ما به صورت انعطاف ناپذیر، توسط نیروهای غریزی زیستی شکل نمی گیریم. فروم معتقد بود که شخصیت تحت تاثیر نیروهای اجتماعی و فرهنگی که در محدوده فرهنگ بر انسان تاثیر می گذارند و نیروهای کلی که در طول تاریخ بر بشریت تاثیر گذاشته اند، قرار دارد.
فروم شخصیت را به صورت گسترده تری در نظر گرفت. ما می توانیم ریشه های تنهایی، انزوا و پوچی انسان امروزی را در رویدادهای تاریخی بیابیم. برای اینکه در زندگی معنی پیدا کنیم، باید از این احساس های انزوای ما شدیدتر شده است. آزادی خیلی زیاد دردسر شده است، وضعیت ناگواری که سعی می کنیم از آن بگریزیم. تعارض های شخصی ما از انواع جوامعی که می سازیم ناشی می شوند. با این حال ، محکوم به رنج کشیدن نیستیم. فروم در مورد توانایی ما در شکل دادن به شخصیت و حل کردن مشکلاتمان خوشبین بود.
آزادی یا امنیت : تعارض بنیادی انسان
اریک فروم معتقد بود که هرچه انسان ها در طول تاریخ آزادی بیشتری به دست آوردند، بیشتر احساس تنهایی و انزوا کردند. هرچه انسان ها آزادی کمتری داشتند، احساس تعلق پذیری و امنیت آنها بیشتر بود. در قرون وسطی، دورانی که آزادی فردی کم بود، آخرین دوره امنیت و تعلق پذیری بود، زیرا جایگاه هر فرد در جامعه مشخص بود.
سه مکانیزم روانی گریز از آزادی خیلی زیاد و از تنهایی و پوچی همراه با آن عبارتند از : خودکامگی، ویرانگری و پیروی بی اراده.
رشد فرد در کودکی به رشد نوع بشر در طول تاریخ شباهت دارد. وقتی کودکان بزرگ می شوند استقلال و آزادی بیشتری کسب می کنند که به قیمت امنیت پیوندهایی که با مادر داشته اند تمام می شود. کودکان سعی می کنند از طریق رابطه همزیستی، کناره گیری – ویرانگری، یا عشق ، از این آزادی بگریزند.
شش نیاز روان شناختی که از قطبیت بین انگیزه برای امنیت و انگیزه برای آزادی ناشی می شوند عبارتند از : ارتباط، تعالی، ریشه دار بودن، هویت، معیار، جهت یابی و هدفی برای ایثار، و برانگیختگی و تحریک.
تیپ های شخصیت به صورت جهت گیری های بی ثمر و ثمر بخش دسته بندی شده اند. جهت گیری های بی ثمر عبارتند از : تیپ های گیرنده، بهره کش، محتکر و بازاری. تیپ های گیرنده برای ارضای نیازهای خود به دیگران وابسته اند. تیپ های بهره کش، آنچه را که نیاز دارند از دیگران می گیرند. تیپ های محتکر، امنیت را از آنچه که بتوانند انباشته و پس انداز کنند به دست می آورند. تیپ های بازاری خود را به صورت کالاهایی می بینند که باید بسته بندی شده و فروخته شوند. تیپ های ثمر بخش، بیان گر هدف اصلی رشد انسان هستند : رسیدن به خود پرورانی.
تیپ های مرده گرا(بی ثمر) عاشق مرگ، قدرت و تکنولوژی هستند؛ تیپ های زنده گرا (ثمر بخش) عاشق زندگی و رشد هستند؛ تیپ های مال پرست (بی ثمر) خود را با اموالی که دارند توصیف می کنند؛ و تیپ های هستی گرا (ثمر بخش) بر همکاری، تقسیم کردن و زندگی کردن ثمر بخش با دیگران تمرکز دارند.
برداشت فروم از ماهیت انسان خوشبینانه است. ما از توانایی شکل دادن به شخصیت و جامعه خود برخورداریم. هدف نهایی و اساسی زندگی، تحقق بخشیدن به استعدادها و قابلیت هایمان است.
پژوهش فروم بر مشاهدات روان کاوی استوار بود که نمی توان آنها را تکرار یا اثبات کرد. از نظریه او بخاطر نا دیده گرفتن تحولاتی که پس از فروید در روان کاوی صورت گرفتند، استفاده از اصطلاحات مبهم و ارائه دادن تصویری آرمانی از قرون وسطی، انتقاد شده است. اهمیت او به تاکید وی بر نیروهای اجتماعی، تاریخی و فرهنگی در شکل دادن شخصیت مربوط می شود.
منبع: خلاصه ای از نظریه های شخصیت شولتز و فیست ترجمه یحیی سید محمدی
پیمان دوستی
۲ خرداد ۹۴