نظریه های کردار شناسانه داروین و لورنز

کردارشناسی[۱]، مطالعه رفتار انسان و حيوان در بافت تكاملي آنهاست.

  • نظریه انتخاب طبیعی داروین

اساسا، نظریه داروین از این قرار است، در میان اعضای یک گونه، تنوع بی پایانی وجود دارد و میان اعضای مختلف، تنها بخشی از آنها که به دنیا می آیند آنقدر زنده می مانند که تولید مثل کنند. بنابراین نوعی تنازع بقا وجود دارد که در جریان آن شایسته ترین اعضای یک گونه، آنقدر زنده می مانند که صفات خود را به نسل بعد انتقال دهند. بنابراین در طول نسل های بی شمار، طبیعت آنهایی را که به بهترین وجه با محیط خود انطباق می یابند، انتخاب می کند. این فرایند را انتخاب طبیعی می نامند. برای مثال انسان های اولیه ای که متحد بودند، با یکدیگر همکاری می کردند و خواستار منافع مشترک بودند، احتمال بیشتری برای بقا داشته اند.

اصطلاحات تنازع بقا و بقای اصلح داروین، تصاویر انسان ها را در مبارزه خشونت آمیز به ذهن متبادر می سازد. در بهار نرهای گونه های مختلف برای تصاحب ماده ها می جنگند. چنین نبردهایی تضمین می کنند که قوی ترین نرها صفات خود را به نسل بعدی منتقل سازند.

البته اصطلاح تنازع بقا گمراه کننده است. حیواناتی که علائم خطر در آنها تکامل می یابد و به اعضای گروه خود کمک می کنند، در مقایسه با حیواناتی که چنین نیستند، احتمالا شانس بیشتری برای بقا دارند.

تکامل و رویان شناسی

داروین به این موضوع توجه کرد که رویان اکثر گونه ها به شکل های اولیه آنها بسیار شبیه اند که این امر، نشان می دهد نسب آنها، اجداد مشترکی هستند. داروین چنین مطرح کرد که پدیدآیی فردی و پدیدآیی نوعی را تکرار می کند یعنی رشد فرد یا موجود زنده (پدید آیی فردی) در یک مسیر خلاصه شده، تاریخچه تکاملی گونه خود (پدیدآیی نوعی) را تکرار می کند. رویان انسان هنگامی که شبیه ماهی و سپس شبیه دوزیست و غیره است، با گذراندن مراحلی، تاریخچه تکاملی گونه ما را تکرار می کند، ولی هاکل بر این باور بود که رویان انسانی شبیه شکل بزرگسالی سایر گونه هاست که این عقیده اشتباه بود. رویان انسان به شکل های رویانی سایر گونه ها شباهت دارد. امروزه رئوس کلی نظریه داروین را معمولا درست می دانند.

  • کردار شناسی جدید: لورنز و تین برگن

کنارد لورنز[۲] بنيان گذار كردارشناسي جديد است و نیکو تین برگن[۳] به آرامی در سایه او کار کرد.

رویکرد روش شناسی

کردارشناسان بر این باورند که تنها زماني مي توانيم رفتار حيوانات را درك كنيم كه رفتار آنها را در موقعيت طبيعي شان مورد مطالعه قرار دهيم، پس كردارشناسان به مشاهدات طبيعي[۴] می پردازند.

رفتار غریزی

كردارشناسان به بررسي غرايز مي پردازند. ما معمولا هر نوع رفتار غير اكتسابي را رفتاري غريزي می گويیم اما کردارشناسان غرایز را طبقه ای خاصی از رفتارهای غیراکتسابی در نظر می گیرند.

غریزه به وسیله محرک بیرونی مشخصی راه اندازی می شود. غرایز همچنین در گونه ها نوعی هستند، یعنی الگوی رفتاری معینی، تنها در اعضای گونه های خاصی مشاهده می شود. رفتارها همواره دارای نوعی الگوی عملی ثابت یعنی نوعی مولفه حرکتی کلیشه ای هستند. ژست جنگیدن، رفتار جفت طلبی و سبکهای تعقیب همواره دارای برخی جنبه های ثابت هستند. با وجود این هر بخش از یک غریزه لازم نیست ماهیت ثابتی داشته باشد.

نقش پذیری

فرايندي كه طي آن، اطلاعات در خلال يك دوره حساس اوليه كامل شود، نقش پذيري[۵] ناميده مي شود. نقش پذيري نوعي يادگيري فوق العاده پايدار است كه در خلال يك دوره حساس كه از طريق رسش تعيين مي شود اتفاق مي افتد. نوزاد حيوانات فقط زماني به چيزي دلبسته مي شوند كه در خلال يك دوره زماني در اوايل زندگي در معرض آن قرار بگيرند و آن را دنبال كنند.

نقش پذيري اوليه ممكن است ترجيحات جنسي بعدي را نيز تحت تاثير قرار دهد. مثلا پرنده اي كه اوايل زندگي خودش را تنها با انسان سر و كار داشته است رفتار جنسي بعدي خود را بر انسان متمركز مي كند.

لورنز(۱۹۳۵) در آغاز پیشنهاد کرد که نقش پذیری از والدین همواره فرافردی است، یعنی نوزاد یا از پدر نقش می پذیرد یا از مادر و نه از هردوی آنها اما، سایر کردارشناسان مشاهده کردند که برخی گونه ها هم از پدر و هم از مادر نقش می پذیرند و در نتیجه لورنز نظر خود را اصلاح کرد.

منبع: خلاصه ای از نظریه های رشد کرین و روان شناسی رشد لورا برک

پیمان دوستی

۱۸ فروردین ۱۳۹۴

[۱]. Ethology

[۲]. Konard Lorenz

[۳]. Niko Tinbergen

[۴]. Naturalistic observations

[۵]. Imprinting