخصیت مرزی (BPD) به وجود می‌آید. در گرماگرم لحظه، شما آنقدر مستاصل می‌شوید که هر کاری انجام می‌دهید، از جمله کارهایی که می‌دانید نباید انجام دهید. رابطه جنسی، رانندگی خطرناک و نوشیدن الکل. حتی ممکن است احساس کنید که انتخابی ندارید.

مهم است که بدانیم این رفتارهای تکانشی در خدمت هدفی هستند. آنها مکانیسم‌هایی برای مقابله با پریشانی هستند. آنها به شما احساس بهتری، حتی اگر برای یک لحظه کوتاه باشد، می دهند. اما هزینه‌های درازمدت آنها بسیار زیاد است.

بازیابی کنترل رفتارتان با یادگیری پذیرش پریشانی شروع می‌شود. این کلید تغییر الگوهای مخرب اختلال شخصیت مرزی (BPD) است. توانایی پذیرش پریشانی ]انجام ندادن رفتارهایی که موجب کاهش موقتی پریشانی شود[ به شما کمک می کند تا زمانی که میل به عمل تکانه‌ای دارید، اندکی مکث کنید. به جای واکنش سریع به احساسات دشوار با رفتارهای خود ویرانگر، یاد می‌گیرید که رفتارهای خود ویرانگر را کنار بگذارید و در عین حال کنترل خود را حفظ کنید.

نکته ۳: مهارت‌های بین فردی خود را بهبود بخشید

اگر به اختلال شخصیت مرزی مبتلا هستید، احتمالاً با حفظ روابط پایدار و رضایت بخش با شریک عاطفی، همکاران و دوستان دچار مشکل شده‌اید. این موضوع به این دلیل است که در عقب ایستادن و دیدن چیزها از دید دیگران مشکل دارید.

احتمال دارد افکار و احساسات دیگران را اشتباه بخوانید، درک نادرستی از دید دیگران نسبت به خودتان داشته باشید و از تاثیر رفتارتان غافل شوید.

این طور نیست که شما به این موضوع اهمیتی نمی‌دهید، اما وقتی صحبت از افراد دیگر می‌شود، نقطه کور بزرگی دارید. شناخت نقطه کور بین فردی خود، اولین قدم است. وقتی از سرزنش دیگران دست بردارید، می‌توانید اقداماتی را برای بهبود روابط و مهارت‌های اجتماعی خود انجام دهید.


این مطلب مربوط به تالار اختلال شخصیت مرزی می‌باشد


اختلال شخصیت مرزی چیست؟

žžاختلال شخصیت مرزی (borderline personality disorder) با الگوی فراگیری از بی ثباتی مشخص می‌شود. این بی‌ثباتی در ۱) روابط بین فردی، ۲) خلق و ۳) درک هویت، بیشتر از سایر جنبه‌ها مشهود است.

اختلال شخصیت مرزی (BPD) به طرق مختلف ظاهر می‌شود، اما برای اهداف تشخیصی، متخصصان سلامت روان علائم را به ۹ دسته اصلی دسته بندی می کنند. برای تشخیص BPD، باید حداقل پنج مورد از این علائم را نشان دهید.

علاوه بر این، علائم باید طولانی مدت باشد (معمولاً در نوجوانی شروع می شود) و بر بسیاری از بخش های زندگی شما تأثیر می گذارد.

منابع:

۱) ملیندا اسمیت و جین سگال (۲۰۲۲)/ ترجمه دکتر پیمان دوستی (۱۴۰۱)

۲) راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)

علائم و نشانه‌های اختلال شخصیت مرزی

۱)ترس از رها شدن

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) اغلب از رها شدن یا تنها ماندن وحشت دارند. حتی چیزهای کوچک مانند دیر رسیدن یکی از عزیزان به خانه یا رفتن به تعطیلات آخر هفته، ممکن است باعث ترس شدید شود. این موضوع می‌تواند باعث تلاش‌های دیوانه وار برای نزدیک نگه داشتن طرف مقابل شود. ممکن است التماس کنید، بچسبید، شروع به دعوا کنید، حرکات فرد مورد علاقه خود را دنبال کنید، یا حتی به صورت فیزیکی مانع از خروج او شوید. متأسفانه، این رفتار تأثیر معکوس دارد- دور کردن دیگران.

۲)روابط ناپایدار

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) تمایل به داشتن روابطی شدید دارند، اما اغلب روابط آنها کوتاه مدت است. ممکن است به سرعت عاشق شوید، با این باور که هر فرد جدید کسی است که به شما احساس کامل بودن می‌دهد، اما به سرعت ناامید می شوید. روابط شما بدون هیچ حد وسطی، یا عالی یا وحشتناک به نظر می‌رسد. عزیزان، دوستان یا اعضای خانواده شما ممکن است احساس کنند که در نتیجه نوسانات سریع شما از ایده آل سازی به بی ارزش سازی او، عصبانیت و نفرت شما، دچار ضربه عاطفی می‌شوند.

۳)تصویر نامشخص یا متغیر از خودتان

هنگامی که شما اختلال شخصیت مرزی (BPD) دارید، احساس‌تان به خودتان، به طور معمول ناپایدار است. گاهی اوقات ممکن است نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، اما گاهی اوقات از خود متنفر هستید یا حتی خود را شیطانی می بینید. احتمالاً تصور روشنی از اینکه چه کسی هستید یا در زندگی چه می‌خواهید ندارید. در نتیجه، ممکن است مرتباً شغل، دوستان، معشوق، مذهب، ارزش‌ها، اهداف یا حتی هویت جنسی خود را تغییر دهید.

۴)رفتارهای تکانشی و خود تخریبی

اگر اختلال شخصیت مرزی (BPD) دارید، ممکن است در رفتارهای مضر و هیجان جویانه شرکت کنید، به خصوص زمانی که ناراحت هستید. ممکن است به طور ناگهانی پولی را خرج کنید که توانایی پرداخت آن را ندارید، پرخوری کنید، بی احتیاطی رانندگی کنید، از مغازه دزدی کنید، درگیر سکس پرخطر باشید یا در مصرف مواد مخدر یا الکل زیاده روی کنید. این رفتارهای مخاطره آمیز ممکن است به شما کمک کند در لحظه احساس بهتری داشته باشید، اما در دراز مدت به شما و اطرافیانتان آسیب می رسانند.

۵)خود آسیب رسانی

رفتار خودکشی و خود آسیب رسانی عمدی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) رایج است. رفتار خودکشی شامل فکر کردن به خودکشی، انجام حرکات یا تهدید به خودکشی، یا در واقع اقدام به خودکشی است. خود آسیب رساندن شامل تمام تلاش‌های دیگر برای صدمه زدن به خود بدون قصد خودکشی است. شکل‌های رایج خود آسیب رسانی شامل بریدن و سوزاندن است.

۶)نوسانات هیجانی شدید

احساسات و خلق و خوی ناپایدار در اختلال شخصیت مرزی (BPD) رایج است. ممکن است یک لحظه احساس خوشبختی کنید و لحظه‌ای دیگر ناامید باشید. چیزهای کوچکی که دیگران به راحتی از آنها می‌گذرند، می‌توانند شما را وارد یک سقوط هیجانی کنند. این نوسانات خلقی شدید هستند، اما نسبتاً سریع از بین می‌روند (برخلاف نوسانات هیجانی افسردگی یا اختلال دوقطبی)، معمولاً فقط چند دقیقه یا چند ساعت طول می‌کشند.

۷)احساس پوچی مزمن.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD)اغلب در مورد احساس پوچی صحبت می‌کنند، گویی یک سوراخ یا یک فضای خالی در داخل آنها وجود دارد. در نهایت، ممکن است احساس کنید که «هیچ چیز» یا «هیچکس» نیستید. این احساس ناراحت کننده است، بنابراین ممکن است سعی کنید جای خالی را با چیزهایی مانند مواد مخدر، غذا یا رابطه جنسی پر کنید. اما هیچ چیز واقعاً رضایت بخش نیست.

۸)خشم انفجاری

اگر اختلال شخصیت مرزی (BPD) دارید، ممکن است با خلق و خوی عصبانیت شدید، اما کوتاه مدت دست و پنجه نرم کنید. ممکن است پس از انفجار خشم، در کنترل خود مشکل داشته باشید- فریاد زدن، پرتاب کردن اشیا یا کاملاً درگیر خشم شدن. توجه به این نکته مهم است که این عصبانیت همیشه به سمت بیرون هدایت نمی‌شود. ممکن است زمان زیادی را صرف احساس عصبانیت از خود کنید.

۹) احساس مشکوک بودن یا عدم ارتباط با واقعیت.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) اغلب با پارانویا یا افکار مشکوک در مورد انگیزه‌های دیگران دست و پنجه نرم می‌کنند. هنگامی که تحت استرس هستید، حتی ممکن است ارتباط خود را با واقعیت از دست بدهید- تجربه ای که به عنوان تجزیه شناخته می شود. ممکن است احساس مه آلود بودن، فاصله گرفتن از بدن خود داشته باشید یا انگار خارج از بدن خود هستید.

توصیف کلی از اختلال شخصیت مرزی

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، اغلب دچار نوع خاصی از افسردگی می شوند که با احساس پوچی و هیجان پذیری منفیِ متغیر، مشخص می شود.

آنها ممکن است ناگهان روابط عمیق و پر توقعی با دیگران بر قرار کنند، و یا به شدت از دست آنها خشمگین شوند و رابطه خود را دچار تزلزل کنند. در مواردی، افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، دیگران را به صورت کاملا خوب یا کاملا بد برداشت کنند. این موضوع پدیده‌ای است که دو نیمگی (splitting) نامیده می‌شود.

žخشم و از کوره در رفتن، ویژگی‌های بادوامی در خیلی از افراد مبتلا به این اختلال هستند. این افراد ممکن است در مورد هویت خودشان یا اینکه واقعا کیستند دچار سردرگمی می شوند. عدم اطمینان آنها درباره اینکه کیستند، به صورت تغییرات ناگهانی در گزینه‌های زندگی، مانند برنامه‌های شغلی، ارزش‌ها، هدف‌ها، و نوع دوستان جلوه‌گر می‌شود.

žاحساس‌های مزمن کسالت و بی حوصلگی باعث می‌شوند افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به دنبال تحریک باشند. امکان دارد آنها برای رفع کسالت، به رفتارهای تکانشی، مانند بی قید و بندی جنسی، ولخرجی‌های نسنجیده، رانندگی بی پروا، پرخوری، سو مصرف مواد یا دزدی از فروشگاه‌ها بپردازند. هیجان ناشی از این فعالیت‌ها، آنها را سرزنده می‌کند.

žخلق افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، مانند رفتارشان بی ثبات است. آنها بین حالت‌های هیجانی شدید در نوسان هستند، یک روز احساس می‌کنند در اوج هستند، روز بعد احساس افسردگی، اضطراب و تحریک پذیری می‌کنند.

مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی، تلاش‌های گاها جنون آمیزی برای اجتناب کردن از ترک شدن یا طرد شدن واقعی یا خیالی نشان می‌دهند. همچنین ممکن است، این افراد تفکر پارانوید (توام با بی‌اعتمادی و مشکوک بودن) گاه و بی گاه را نیز نشان دهند.

žاحساس‌های افراطی می‌تواند آنها را به صورت خطرناکی به سمت تفکر خودکشی‌گرا یا رفتار جرح خویشتن سوق دهد. žگاهی آنها رفتار خودکشی گونه دارند و ژستی برای جلب توجه به خود می‌گیرند. همچنین در مواردی این žامکان وجود دارد که آنها با چاقو یا تیغ عملا به خودشان صدمه وارد کنند.

žخیلی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، بیشتر اوقات شدیدا عصبانی هستند. معمولا آغاز گر خشم آنها احساس طرد شدگی یا بی توجهی است و بعد از طغیان‌های خشم شاید، ممکن است احساس شرمندگی و گناه کنند و متقاعد شوند که ماهیت پلیدی دارند.

žžپیش بینی ناپذیری، وابستگی و دمدمی بودن آنها، افرادی را که به آنها نزدیک هستند، دور می‌کنند.

žاز نظر آماری، اغلب افراد مبتلا به این اختلال زن هستند.


این مطلب مربوط به تالار اختلال شخصیت مرزی می‌باشد