اختلال های اضطرابی

ترس به پاسخ هشدار فطری و تقریبا زیستی به موقعیت خطرناک یا مهلک اشاره دارد. افراد مبتلا به اختلالهای اضطرابی(anxiety disorders)، هشدارهای کاذب احساس می کنند که در آنها، محرکها یا موقعیتهای بی ضرر، خطرناک پنداشته می شوند. اضطراب، در مقابل، بیشتر آینده گرا و کلی است و به حالتی اشاره دارد که به موجب آن، فرد بیش از اندازه درباره اتفاق افتادن چیز وحشتناکی در آینده نگران، تنیده و ناراحت است. اضطراب هم عنصر شناختی و هم عاطفی دارد. وقتی مضطرب هستید، احساس می کنید اتفاق وحشتناکی روی خواهد داد که قدرت تغییر دادن آن را ندارید. بعد روی نگرانیهای درونی خود تمرکز می کنید، و درباره احتمال خطر یا تهدید، گوش به زنگ یا بیش از حد مراقب می شوید. اضطراب زمانی مایه نگرانی بالینی می شود که توانایی عمل کردن در زندگی روزمره را مختل کند، به طوری که فرد دچار حالت نا سازگارانه ای شده باشد که مشخصه آن واکنش های جسمانی و روانی شدید است.

ماهیت اختلالهای اضطرابی

افراد مبتلا به اختلالهای اضطرابی در اثر احساسهای مزمن و شدید اضطراب، درمانده می شوند. افراد مبتلا قادر نیستند فعالیتهای روزمره خود را انجام دهند. اضطراب آنها ناخوشایند است و باعث می شود نتوانند از موقعیت های عادی لذت ببرند، اما علاوه بر آن، آنها می کوشند از موقعیتهایی که باعث می شوند احساس اضطراب کنند، اجتناب ورزند. آنها فرصتهایی را برای خوش گذرانی یا عمل کردن طبق تمایلاتشان از دست می دهند. برای مثال افرادی که می ترسند با هواپیما مسافرت روند.

اختلال وحشتزدگی

افراد مبتلا به اختلال وحشتزدگی (panic disorder)، دچار حملات وحشتزدگی می شوند. این حملات، دوره های ترس شدید و ناراحتی جسمانی هستند، به طوری که افراد مبتلا احساس می کنند از پای درآمده اند و نمی توانند خود را کنترل کنند. شروع این حملات ناگهانی است و معمولا ظرف مدت ده دقیقه به اوج می رسند. نفس تنگی، تنفس سریع، سرگیجه یا احساس عدم تعادل، احساس خفگی، تپش قلب، لرزش، عرق کردن، ناراحتی معده، احساس واقعی نبودن، احساس کرختی یا مورمور شدن، احساس گر گرفتگی یا سرما، ناراحتی در قفسه سینه، ترس از مردن، یا از دست دادن کنترل از جمله احساس هایی هستند که فرد هنگام حمله وحشت زدگی تجربه می کند. فرد احساس نابودی قریب الوقوع و میل شدید به گریختن دارد. برای تشخیص فرد باید حداقل دچار چهار نشانه از علائم فوق باشد و حداقل تعدادی از حملات وی باید ناگهانی باشند بدین معنی که نشانه موقعیتی ا آغازگری وجود نداشته باشد. در این صورت به آن حمله وحشتزدگی غیر منتظره بدون محرک می گویند. امکان دارد کسی هنگام تصور کردن موقعیتی خاص یا بلافاصله بعد از روبرو شدن با محرک یا نشانه ای خاص در محیط نیز به این حمله دچار شود که حمله وحشت زدگی وابسته به موقعیت یا محرک دارد نام دارد. در مواردی که فرد در یک موقعیت گرایش به حمله وحشتزدگی دارد، ولی هربار دچار آن نمی شود، به این رویداد حمله وحشتزدگی با زمینه موقعیتی گفته می شود.

ویژگیهای اختلال وحشتزدگی

تشخیص زمانی صورت می گیرد که حملات تکرار شوند یا زمانی که یک ماه از اولین حمله سپری شده باشد، ولی فرد همچنان در مورد برگشت حملات نگران است. شیوع آن در طول زندگی از ۱٫۴ تا ۲٫۹ درصد برآورد شده است. اغلب موارد این اختلال در افراد تقریبا ۲۰ ساله است و در مقام دوم افراد ۳۰ تا ۴۰ ساله قرار دارند. احتمال اینکه زنان مبتلا به این اختلال تشخیص داده شوند تقریبا دو برابر است.

ممکن است این حملات در برخی افراد فقط گاهی مثلا با چند ماه یا چند سال فاصله بین دوره ها روی دهد. معمولا این اختلال مشکلات مداومی را به مدت چند سال، مخصوصا در زنان ایجاد می کند. پیش بینی ناپذیر بودن نشانه هاست که این افراد را خیلی آزار می دهد. افراد مبتلا با گذشت زمان یاد می گیرند از مکان هایی که می ترسند در آنها گیر بیوفتند، مانند آسانسور، فروشگاه های شلوغ، و سینما اجتناب کنند. این نوع اجتناب می تواند به ایجاد اختلال مربوطی به نام آگورا فوبی (Agorphobia)، منجر شود که عبارت است از اضطراب شدید در مورد گیر افتادن، درمانده شدن، یا شرمنده شدن در یک موقعیت بدون کمک در صورت وقوع حمله وحشتزدگی. این احتمال وجود دارد که افراد بدون اختلال وحشتزدگی دچار آگورافوبی شوند یا بدون آگورافوبی اختلال وحشتزدگی را تجربه کنند. افرادی که تشخیصشان اختلال وحشتزدگی بدون آگورافوبی بوده است، می توانند در زندگی روزمره شان به نحو شایسته ای عمل کنند. برآورد می شود ۵ درصد جمعیت بزرگسالان و زنان دو برابر مردان، در مقطعی از زندگی خود به آگورافوبی دچار می شوند. افراد مبتلا به آگورا فوبی از موقعیتهایی نظیر تنها بودن در خانه یا بیرون از خانه، بودن در جمعیت، روی پل، یا در اتوموبیل متحرک می ترسند. افراد مبتلا به آگورافوبی حتی زمانی که احساس خطر فوری نمی کنند، همواره نگران هستند به طور غیر منتظره در موقعیتهایی که مخاطره آمیز می پندارند، قرار بگیرند. این افراد معمولا به دنبال نشانه های امن مانند فردی امن هستند که به اعتقاد آنها می تواند در صورت حمله وحشتزدگی یاری رسان باشد. نشانه های امن دیگر می تواند دارو، حیوان دست آموز یا خود خانه باشد.

ویژگی های تشخیص آگورافوبی

  • از بودن در مکانها یا موقعیتهایی که گریختن از آنها دشوار یا شرم آور است، یا ممکن است نتواند کمک دریافت کنند، دچار نشانه های وحشتزدگی یا حمله وحشتزدگی می شوند. این افراد از تنها بودن در خانه یا بیرون از خانه، بودن در جمعیت یا ایستادن در صف، بودن روی پل و سفر کردن با اتوبوس، قطار یا اتوموبیل می ترسند.
  • از موقعیتهایی که می ترسند، اجتناب می کنند، یا با ناراحتی و اضطراب محسوس از اینکه دچار حمله وحشتزدگی یا نشانه های وحشتزدگی شوند، این موقعیتها را تحمل می کنند، یا اصرار دارند موقعی که وحشتزده می شوند یک نفر همراه آنها باشد.

ویژگی های تشخیص اختلال وحشتزدگی همراه با آگورافوبی

  • به علت تاثیرات فیزیولوژیکی مواد یا بیماری جسمانی دچار حملات وحشتزدگی نشده اند و نشانه های آگورافوبی دارند.
  • حملات وحشتزدگی مکرر و غیر منتظره
  • حداقل یکی از حملات دست کم بعد از یک ماه روی داده است که طی آن یکی از موارد زیر را تجربه کرده اند : الف) نگرانی مداوم در مورد ابتلا به حملات بیشتر ب) نگرانی از پیامدهای این حمله و تغییر قابل ملاحظه در رفتار مرتبط با این حملات.

نظریه ها و درمان اختلال وحشتزدگی و آگورافوبی

هر دو اختلال عناصر فیزیولوژیکی و روان شناختی دارند، اما معلوم نیست آیا عوامل روان شناختی موجب تغییرات فیزیولوژیکی می شوند یا بالعکس. یکی از اولیت نظریه هایی که به عوامل فیزیولوژیکی مربوط می شود روی نقش لاکتیت در حملات تاکید کرد. لاکتیت (lactate)، ماده ای شیمیایی در خوت است که به طور طبیعی مشکلات روانی تولید نمی کند؛ اختلال وحشتزدگی از افزایش لاکتیت در خون ناشی می شود. میزان نوراپی نفرین در مغز افراد مبتلا به اختلال وحشتزدگی بسیار بالاست. این انتقال دهنده عصبی زمانی فعالی میشود که فرد تحت استرس یا موقعیت خطرناک قرار گرفته باشد.

طبق نظریه حساسیت نسبت به اضطراب، افراد مبتلا، جلوه های شناختی و تنی استرس و اضطراب را به صورت فاجعه آمیز تعبیر می کنند. هنگامی که سطح دی اکسید کربن در خون آنها انباشته می شود، این مکانیزم هشدار کاذب فعال شده و باعث می شود فرد به نفس نفس بیفتند. اگر این افزایش در میزان نفس کشیدن نتواند سطح دی اکسید کربن خون را پایین بیاورد، فرد به حالت وحشتزدگی می افتد. پیش بینی ناپذیری رویداد آزارنده برای راه اندازی حمله وحشتزدگی در افراد بسیار مضطرب، خیلی مهم است.

واکنش های ترس شرطی، بدان معناست که فرد احساسهای بدنی خاصی را با خاطرات حملات وحشتزدگی قبلی تداعی می کند که باعث می شود حتی قبل از وقوع تغییرات زیستی قابل توجه، حمله وحشتزدگی تمام عیاری ایجاد شود. با گذشت زمان فرد قبل از وقوع حمله وحشتزدگی آن را پیش بینی می کند که این به رفتار اجتنابی منجر می شود که در آگورافوبی شایع است. مدل شناختی رفتاری اعلام می کند، اضطراب از طریق ایجاد دور معیوب، مشکل غیر قابل کنترلی برای فرد می شود. این دور معیوب زمانی آغاز می شود که فرد احساسهای بسیار منفی را تجربه می کند و این به نوبه خود باعث می شود فرد احساس کند آنچه در حال وقوع است، غیر قابل پیش بینی و کنترل ناپذیر است. شناخت های معیوب و برداشت غلط از علایم هم در داخل بدن و هم در محیط، به احساس اضطراب کمک بیشتری می کنند.  موثر ترین داروهای ضد اضطراب بنزودیازپین ها هستند.

آموزش آرمیدگی، یکی از فنون رفتاری است که در درمان اختلال وحشتزدگی و آگورافوبی مورد استفاده قرار می گیرد. درمانجو یاد می گیرد عضلات سرتاسر بدنش را به تناوب سفت و شل کند. بعد از این آموزش، درمانجو می تواند با اولین نشانه های تنفس سریع، تنفس آهسته را شروع کند. درمانجو یاد می گیرد امکان کنترل کردن ارادی تنفس سریع وجود دارد. مداخله های جامعتری که فنون شناختی را در بر می گیرند، ضروری هستند. برای آنهایی که به آگورافوبی مبتلا هستند، عموما مواجهه واقعی (in vivo) را توصیه می کنند. درمان زمانی بیشترین تاثیر را دارد که درمانجویان بتوانند با موقعیتهایی که از آنها می ترسند، روبرو شوند. درمان کنترل وحشت زدگی PCT (panic control therapy) از بازسازی شناختی، آگاه شدن از علائم بدنی مرتبط با حملات وحشتزدگی، و باز آموزی تنفسی تشکیل می شود.

فوبی های خاص

همه از برخی اشیا، موقعیت ها یا جانوران می ترسند. این گونه پاسخ ها یا ناراحتی که بیزاری نامیده می شوند، شایع هستند، و چندان مایه نگرانی نیستند. فوبی خاص (specific phobia)، ترس غیر منطقی و کاهش ناپذیر از شی، فعالیت، یا موقعیت خاصی است که پاسخ اضطرابی فوبی ایجاد می کند، اختلال زیادی در عملکرد به وجود می آورد و به رفتار اجتنابی منجر می شود.

ویژگیهای فوبی های خاص

آنها از اینکه با موضوعی مواجه شوند که از آن وحشت دارند، در حالتی از اضطراب شدید به سر می برند و اغلب برای اجتناب از تماس با آن، از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند. ترسهای غیر منطقی در کل جمعیت شایع هستند، اما فقط آن دسته از شرایطی که پریشانی زیادی ایجاد می کنند، ملاک های تشخیصی برای فوبی خاص را برآورده می سازند. برخی فوبی ها را می توان تا دوران کودکی ردیابی کرد. گاهی فوبی های خاص با اختلال روانی دیگری همراه اند. تقریبا دو سوم افراد مبتلا به اختلال وحشتزدگی همراه با آگورا فوبی، به فوبی خاصی، مانند فوبی موقعیتی، فوبی مربوط به دندان، فوبی تزریق خون – جراحت، فوبی محیط طبیعی، و فوبی مرتبط با مرگ نیز مبتلا هستند.

ویژگیهای تشخیص فوبی خاص

  • دچار ترس محسوس و مداوم می شوند که بیش از حد یا نا معقول است و وجود یا پیش بینی موضوع یا موقعیتی خاص آن را ایجاد می کند ( ارتفاع، حیوانات و …).
  • هنگامی که با محرک فوبیک روبرو می شوند، دچار اضطراب فوری، احتمالا به شکل حمله وحشتزدگی می شوند.
  • آنها تشخیص می دهند که این ترس بیش از حد یا نا معقول است.
  • آنها از موقعیت اجتناب نموده یا با اضطراب و پریشانی شدید آن را تحمل می کنند.
  • این اختلال فعالیت های روزمره، یا روابط را مختل می کند و موجب پریشانی می شود.

نظریه ها و درمان فوبی خاص

توجیهات اساسی فوبیهای خاص به دیدگاههای زیستی و روانی متکی هستند. دیدگاه زیستی، ما انسانها اصولا برای ترسیدن از موقعیتها یا محرکهای خاصی که می توانند بقایمان را تهدید کنند از پیش برنامه ریزی شده ایم. فروید معتقد بود فوبیها نشانه های روانی ای می باشند که از خود در برابر اضطراب دفاع می کنند. روان شناسان رفتارگرا نشان دادند که حیوانات و انسانها می توانند از طریق شرطی شدن، رفتار فوبیک را اکتساب کنند. نظریه پردازان شناختی رفتاری معتقدند که سبکهای شناختی درمانجو باعث ایجاد و نگهداری اختلالهای اضطرابی، مانند فوبی خاص می شوند. افراد فوبیک سیستم های هشدار بیش فعالی برای خطر دارند، و علت اینکه آنها چیزها را خطر ناک می پندارند این است که محرک ها را سو تعبیر می کنند. ادراکهای آنها بر پایه برداشتهای غلط و تعمیم های مفرط استوار است. درمان های رفتاری بسیار موثر است. حساسیت زدایی منظم، بر این فرض قرار دارد که فرد می تواند در حالی که آرمیده است، از طریق نزدیک شدن تدریجی به محرکهای ترسناک، بر اضطراب نا سازگارانه کاملا چیره شود. غرقه سازی (flooding) و غرقه سازی تجسمی (imaginal flooding)روش های دیگر درمانی هستند. مواجهه تدریجی (gradual exposure) نیز روش دیگری است که برای درمان فوبی های خاص استفاده می شود. در فن توقف فکر (thought stopping) فرد یاد می گیرد افکار اضطراب آور را متوقف کند. فرد هربار که فکر اضطراب آوری به ذهنش وارد شد فریادی مانند ((بس کن!)) را در ذهن خود بر زبان می آورد. ایمن سازی در برابر استرس (stress inoculation) روش شناختی رفتاری دیگری است. درمانجو فهرستی از اظهارات را برای استفاده کردن به هنگام روبرو شدن با موقعیت ترسناک آماده می کند که به او اطمینان می دهند می تواند به نحو شایسته ای آن موقعیت را کنترل کند. (( من می توانم با این مقابله کنم))، ((منطقی نیست اینقدر احساس وحشت کنم)).

فوبی اجتماعی

خیلی از آدمها قبل از سخنرانی برای یک گروه، ظاهر شدن برای اجرای موسیقی، یا شرکت کردن در مسابقه ورزشی یا بازی، عصبی می شوند یا می ترسند. اما افراد مبتلا به فوبی اجتماعی (social phobia)، نه تنها در این موقعیتها، بلکه تقریبا در تمام موقعیتهایی که دیگران آنها را مشاهده می کنند، دچار اضطراب زیادی می شوند.

ویژگیهای فوبی اجتماعی

ترس غیر منطقی و شدید از این است که رفتار فرد در موقعیت اجتماعی مورد تمسخر یا انتقاد دیگران قرار گیرد. افراد مبتلا به این اختلال می دانند که ترسشان غیر منطقی است، با این حال نمی توانند جلوی نگرانی خود را از اینکه دیگران مشغول بررسی دقیق آنها هستند، بگیرند. با اینکه افراد مبتلا به صورت افراطی از این گونه موقعیت های اجتماعی اجتناب می کنند، اما موقعیت هایی وجود دارند که در آنها چاره ای ندارند. وقتی این حالت روی می دهد، در اثر اضطراب فلج می شوند. آنها از موقعیتهایی چون سخنرانی در حضور دیگران، ترسهای متعددی دارند. آنها می ترسند کاری انجام دهند یا چیزی بگویند که شرمنده شوند، می ترسند ذهنشان تهی شود، نگرانند که نتوانند به سخنرانی ادامه دهند، مطلب بی معنی یا احمقانه ای بگویند، یا علائم اضطراب، مانند لرزیدن نشان دهند.

فوبی اجتماعی از یک نظر شبیه آگورافوبی است و آن این است که ترس از شرمندگی اجتماعی به فرد اجازه نمی دهد خانه را ترک کند. تفاوت آنها در این است که اضطرابی که فرد مبتلا به فوبی  اجتماعی تجربه می کند ویژه موقعیتهای خاصی است، در حالی که آگورافوبی فراگیر تر است. فوبی اجتماعی هم در کودکان و هم در بزرگسالان، یافت می شود. تفاوت هایی در تجربه این اختلال وجود دارد. اولا، کودکان لزوما نمی دانند که ترسشان غیر منطقی است. ثانیا، کودکان از آزادی بزرگسالان برای اجتناب کردن از موقعیتهای اضطراب آور، مانند اجبار در صحبت کردن علنی در مدرسه، برخوردار نیستند. آنها گریزی ندارند، شاید اضطراب خود را به صورت غیر مستقیم، مانند عملکرد تحصیلی ضعیف یا خودداری از تعامل کردن با سایر کودکان نشان دهند.  خیلی از کسانی که در کودکی و نوجوانی دچار فوبی اجتماعی بوده اند، نشانه های این اختلال را در بزرگسالی هم تجربه می کنند.

فوبی اجتماعی می تواند به صورت فراگیر یا خاص ظاهر شود، و این بستگی دارد به اینکه آیا فوبی در هر موقعیت اجتماعی روی می دهد یا اینکه با موقعیت خاصی ارتباط دارد. فوبی اجتماعی فراگیر نه تنها از موقعیت هایی که باید کاری انجام دهند یا مورد مشاهده قرار گیرند، بلکه از کلیه تعاملها با دیگران می ترسند. در هر دو شکل فوبی اجتماعی، عملکرد شغلی و اجتماعی فرد توسط این اختلال صدمه می بیند.

ویژگیهای تشخیص فوبی اجتماعی

  • از موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی که در آنها با افراد نا آشنا یا بررسی دقیق دیگران مواجه می شوند، شدیدا می ترسند. آنها می ترسند که مضطرب به نظر رسند یا به صورت شرم آور یا تحقیر آمیز عمل کنند.
  • وقتی با موقعیتی که از آن میترسند، مواجه می شوند، دچار اضطراب، احتمالا به صورت حملات وحشتزدگی می شوند.
  • آنها می دانند که این ترس افراطی یا غیر منطقی است.
  • این اختلال فعالیت های روزمره یا روابط را مختل می کند که موجب پریشانی می شود.

نظریه ها و درمان فوبی اجتماعی

دیدگاه های روان شناختی، بر آگاهی از فرایندهای فکر مبتلا به این اختلال استوار هستند. افراد مبتلا به این اختلال درباره تواناییهای خود افکار ناسازگارانه ای دارند و این افکار می توانند باعث شوند که آنها از تکلیف در دست انجام، منحرف شوند.

افراد مبتلا قادر نیستند توجه خود را از انتقاد مورد انتظار دور کنند و آن را بر عملکردشان متمرکز کنند. فنون رفتاری و شناختی رفتاری، مانند آنهایی که برای افراد مبتلا به فوبی خاص به کار می روند، در رسیدن به این هدف خیلی مفید هستند. مواجهه واقعی می تواند نتایج عالی بدست آورد. رویکرد زیستی سنتی، تغییرات در سطوح انتقال دهنده عصبی، از جمله گذرگاههایی در مغز که gaba، سروتوئین، دوپامین و نوراپی نفرین را شامل می شوند، بررسی می کنند.

اختلال اضطراب فراگیر

اضطراب به شی، موقعیت، یا رویداد خاصی ربط ندارد، ولی به نظر می رسد که ویژگی دایمی وجود روزمره فرد است.

ویژگیهای اختلال اضطراب فراگیر

بیشتر اوغات با اضطراب غیر قابل کنترل دست به گریبان هستند. به سختی می توانند تمرکز کنند و حتی گاهی احساس می کنند ذهنشان تهی است. هنگام شب، به سختی می توانند به خواب روند یا خفته بمانند، در طول روز احساس می کنند خسته، تحریک پذیر، و نا آرام هستند. عوارض فیزیولوژیکی برخی مواد و عناصر روانی اختلال خلقی یا اختلال روان پریشی می توانند نشانه های مشابه با نشانه های اختلال اضطراب فراگیر ایجاد کنند.

واکنش های بدن، احساسات، و افکار مرتبط با اختلال اضطراب فراگیر می تواند سالها ادامه یابد. دو سوم افراد مبتلا را زنان تشکیل می دهند.

نظریه ها و درمان اختلال اضطراب فراگیر

دیدگاه زیستی اعلام می دارد که افراد مبتلا به این اختلال به نابهنجاری ای که در سایر اختلالهای اضطرابی وجود دارد و سیستم های Gaba، سروتوئین زا و نورآدرنالین زا را در بر می گیرند، دچار هستند. دیدگاه شناختی-رفتاری، اضطراب فراگیر را ناشی از تحریف های شناختی می داند. درباره پیامد اتفاقات روزمره بیش از حد نگران می شوند. توجه آنها از خود مشکل به نگرانیهای خودشان جابجا می شود. وقتی که اضطراب به هر دلیل آغاز می شود، از کنترل خارج شده و نگرانی روی نگرانی انباشته می شود.

بازدارنده های جذب مجدد سروتونین، از جمله پاکسیل و بازدارنده جذب مجدد ترکیبی به نام افکسور، موثر هستند. به جای دارو می توان از درمان شناختی – رفتاری استفاده کرد. درمانجویان یاد می گیرند افکار مضطرب را تشخیص دهند، گزینه های منطقی تری را به جای نگران شدن جستجو کنند، و برای امتحان کردن این گزینه ها، اقدام نمایند.

ویژگی های تشخیصی اختلال اضطراب فراگیر

  • بیشتر روزها به مدت حداقل ۶ ماه دچار اضطراب و نگرانی شدید می شوند که به رویدادها یا فعالیتهای متعددی چون کار یا مدرسه مربوط می شوند.
  • اضطراب، نگرانی، یا نشانهای جسمانی مربوط آنها ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه ای ایجاد می کنند.
  • آنها به سختی می توانند نگرانی شان را کنترل کنند.
  • اضطراب و نگرانی آنها با حداقل سه مورد زیر ارتباط دارد
    1. بی قراری
    2. به راحتی خسته شدن
    3. مشکل تمرکز
    4. تحریک پذیری
    5. تنش عضلانی
    6. خواب آشفته

اختلال وسواس فکری عملی

وسواس فکری (obsession)، عقیده، فکر، تکانه یا تصور سمج و مزاحم. افراد مبتلا به وسواس فکری می دانند که این شناختها در درون فرایندهای فکر آشفته خودشان ایجاد می شوند. آنها نا امیدانه سعی می کنند این افکار مزاحم را نادیده بگیرند. وسواس عملی (compulsion)، رفتار تکراری و ظاهرا هدفمند است که در پاسخ به تمایلات غیر قابل کنترل یا طبق یک رشته مقررات تشریفاتی یا قالبی انجام می شود.

برخلاف وسواسهای فکری که موجب اضطراب می شوند، وسواسهای عملی برای کاهش دادن اضطراب یا پریشانی انجام می گیرند. اختلال وسواس فکری عملی (OCD) هم عناصر وسواسهای فکری مکرر و هم وسواسهای عملی را در بر دارد که زندگی روزمره فرد را به طور قابل ملاحظه ای مختل می کند.

ویژگیهای اختلال وسواس فکری – عملی

نشانه های OCD وقت گیر، غیر منطقی و پریشان کننده هستند و فرد نو میدانه آرزوی متوقف کردن آنها را دارد. وسواس عملی اغلب با وسواس فکری مرتبط با آن همراه است. وسواسهای عملی می توانند شکل تشریفات ذهنی هم بگیرند.

نشانه های OCD، چهار بعد دارند : وسواسهای فکری مرتبط با وسواسهای عملی وارسی کردن، نیاز به داشتن تناسب و منظم چیدن چیزها، وسواسهای فکری درباره پاکیزگی مرتبط با وسواسهای عملی شستن، رفتارهای مرتبط با احتکار.

فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی، آدم نگران، خشک، و انعطاف ناپذیری است که به تفکر و رفتار کردن بسیار آشفته، از نوعی که مشخصه افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی است، نمی پردازد. برای مثال اگر کسی کتابش را در جای اشتباه بگذارد، بسیار ناراحت می شود. بین این دو اختلال رابطه ای وجود دارد، اما تفاوت های مهمی نیز وجود دارند. در حدود یک سوم افراد مبتلا به OCD به اختلال شخصیت وسواسی نیز مبتلا هستند.

مردان احتمالا بین ۶ تا ۱۵ سالگی و زنان بین ۲۰ تا ۲۹ سالگی به OCD مبتلا می شوند. معمولا OCD در کودکی پدیدار و در نوجوانی این تشریفات رها می شود.

نظریه ها و درمان اختلال وسواس فکری عملی

نابهنجاریهایی در عقده های پایه، نواحی زیر قشری مغز که در کنترل حرکات دخالت دارند، منعکس می کند. سیستمهایی که گلوتامیت، دوپامین، سروتونین، و استیل کولین را شامل می شوند، به طور خاص می توانند در گیر باشند و عملکرد قشر پیش پیشانی را تحت تاثیر قرار دهند. بین انواع خاصی از عفونت های جسمانی در افراد جوان و ایجاد یا تشدید نشانه های OCD رابطه چیشمگیری پیدا شده است.

نظریه پردازان رفتار گرا تاکید دارند نشانه های OCD از طریق فرایند شرطی سازی تثبیت می شوند، به طوری که رفتار این افراد با تسکین موقتی اضطراب تداعی می شود. دیدگاه شناختی رفتاری روی الگوهای تفکر ناسازگارانه تاکید می کند و اعلام می دارد که این الگوها در ایجاد و ادامه نشانه های OCD دخالت دارند. افراد مبتلا به OCD کاستیهای حافظه دارند که باعث می شود آنها در یادآوری رفتارها، نظیر خاموش کردن اجاق گاز یا قفل کردن در مشکل داشته باشند.

رویکردهای زیستی و روانی در درمان یکپارچه نگر ترکیب می شوند. داروی آنافرانیل وسواس فکری افراد افسرده را کاهش می دهد. درمان با پروزاک، یا سرترالین در درمان اختلال وسواس فکری – عملی موثر هستند. بسیاری از متخصصان بالینی مداخله های روانی را توصیه می کنند. مواجهه به کاهش اضطراب وسواسی کمک می کند در حالی که جلوگیری از پاسخها، تشریفات فرد را کنترل می کند. در موارد حاد، از مداخله رادیکال جراحی روانی می توان استفاده کرد.

ویژگیهای تشخیصی اختلال وسواس فکری عملی

  • افراد مبتلا از وسواس ها رنج می برند، به طوری که فرد یک زمانی به افراطی بودن یا غیر منطقی بودن آنها پی می برد. این وسواسها پریشانی محسوسی ایجاد می کنند، بیش از یک ساعت در روز وقت می گیرند، یا فعالیتعای روزمره و یا فعالیت های اجتماعی یا روابط را به نحو چشمگیری مختل می کنند.
  • وسواسهای فکری با چهار ویژگی زیر توصیف می شوند:
    1. افکار، تکانه ها یا تصورات مکرر و مداومی که فرد مبتلا آنها را مزاحم و نا مناسب می داند و اضطراب یا پریشانی محسوسی ایجاد می کنند.
    2. صرفا نگرانیهای بیش از حد درباره مشکلات واقعی زندگی نیستند.
    3. برای نادیده گرفتن یا متوقف کردن این افکار، تکانه ها، یا تصورات یا جایگزین کردن آنها با فکر یا عمل دیگری، تلاشهایی صورت می گیرند.
    4. فرد تشخیص می دهد که اینها محصول ذهن خودش است.
  • وسواسهای عملی با دو ویژگی زیر توصیف می شوند:
    1. رفتارهای تکراری، یا اعمال ذهنی که فرد احساس می کند مجبور است آنها را در واکنش به وسواس فکری یا طبق مقررات خشک و انعطاف ناپذیر، انجام دهد.
    2. رفتارها یا اعمال ذهنی به قصد جلوگیری یا کاهش دادن ناراحتی یا پیشگیری از یک رویداد یا موقعیت هولناک صورت می گیرند، اما آنها آشکارا افراطی هستند یا به صورت معقول به آنچه قرار است خنثی یا پیشگیری کنند، ربطی ندارند.

اختلال استرس حاد و اختلال استرس پس از آسیب

تجربه آسیب زا، رویداد مصیبت بار یا بسیار تاثر آوری است که پیامدهای روانی و جسمانی شدیدی دارد. برخی افراد بلافاصله بعد از رویدادی آسیب زا، دچار اختلال استرس حاد (acute stress disorder)، می شوند؛ فرد، تحت چنین شرایطی دچار ترس شدید، درماندگی، یا وحشت می شود. ممکن است نشانه های تجزیه ای، مانند احساس کرختی، غیر واقعی بودن، یا جدایی و یاد زدودگی درباره رویداد آسیب زا، ایجاد شوند. رویدادهای آسیب زا را به صورت افکار، رویاها، و صحنه های بازگشت به گذشته دوباره تجربه می کنند. اغلب اوقات بسیار مضطرب هستند، به سختی می توانند بخوابند یا تمرکز کنند. آنها معمولا تحریک پذیر و گوش به زنگ می شوند و با کوچکترین صدا یا اختلالی یکه می خورند.  به رغم شدید بودن نشانه های اختلال استرس حاد، اغلب افراد می توانند ظرف چند روز یا چند هفته به عملکرد نسبتا عادی برگردند. برخی دیگر به عملکرد عادی بر نمی گردند. آنها دچار اختلال استرس پس از آسیب (PTSD) می شوند، تشخیصی که چنانچه نشانه ها بیش از یک ماه باشند، مناسب است.

ویژگیهای تشخیص اختلال استرس حاد

  • این اختلال ظرف مدت یک ماه رویداد آسیب زا اتفاق می افتد، پریشانی یا اختلالی را به وجود می آورد که اهمیت بالینی دارد و بین ۲ تا ۴ هفته ادامه می یابد. این تشخیص برای افرادی مقرر می شود که ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه ای را در ارتباط با قرار گرفتن در معرض رویداد آسیب زایی تجربه کرده اند که در آن :
    1. رویداد یا رویدادهایی را تجربه کرده اند، شاهد بودند یا با آن مواجه شدند که مرگ واقعی یا تهدید به آن یا جراحت جدی، یا تهدید جسمانی برای خودشان یا دیگران، وجود داشته است.
    2. با ترس شدید، درماندگی یا وحشت واکنش نشان دادند.
  • فرد در مدت این رویداد یا پس از آن، به سه مورد از نشانه های تجزیه ای زیر یا بیشتر مبتلاست:
    1. احساس جدایی ( گسلش)، کرختی، یا فقدان تاثیر پذیری یا پاسخدهی هیجانی.
    2. کاهش احساس آگاهی از دور و بر، انگار فرد در حالت بهت است.
    3. احساس غیر واقعی بودن (مسخ واقعیت).
    4. احساس جدا بودن از خود ( مسخ شخصیت).
    5. ناتوانی در به یاد آوردن جنبه مهمی از آسیب ( یادزدودگی تجزیه ای)
  • رویداد آسیب زا از طریق تصورات، افکار، رویاها، خطاهای حسی و صحنه های بازگشت به گذشته مکرر، یا دوباره زنده شدن تجربه، بارها تجربه می شود، یا اینکه فرد وقتی با عناصر یادآوری این رویداد مواجه می شود، احساس پریشانی شدید می کند.
  • فرد از محرکهایی که خاطرات آسیب زا را فرا می خوانند، اجتناب می کند.
  • فرد دچار نشانه های اضطراب یا افزایش انگیختگی می شود، مانند مشکل خوابیدن، تحریک پذیری، ضعف تمرکز، گوش به زنگی، پاسخ یکه خوردن مفرط و بی قراری.

ویژگیهای اختلال استرس پس از آسیب

به دنبال اختلال استرس حاد، نشانه ای PTSD می توانند تسلط یابند. عوامل یاد آوری آسیب حتی سالگرد این رویداد می تواند آشفتگی روانی و جسمانی شدیدی را ایجاد کند. استرس پس از آسیب تشخیص نسبتا شایعی است. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال در حالت کرختی به نظر می رسند که (( تعطیل هستند)) و این باعث می شود آنها به طور کلی در اکثر موقعیتها بی تفاوت باشند. این افراد برای مدت طولانی احساس می کنند سطح انگیختگی شان افزایش یافته است که در مشکل خوابیدن، طغیانهای خشم، مشکلات تمرکز، پاسخ یکه خوردن مفرط، یا گوش به زنگی کلی آشکار می شود.

نشانه های PTSD در دو گروه جای می گیرند. گروه اول که مزاحمت ها و اجتناب نامیده می شوند، افکار مزاحم، رویاهای مکرر، صحنه های بازگشت به گذشته، بیش فعالی نسبت به علایم آسیب، و اجتناب از افکار یا عوامل یادآوری را در بر می گیرند. گروه دوم به نام بیش انگیختگی و کرختی نشانه هایی را شامل می شوند که جدایی (گسلش)، از دست دادن علاقه به فعالیت های روزمره، خواب آشفته، تحریک پذیری، و احساس کوتاهتر شدن آینده را در بر دارند.

پاسخ ها در دو مرحله روی می دهد: واکنش مقدماتی مرحله اعتراض (outcry phase) است که طی آن فرد با حالت هشدار و هیجان نیرومند، مانند ترس یا غم واکنش نشان می دهد. ممکن است فرد در این مرحله جیغ بکشد یا به چیزی ضربه بزند. در صورتی که رویدادها تهدید فوری برای فرد داشته باشد، مانند زمین لرزه، مرحله اعتراض ممکن است فورا روی ندهد، زیرا افراد باید با موقعیت ایجاد شده کنار بیایند. اعتراض بعدا شاید در مکانی امن، زمانی که تهدید برطرف شده است صورت گیرد. مرحله بعد، مرحله انکار / مزاحمت (denial / intrusion phase) است که به موجب آن، شخص بین انکار یعنی فراموش کردن رویداد یا وانمود کردن به اینکه اتفاقی نیفتاده است، و مزاحمت، یعنی تجربه افکار و احساسات مزاحم در مورد آن رویداد در نوسان است. کابوس ها و افکار ناخواسته مربوط به رویداد آسیب زا، همراه با نشانه های جسمانی مانند شتاب ضربان قلب یا عرق کردن شدید، فرد را در طول این مرحله به سطوح می آورند.

ویژگی های تشخیص اختلال استرس پس از آسیب

  • پریشانی قابل ملاحظه ای به وجود می آورد. برای کسانی مقرر می شود که در معرض رویداد آسیب زایی قرار گرفته اند که در آن
    1. رویدادی را تجربه کرده، شاهد بوده، یا با آن مواجه شده اند که مرگ واقعی یا تهدید به مرگ یا جراحت جدی، یا تهدید جسمانی برای خودشان یا دیگران را در بر داشته است.
    2. با ترس شدید، درماندگی، یا وحشت پاسخ دادند.
  • حداقل به مدت ۱ ماه، به یک یا چند طریق زیر، دوباره تجربه می شود:
    1. یادآوریهای ناراحت کننده مکرر رویداد آسیب زا
    2. رویاهای ناراحت کننده مکرر رویداد آسیب زا
    3. عمل کردن یا احساس کردن به صورتی که انگار رویداد آسیب زا تکرار شده است.
    4. ناراحتی شدید هنگام مواجه شدن با علایم درونی یا بیرونی که مظهر جنبه ای از رویداد آسیب زا هستند یا به آن شباهت دارند.
    5. واکنش پذیزی فیزیولوژیکی هنگام مواجه شدن با علایم درونی یا بیرونی که مظهر جنبه ای از رویداد آسیب زا هستند یا به آن شباهت دارند.
  • حداقل برای مدت یک ماه، فرد از محرکهای مرتبط با رویداد آسیب زا اجتناب می کند و کرختی پاسخدهی کلی در او وجود دارد که با حداقل سه مورد زیر نشان داده می شود:
    1. تلاش برای اجتناب کردن از افکار، احساسات، یا مکلمات مرتبط با رویداد آسیب زا.
    2. تلاش برای اجتناب کردن از فعالیتها، مکان ها، یا افرادی که خاطرات رویداد آسیب زا را تحریک می کنند.
    3. ناتوانی در به یاد آوردن جنبه مهمی از رویداد آسیب زا.
    4. کاهش محسوس علاقه به فعالیتهای مهم یا مشارکت در آنها.
    5. احساس جدایی از دیگران یا بیگانگی با آنها.
    6. محدود بودن دامنه عاطفه.
    7. احساس کوتاه بودن آینده.
  • حداقل به مدت یک ماه نشانه های مداوم افزایش انگیختگی وجود دارد که با حداقل دو مورد زیر نشان داده می شود:
    1. مشکل به خواب رفتن یا خفته ماندن
    2. تحریک پذیری یا طغیانهای خشم
    3. مشکل تمرکز
    4. گوش به زنگ بودن
    5. پاسخ یکه خوردن مفرط

نظریه ها و درمان

دیدگاه زیستی. بعد از وقوع تجربه آسیب زا، قسمت هایی از سیستم عصبی فرد نسبت به خطر احتمالی در آینده، بسیار حساس می شود. گذرگاههای زیر قشری در سیستم عصبی مرکزی، همین طور، ساختارهایی در دستگاه عصبی سمپاتیک به طور همیشگی نسبت به علایم صدمه قریب الوقوع هوشیار می شوند. تغییر عملکرد انتقال دهنده عصبی نیز در این ماجرا نقش دارد. سرانجام اینکه آمادگی ژنتیکی هم می تواند در ایجاد PTSD نقش داشته باشد.

دیدگاه های روان شناختی. فروید این نشانه ها را بیانگر غرق شدن دفاعهای خود می دانست، که از تجربه شدید و تهدید کننده اضطراب غیر قابل کنترل سرچشمه می گیرد. تجربیات می توانند به اندازه کافی برای ایجاد این واکنش آسیب زا باشند، یا اینکه می توانند خاطرات دردناک تعارض های ناهشیار را که قبلا حل نشده اند، راه اندازی کنند و در نتیجه ناتوانی در سرکوب نگه داشتن این خاطرات، موجب لبریز شدن اضطراب شوند.

طبق رویکردهای رفتاری سنتی، فرض می شود که فرد مبتلا به PTSD، نوعی ترس شرطی را به محرکهایی که در لحظه آسیب وجود داشته اند، فرا می گیرد. به خاطر این تداعی ها حتی در غیاب تجربه آسیب دچار اضطراب می شود.

نظریه پردازان شناختی – رفتاری به این موضوع پرداخته اند که چگونه عقاید افراد در مورد رویداد آسیب زا بر نحوه مقابله کردن آنها با این رویدادها تاثیر می گذارند. سرزنش کردن بیش از حد خود به خاطر اتفاقاتی که از کنترل فرد خارج هستند و همینطور، احساس گناه در مورد پیامد این اتفاقات، تلاش های نا موفق فرد برای کاهش دادن استرس نیز خطر ابتلا را افزایش می دهد. بین شدت آسیب و خطر ابتلا رابطه مستقیم وجود دارد. زیر بنای این تجربیات، برداشت فرد از به خطر افتادن زندگی است.

دیدگاه اجتماعی فرهنگی. فقدان حمایت اجتماعی، نه خود تجربه جنگ و… ، می تواند در ایجاد اختلال دخالت داشته باشد. محیط های اجتماعی محروم زمینه را برای افزایش آسیب پذیری آماده می کنند.

درمان. داروهای ضد اضطراب مانند بنزودیازپین ها مفید خواهند بود. برای کسانی که دچار بی قراری، پرخاشگری، تکانشگری یا بازگشت به گذشته هستند، داروهای ضد تشنج، مانند کاربامازپین یا اسید والپرویک مفید واقع می شوند. داروهای ضد افسردگی معمولا در درمان نشانه های کرختی، مزاحمت و کناره گیری اجتماعی شفا بخش هستند. البته برای کنترل واکنشهای فرد به درمانهای دارویی، روان درمانی را توصیه می کنند. درمان های رفتاری غرقه سازی تجسمی و حساسیت زدایی منظم. مواجه کردن فرد با محرکهای PTSD که خاطرات رویداد آسیب زا را به صورت تدریجی زنده می کنند، یا در موقعیتی که به طور همزمان به فرد آموخته می شود که خود را شل کند و آرمیده باشد. نقش گزاری روانی (psychodrama) نیز می توانند در آوردن خاطرات سرکوب شده رویداد آسیب زا به آگاهی هشیار، در موقعیت کنترل شده، مفید باشند. همچنین مبتلایان می توانند یاد بگیرند با برخورد منطقی با شرایطشان و تجزیه کردن مشکلاتشان به واحدهای قابل کنترل، استرس را کاهش دهند.

منبع: خلاصه ای از آسیب شناسی روانی هالجین

پیمان دوستی

۴ اردیبهشت ۹۴