مغز با انگیزه و هیجانی

عامل ایجاد کننده گرسنگی احتمالا گرلین است.  هورمونی که در معده ساخته می شود، در جریان خون گردش کرده و مغز، آن را تشخیص می دهد.  هیپوتالاموس مرتبا مقدار گرلین در خون را کنترل می کند و هنگامی که سطح گرلین بالا می رود، پیام دریافتی از معده و روده ها را تشخیص می دهد- یعنی مواد غذایی کم است، آن را تامین کن. این پیام هیپوتالاموس را تحریک می کند تا تجربه گرسنگی روانی را ایجاد کند.

همانگونه که معده و روده های گرلین را به داخل جریان خون ترشح می کنند تا اشتها را تحریک کنند ( احساس گرسنگی)، برای انتقال دادن سیری، لپتین leptin را به داخل جریان خون ترشح می کنند. اما در مدت محرومیت ار غذا، سطح لپتین افت می کند.

مغز با انگیزه و هیجانی

مغز فقط متفکر نیست بلکه مرکز انگیزش و هیجان نیز هست. مغز به این نیز اهمیت می دهد که آیا شما می خواهید که این کار را انجام دهد ( مغز با انگیزه) و اینکه خلق شما هنگام انجام دادن این کار چگونه است ( مغز هیجانی).

در مورد احساس خوب داشتن، رویداد خوشایند غیر منتظره ای روی می دهد ( نامه ای را از دوستتان دریافت می کنید) که ناحیه کلاهکی – شکمی ( ventral tegmental area) را برای آزاد کردن دوپامین فعال می کند، آزاد شدن دوپامین ساختارهای لیمبیک را تحریک می کند، و تحریک ساختارهای لیمبیک، مانند دسته پیش مغز میانی ( medial forebrain bundle) ، احساس خوب را به وجود می آورد.

اصل ۱ : ساختارهای خاص مغز حالت های انگیزشی و هیجانی خاصی را به وجود می آورند.

اصل ۲: عوامل زیست شیمیایی ساختارهای مغز را تحریک می کنند.

اصل ۳: رویدادهای روزمره عوامل زیست شیمیایی را وادار به عمل می کنند.

نگاهی به درون مغز

هیپوتالاموس

هیپوتالاموس ساختار کوچکی است که کمتر از ۱ درصد کل حجم مغز را تشکیل می دهد و به رغم اندازه کوچک آن، از لحاظ انگیزشی بسیار مهم است. هیپوتالاموس مجموعه ای از ۲۰ هسته مجاور و متصل به هم است که وظایف مجزایی دارند. هیپوتالاموس عملکردهای زیستی مهمی را تنظیم می کند که خوردن، نوشیدن، و جفت گیری از آن جمله هستند.

هیپوتالاموس با تنظیم کردن سیستم درون ریز و سیستم عصبی خود مختار قادر است محیط درونی بدن، نظیر ضربان قلب و ترشح هورمون را طوری تنظیم کند که به صورت مطلوب با محیط سازگار شود ( مثلا با استرس مقابله کند). هیپوتالاموس غده هیپوفیز را تنظیم می کند. غده هیپوفیز به نوبه خود سیستم درون ریز را تنظیم می کند.

هیپوتالاموس سیستم عصبی خود مختار را نیز کنترل می کند. سیستم عصبی خود مختار، تمام عصب رسانی های نورونی به داخل اندامهای بدن را که تحت کنترل ارادی قرار ندارند، مانند قلب، ریه ها، کبد، روده ها و نظام عضلانی، شامل می شود. این سیستم به دو شاخه تقسیم می شود: سیستم سمپاتیک تحریکی که عملکردهای بدن را تندتر و بدن را هوشیار می کند ( مثلا از طریق افزایش ضربان قلب) و سیستم پاراسمپاتیک بازدارنده که بعد از استرس و حالت اضطراری بدن، به استراحت، تجدید قوا، و گوارش کمک می کند.

وقتی تغییر مهمی را در محیط تجربه می کنیم ( مانند تهدید، فرصت)، هیپوتالاموس برای تنظیم کردن واکنش بدن و در نتیجه، مقابله کردن موثر با تغییر محیطی دو وسیله دارد. از یک سو، هیپوتالاموس با تحریک کردن سیستم عصبی خودمختار، می تواند انگیختگی ( فعال سازی سمپاتیک) یا آرمیدگی ( فعال سازی پاراسمپاتیک) را به وجود آورد. از سوی دیگر می تواند با تحریک کردن غده هیپوفیز برای آزاد کردن هورمون ها به داخل جریان خون، سیستم درون ریز را تحریک کند.

دسته پیش مغز میانی

مجموعه نسبتا بزرگی از رشته های عصبی است که هیپوتالاموس را به سایر ساختارهای لیمبیک، از جمله به ناحیه جداری، اجسام پستانی mammillary bodies و ناحیه کلاهکی شکمی متصل می کند. در رابطه با انگیزش، دسته پیش مغز میانی به مرکز لذت مغز نزدیک است. تحریک کردن دسته پیش مغز میانی در انسان ها، لذت شدید و حالت وجد ایجاد نمی کند، بلکه احساس کلی مثبتی را به وجود می آورد.

بادامه

مجموعه ای از هسته های متصل به هم است که وظایف جداگانه ای دارند. به طور کلی، بادامه رویدادهای تهدید کننده را تشخیص داده و به آنها پاسخ می دهد، اما هریک از هسته های متفاوت آن، وظیفه مختلفی دارد. تحریک یک قسمت از بادامه خشم را به وجود می آورد در حالی که تحریک قسمت دیگر آن، ترس و رفتار دفاعی را ایجاد می کند. اختلال در بادامه، تغییرات چشم گیری ایجاد می کند که این موارد از آن جمله هستند : مطیع بودن، بی تفاوتی عاطفی، فقدان پاسخ دهی هیجانی، ترجیح دادن انزوای اجتماعی به جای پیوند جویی اجتماعی، گرایش به سمت محرکهایی که قبلا ترسناک بوده اند، و ناتوانی در آموختن این موضوع که محرک از تقویت مثبت یا تنبیه خبر می دهد. بادامه همچنین در پی بردن به هیجان های دیگران، جلوه های صورت، و خلق خودمان، مخصوصا اطلاعات هیجانی منفی، دخالت دارد. بادامه اطلاعات هیجانی را پردازش می کند.

بادامه در یادگیری تداعی های هیجانی نیز نقش مهمی دارد. بادامه برون دادهایی را به تقریبا تمام قسمتهای مغز می فرستد اما فقط تعداد کمی از برون دادها اطلاعات را به بادامه بر می گردانند. این عدم تعادل به ما کمک می کند تا بدانیم چرا هیجان، مخصوصا هیجان منفی بر شناخت غلبه می کند در حالی که شناخت کمتر بر هیجان چیره می شود. بنابراین، پیام های ترس و خشم زیادی از بادامه خارج می شود در حالی که پیام های عقلانی و منطقی نسبتا کمی برای آرام کردن بادامه برگشت می کنند.

مدار سپتو هیپوکامپ

مدار سپتو هیپوکامپ فعالیت هماهنگ چندین ساختار لیمبیک، از جمله ناحیه جداری، هیپوکامپ، شکنج کمربندی، طاق (فورنیکس)، تالاموس، هیپوتالاموس و اجسام پستانی را شامل می شود. در حالی که کدار سپتو- هیپوکامپ مدار لیمبیک است، ارتباط با قشر مخ را نیز شامل می شود. بنابراین مقدار زیادی فعالیت شناختی از حافظه و قدرت تخیل وارد این مدار می شود. از این رو، مدار سپتو-هیپوکامپ، هیجان مرتبط با رویدادهای قریب الوقوع را از نظر لذت مورد انتظار و اضطراب مورد انتظار، پیش بینی می کند. هیپوکامپ به عنوان مقایسه کننده عمل می کند، به طوری که مرتبا اطلاعات حسی وارده را با رویدادهای مورد انتظار از حافظه مقایسه کند.

اگر رویدادها به صورت مورد انتظار نباشند- در این صورت هیپوکامپ به صورت (( اوضاع روبه راه نیست)) عمل می کند. وقتی که هیپوکامپ به صورت اوضاع رو به راه نیست عمل می کند، مدار سپتو-هیپوکامپ را فعال می سازد و حالت انگیزشی اضطراب را به وجود می آورد(توجه زیاد، انگیختگی) که بر رفتار حاکم می شود.

مواد شیمیایی ضد اضطراب طبیعی مغز، اندروفین ها هستند، به طوری که اندروفین ها شیوه کنترل اوضاع رو به راه نیست را متوقف می کنند. نا امیدی، شکست، تنبیه و تازگی، هیپوکامپ را تحریک می کنند تا بازداری رفتاری(شیوه اوضاع رو به راه نیست) آکنده از اضطراب را برانگیزد. آزاد شدن اندروفین مدار سپتو-هیپوکامپ را می بندد، موجب تسکین اضطراب می شود و احساس های مثبت ایجاد می کند.

ساخت شبکه ای (reticular formation)

در انگیختگی و در فرایند هوشیاری و وظایف انگیزشی و هیجانی مغز، نقش مهمی دارد. ساخت شبکه ای مجموعه از نورون ها، تقریبا به اندازه انگشت کوچک شماست که درون ساقه مغز قرار دارد. ساخت شبکه ای دو قسمت دارد : سیستم فعال ساز شبکه ای صعودی (ascending reticular activating system) و ساخت شبکه ای نزولی ( descending reticular formation). سیستم فعال ساز شبکه ای، عصب هایش را به سمت بالا، به مغز می فرستد تا قشر مخ را هوشیار و بر انگیخته کند، در حالی که ساخت شبکه ای نزولی عصبهایش را برای تنظیم کشیدگی عضله، به سمت پایین می فرستد.

قشر پیش پیشانی و عاطفه

سیستم لیمبیک تحریک حسی وارده ( دیدنی ها، بوها، مزه ها) را دریافت می کند که واکنش های هیجانی خودکار را فعال می سازد. علاوه بر آن، سیستم لیمبیک مقدار زیادی درون داد را از قشر مخ می گیرد. تحریک قشر مخ می تواند به طور غیر مستقیم، حالت های هیجانی را ایجاد کند. قطعه های پیش پیشانی قشر مخ درست پشت پیشانی قرار دارند. یک قطعه در سمت راست و دیگری در سمت چپ مغز قرار دارد. قشر پیشانی مخزن هدف های فرد است. این هدف ها معمولا باهم رقابت می کنند( هدف خوردن در برابر هدف کاهش وزن)، و دو قطعه پیش پیشانی به این هدف ها حال و هوای هیجانی می دهند. افکاری قشر پیش پیشانی راست را تحریک می کنند، احساس های منفی را به وجود می آورند، در حالی که افکاری که قشر پیش پیشانی چپ را تحریک می کنند، احساس های مثبت را به وجود می آورند.

برخی قطعه های پیش پیشانی راست بسیار حساسی دارند که باعث می شود آنها نسبت به تهیج پذیری منفی بسیار حساس باشند، در حالی که دیگران قطعه های پیش پیشانی چپ بسیار حساسی دارند و از این رو نسبت به تهیج پذیری مثبت خیلی حساس هستند.

گذرگاههای انتقال دهنده عصبی در مغز

چهار گذر گاه انتقال دهنده عصبی که با انگیزش ارتباط دارند عبارت اند از : دوپامین – که احساسهای خوشایند مرتبط با پاداش را ایجاد می کند. سروتونین- که بر خلق و هیجان تاثیر می گذارد. نوراپی نفرین- که انگیختگی و هوشیاری را تنظیم می کند و اندروفین که با ایجاد کردن احساسهای خوب برای مقابله با درد، اضطراب، و ترس از این احساسهای ناخوشایند جلوگیری می کند.

منبع: خلاصه ای از انگیزش و هیجان جان مارشال ریو، ترجمه یحیی سید محمدی

پیمان دوستی

۸ مرداد ۱۳۹۴