هرکسی تا اندازه ای در مقطع خاصی از زندگی خود به آشفتگی روانی مبتلا می شود. اختلال های روانی جزیی از تجربه انسان هستند که زندگی هرکسی را مستقیم یا غیر مستقیم، تحت تاثیر قرار می دهند. اغلب این مشکلات، درمان پذیر و خیلی از آنها قابل پیشگیری هستند.
تعریف نابهنجاری ها
نابهنجاری را می توان بر اساس درست یا غلط بودن (چپ دست یا راست دست بودن) یا انحراف از میانگین (خیلی کوتاه قد یا بلند قد بودن) نیز تعریف کرد. این گونه ملاک های آماری معمولا نامربوط انگاشته می شوند.
پریشانی (distress)، تجربه هیجانی و جسمانی عذاب آور در زندگی که مانع فعالیت می شود و بعد از یک رویداد آسیب زا شروع می شود، مانند مرگ عزیز. اختلال(impairment)، عبارت است از کاهش توانایی فرد در عمل کردن در سطح مطلوب یاحتی متوسط، مانند تجربه مصرف مواد که اختلال شناختی و هیجانی می آورد. به مخاطره اندختن خود و دیگری، تهدید سلامت خود یا دیگری مثل خودکشی یاقتل. عدم تطبیق با فرهنگ و اجتماع فرد، چه عملکردی درکجا انجام شود. بستری که رفتار درآن شکل گرفته وادامه می یابد.
چه چیزی موجب نابهنجاری می شود؟
علتهای زیستی، متخصصان بالینی علاوه بر اینکه نقش وراثت را در نظر دارند، معتقدند، رفتار نابهنجار شاید حاصل اختلالهایی در عملکرد جسمانی باشد. برای مثال نابهنجاری در غده تیروئید می تواند تغییراتی در خلق و تهیج پذیری ایجاد کند. صدمه مغزی ناشی از ضربه به سر، حتی ضربه جزیی، می تواند رفتار عجیب و غریب و می تواند به تغییرات هیجانی و رفتاری منجر شود که به اختلال روانی شباهت دارند.
علتهای روان شناختی، آشفتگی معمولا در نتیجه، تجربیات زندگی مشکل آفرین، ایجاد می شود. شاید رویدادی در یک ساعت پیش، سال گذشته یا روزهای اول زندگی فرد، تاثیری از خود بر جای گذاشته باشد که موجب تغییراتی در احساسها یا رفتار شود. تجربیات زندگی می توانند باعث شوند که فرد تداعیهای منفی غیر منطقی نسبت به محرکهای خاص تشکیل دهد و بدین ترتیب به اختلال روانی کمک کند. برای مثال ترس غیر منطقی از فضاهای کوچک می تواند از گیر کردن در آسانسور ناشی شود.
علتهای اجتماعی-فرهنگی، به محافل گوناگون تاثیر اجتماعی در زندگی فرد اشاره دارد. نزدیکترین محفل از افرادی تشکیل می شود که بیشترین تعامل را با آنها داریم. مانند همکاران. فراتر از محفل نزدیک، کسانی هستند که در محفل روابط دورتر قرار دارند. مانند اعضای خانواده در منزل. سومین محفل از افرادی در محیط ما تشکیل می شود که کمترین تعامل را با آنها داریم و به ندرت آنها را به اسم صدا می زنیم، مانند ساکنان محل و چهارمین محفل اجتماعی، فرهنگ گسترده تری است که در آن زندگی می کنیم، نظیر جامعه. رویدادهای، هر یک از این بسترهای اجتماعی یا همه آنها می توانند موجب نابهنجاری شوند.
دیدگاه زیستی – روانی – اجتماعی
در برخی اختلالها، مانند اسکیزوفرنی، عامل زیستی نقش غالب را دارد. در اختلالهایی نظیر واکنشهای استرس، عوامل روانی غالب هستند. و اختلالهایی چون استرس پس از آسیب، علت عمدتا اجتماعی – فرهنگی است. بسیاری از مقالات بر اساس مدل بیماری پذیری ارثی-استرس استوارند، که به موجب آن افراد با آمادگی ( بیماری پذیری ارثی) متولد می شوند که آنها را در معرض خطر ابتلا به اختلال روانی قرار می دهد. وقتی استرس روی می دهد، کسی که این آسیب پذیری را حمل می کند، در معرض خطر زیاد برای ابتلا به اختلالی قرار دارد که مستعد آن است. مثلا اختلال اسکیزوفرنی عمدتا تحت تاثیر عوامل ژنتیکی قرار دارد، اما نمی توان آن را کاملا با وراثت توجیه کرد. افراد مبتلا باید با عامل استرس زایی مواجه شده باشند.
عوامل محافظت کننده ای نظیر والدین با محبت، مراقبتهای بهداشتی مناسب، و موقعیتهای زندگی، آسیب پذیری فرد را به مقدار زیاد کاهش می دهند. وقتی که فرد از مراقبت های بهداشتی نا مناسب برخوردار است، به رفتارهای مخاطره آمیز می پردازد ( مثل مصرف مواد) و درگیر روابط معیوب است.
روانشناسی نابهنجاری در طول تاریخ
سه موضوع برجسته در توجیه اختلالهای روانی، در طول تاریخ تکرار شده اند: توجیه مرموز، توجیه علمی، و توجیه انسانی. توجیهات مرموز اختلالات روانی، رفتار نابهنجار را نتیجه تسخیر ارواح اهریمنی می داند. توجیه علمی، به دنبال علتهای طبیعی است، مثل عدم توازن زیستی، فرایندهای یادگیری معیوب، یا عوامل استرس زای هیجانی. توجیهات انسانی، اختلالهای را حاصل ظلم و ستم، پذیرفته نشدن یا شرایط ناگوار می داند. موضع اسرار آمیز در دوران پیش از تاریخ و قرون وسطا شایع بود. موضع علمی از یونان و روم باستان سرچشمه می گیرد و از قرن نوزدهم تا کنون غالب است. موضع بشر دوستانه در طول جنبش اصلاحات قرن هجدهم حاکم و هنوز در جامعه معاصر وجود دارد.
پیدایی مدل علمی
بقراط معتقد بود که چهار مایع مهم بدن بر سلامت جسمانی و روانی تاثیر دارند: سودا، صفرا، بلغم و خون. مقدار بیش از حد سودا، فرد را افسرده می کند ( مالیخولیایی) و مقدار بیش از حد صفرا باعث می شود فرد مضطرب و تحریک پذیر ( صفراوی) باشد. بلغم خیلی زیاد به صفت آرام و شاید بی تفاوت منجر می شود (بلغمی). خون بیش از حد باعث می شود که فرد دچار تغییرات خلقی بی ثبات شود.(دموی مزاج). درمان اختلال روانی مستلزم خلاص کردن بدن از مایع اضافی بود.
روشهای تحقیق، در روانشناسی نابهنجاری
روش علمی، عبارت است از به کار بردن یک رشته روشهای عینی برای مشاهده کردن رفتار، ساختن فرضیه درباره علتهای رفتار، آماده کردن شرایط مناسب برای بررسی فرضیه، و نتیجه گیری کردن درباره اعتبار آن. آزمایشی، پژوهشگر سطح متغییر مستقل را تغییر می دهد و تاثیر آن را بر متغییر وابسته مشاهده می کند مثلا مشخص کردن اینکه آیا دادن این دارو موثر تر از ندادن آن است ؟ شبه آزمایشی، برای مقایسه کردن گروههایی به کار می رود که از نظر ویژگی از پیش تعیین شده ای تفاوت دارند. برای مثال افرادی که از نظر تعداد دوستان فرق دارند طبق یک مقیاس دچار اختلال می شوند؟ همبستگی، ارتباط بین متغییر ها را بررسی می کند مانند افرادی که افسرده می شوند، از نظر عزت نفس آزمایش می شوند تا معلوم شود آیا نسبت به خودشان نگرش منفی دارند؟ زمینه یابی، پژوهشگران را قادر می سازد میزان بروز میزان شیوع اختلاهای روانی را برآورد کنند. پرسشنامه هایی برای هزاران نفر فرستاده می شود با هدف بدست آوردن پاسخهایی از نمونه بیانگر به طوری که بتوان یافته ها را به جامعه تعمیم داد. مورد پژوهی، یک فرد را عمیقا بررسی می کنند. مانند شخصی که سابقه اختلال دارد به طور مشروح توصیف می شود و بر شکل گیری این اختلال در وی تاکید زیادی می گیرد. طرح تک آزمودنی، یک فرد را در شرایط آزمایشی و شرایط گواه مورد بررسی قرار می دهند. برای مثال فرد را تحت درمان مقدماتی قرار می دهد و بعد از درمان، برای ارزیابی اثر بخشی آن، وی را آزمایش می کنند. بعد درمان را قطع نموده و دوباره اختلال را ارزیابی می کنند.
تاثیر اختلالهای روانی بر فرد
داغ، برچسبی است که باعث می شود برخی افراد متفاوت، معیوب و جدا از روند کلی اعضای جامعه پنداشته شوند. افراد معمولا موضوعاتی را مسخره می کنند که آنها را مضطرب می سازند. اختلال روانی باید بسیار ترسناک باشد که مردم را وا می دارد تا حد امکان از آن فاصله بگیرند و شاید از اینکه در آینده کنترل خود را بر رفتار و افکارشان از دست بدهند، می ترسند. در نتیجه رفتار عجیب و غریب دیگران را مسخره می کنند. درک کردن و پذیرفتن بیماری جسمی دوستتان خیلی راحت تر از اختلال روانی اوست.
تاثیر اختلال روانی بر جامعه
تاثیر اختلالات روانی بر جامعه را نمی توان به راحتی ارزیابی کرد، ولی مشکلات روانی هزینه هنگفتی برای جامعه دارد. اعضای خانواده تحت تاثیر پرشانی عزیزان خود قرار می گیرند و آنها نیز در این داغ سهیم اند. معمولا خانواده ها از هم می پاشند و جوامع آسیب می بینند.
منبع: خلاصه ای از آسیب شناسی روانی هالجین
پیمان دوستی
۲۲ فروردین ۱۳۹۴