اجتناب تجربه ای (EA)/ Experiential Avoidance به طور گسترده به عنوان تلاش برای اجتناب از افکار، احساسات، خاطرات، احساسات فیزیکی و سایر تجربیات درونی، حتی زمانی که اجتناب کردن از این فرایندهای درونی در درازمدت آسیب ایجاد کند، تعریف میشود (هیز، استروسال و ویلسون، ۱۹۹۹).
مترجم: دکتر پیمان دوستی
تصور میشود که فرآیند EA از طریق تقویت منفی حفظ میشود، یعنی در کوتاه مدت تسکین موقت ناراحتی از طریق اجتناب کردن به شیوههای مختلف مانند پرت کردن حواس، مصرف مواد یا الکل، پر خوری و یا کنار کشیدن از موقعیتها حاصل میشود، که در نتیجه احتمال تداوم رفتار اجتنابی حتی در صورتی که در طولانی مدت به شدت این تجارب ناخوشاید اضافه کند، افزایش مییابد. نکته مهم، مفهوم سازی فعلی EA (اجتناب تجربهای) نشان میدهد که این افکار، احساسات و هیجانهای منفی نیستند که مشکل ساز هستند، بلکه نحوه واکنش فرد به آنها است که می تواند مشکلاتی را ایجاد کند.
به طور خاص، تصور می شود عدم تمایل همیشگی و مداوم برای تجربه افکار و احساسات ناراحت کننده (و اجتناب و بازداری مرتبط با این تجربیات) که با طیف گسترده ای از مشکلات مرتبط است (هیز، ویلسون و گیفورد، ۱۹۹۶).
مشکلات مرتبط
پریشانی بخشی جدا نشدنی از زندگی است. بنابراین، اجتناب اغلب تنها یک راه حل موقت است. لذا اجتناب این تصور را تقویت میکند که ناراحتی، پریشانی و اضطراب بد یا خطرناک هستند در حالی که این نوع واکنش ما به آنهاست که برای ما مشکلاتی ایجاد میکند نه خود هیجانهای ناخوشایند به خودی خود.
اجتناب پایدار از افکار و احساسهای ناخوشایند اغلب نیازمند تلاش و انرژی است و تمرکز ما را به فرایندهای مهمتر زندگیمان محدود میکند و موجب میگردد ما همواره تلاش زیادی در جهت اجتناب از این افکار و احساسهای کنیم.
همچنین تلاش برای اجتناب ممکن است مانع دیگر جنبه های مهم و ارزشمند زندگی شود.
ارتباط با کیفیت زندگی
شاید مهمترین تأثیر EA پتانسیل آن برای مختل کردن جنبههای مهم و ارزشمند زندگی یک فرد باشد (هیز و همکاران، ۱۹۹۹). یعنی زمانی که EA به قیمت نادیده گرفتن ارزشهای عمیق یک فرد اتفاق میافتد، مشکلساز دیده میشود. برخی از نمونه ها عبارتند از:
به تعویق انداختن یک کار مهم به دلیل ناراحتی که انجام آن برمی انگیزد.
عدم استفاده از یک فرصت مهم به دلیل تلاش برای جلوگیری از نگرانی از شکست یا ناامیدی همراه آن.
عدم شرکت در فعالیت بدنی/ ورزش، سرگرمیهای معنادار یا سایر فعالیتهای تفریحی به دلیل تلاشی که آنها میخواهند.
اجتناب از برنامههای اجتماعی یا تعامل با دیگران به دلیل اضطراب و افکار منفیای که برمی انگیزند.
شرکت نکردن کامل در برنامههای اجتماعی به دلیل تلاش برای تنظیم اضطراب مربوط به اینکه دیگران چگونه شما را درک میکنند.
ناتوانی در مشارکت کامل در گفتگوهای معنادار با دیگران، زیرا در حال بررسی علائم خطر در محیط است (تلاش برای اجتناب از احساس “ناامنی”).
ناتوانی در “ارتباط” و حفظ یک رابطه نزدیک به دلیل تلاش برای جلوگیری از احساس آسیب پذیری.
ماندن در یک رابطه “بد” برای جلوگیری از ناراحتی، گناه، و احساس تنهایی احتمالی ممکن است منجر به جدایی شود.
از دست دادن ازدواج یا تماس با فرزندان به دلیل عدم تمایل به تجربه احساسات ناراحت کننده
شرکت نکردن در جشن فارغ التحصیلی، عروسی، تشییع جنازه یا سایر رویدادهای خانوادگی برای جلوگیری از اضطراب یا علائم وحشت.
درگیر شدن در رفتارهای خود ویرانگر در تلاش برای جلوگیری از احساس کسالت، پوچی، بی ارزشی.
انجام ندادن مسئولیتهای اساسی (مانند بهداشت شخصی، بیدار شدن از خواب، حضور در محل کار، خرید غذا) به دلیل تلاشی که میخواهند و/یا پریشانی که برمیانگیزد.