هنگامی که فقدان یا تروما (آسیب دیدگی) چالهای در دنیای ما ایجاد میکند، بیشتر ما احساس ناتوانی میکنیم زیرا در تقلا برای کنار آمدن با رویدادهای وحشتناکی هستیم که کنترل کمی بر آنها داریم یا اصلاً کنترل نداریم. بنابراین، در این فصل، به چند نکته عملی برای کنار آمدن با پیامدهای فوری فقدان نگاه میکنیم.
منبع: کتاب وقتی زندگی سخت میگذرد/ راس هریس (۲۰۲۱) ترجمه پیمان دوستی و نرگس حسینی نیا (۱۴۰۱)
بیایید با اذعان به اینکه ترس و اضطراب اجتناب ناپذیر هستند شروع کنیم؛ آنها پاسخهای عادی به موقعیتهای مختل کننده زندگی هستند که با تهدید و عدم اطمینان همراه است. ما شروع به نگرانی در مورد همه چیزهایی میکنیم که خارج از کنترل ما هستند: چه اتفاقی ممکن است در آینده بیفتد، چگونه این اتفاق ممکن است بر ما یا عزیزانمان تأثیر بگذارد، چه اتفاقی میافتد و غیره. ماندن در گذشته نیز آسان است: احیای رویدادهای دردناک، فکر کردن به اینکه چه کاری را میتوانستیم به گونهای متفاوت انجام دهیم، تصور اینکه چگونه ممکن است آنچه اتفاق افتاده است تغییر کند، تلاش برای کشف اینکه چه کسی یا چه چیزی مقصر است. هر چه بیشتر روی چیزهایی که تحت کنترل ما نیست تمرکز کنیم، احساس ناامیدی، اضطراب یا خشم بیشتری خواهیم داشت.
بنابراین مفیدترین پاسخ به هر نوع فقدان، بحران یا آسیب این است که بر آنچه در کنترل شماست تمرکز کنید. ما نمیتوانیم آنچه در آینده اتفاق میافتد را کنترل کنیم. ما نمیتوانیم آنچه در گذشته اتفاق افتاده است را کنترل کنیم. ما نمیتوانیم کارهای دیگران را کنترل کنیم. ما قطعا نمیتوانیم افکار و احساسهای خود را کنترل کنیم؛ ما نمیتوانیم تمام آن احساسها و خاطرات دردناک را حذف کنیم و به نحوی جادویی آنها را با شادی و لذت جایگزین کنیم. اما میتوانیم کاری را که انجام میدهیم کنترل کنیم- میتوانیم اعمال فیزیکی را که انجام میدهیم کنترل کنیم. اینجاست که باید انرژی و توجه خود را متمرکز کنیم. این اولین قدم برای زنده ماندن از یک فقدان بزرگ است: کنترل اعمال خود را به دست بگیرید.