هویت جنسی (gender identity) به ادراک خویشتن فرد به عنوان مرد یا زن اشاره دارد. نقش جنسی (gender role) به رفتارها و نگرشهای فرد که در جامعه او نشانگر مردانگی یا زنانگی هستند، اشاره دارد. جهت گیری جنسی (Sexual orientation) درجه ای است که فرد از لحاظ جنسی جذب اعضای همجنس یا جنس مخالف می شود. اغلب افراد در مورد فعالیت جنسی با اعضای جنس مخالف جهت گیری روشنی دارند، اما برخی جذب اعضای همجنس و برخی دیگر جذب هر دو جنس می شوند.
ویژگی های اختلالهای هویت جنسی:
اختلال هویت جنسی حالتی است که به موجب آن، بین جنسیت تعیین شده فرد و هویت جنسی او مغایرت وجود دارد. هویت جنس مخالف نیرومند و با ثباتی را تجربه می کنند که باعث می شود از هویت تعیین شده خود احساس ناراحتی و نامناسب بودن کنند. افراد مبتلا شدیدا احساس پریشانی می کنند و معمولا در عملکرد اجتماعی، شغلی، و سایر زمینه های شخصی، مشکلات سازگاری دارند. فرد احساس می کند به جنس دیگری تعلق دارد. این افراد، برخلاف افراد مبتلا به یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی، از مبدل پوشی، ارضای جنسی کسب نمی کنند.
دختری که به اختلال هویت جنسی مبتلاست، قبول نمی کند از بدن یک دختر برخوردار است و اصرار می ورزد که آلت مردی را پرورش خواهد داد. او ممکن است این عدم پذیرش جنسیت زنانه را در رفتارهای گوناگون نشان دهد؛ مثلا، هنگام ادرار کردن بایستد و هرچیزی را که با رفتار یا پوشاک زنانه در ارتباط است، رد کند.
همین طور پسری که به اختلال هویت جنسی مبتلاست، شاید از پذیرفتن این واقعیت که او مرد و دارای آلت است نفرت داشته باشد و آلت خود را بین رانهایش فشار دهد تا باور کند اندامی از بدن او نیست. او ممکن است از پوشیدن شلوار بیزار باشد و بجای آن، لباس سنتی زنانه بپوشد.
این اختلال روانی عمیقی است و به آنچه برخی آدمها، رفتارهای موقتی ((دختر آتیش پاره)) یا ((پسر سوسول)) می خوانند، ربطی ندارد.
بسیاری از افراد مبتلا عمیقا احساس افسردگی می کنند. ممکن است منزوی شوند و فقط در فعالیتهایی شرکت کنند که جنسیت در آنها نقشی نداشته باشد. برخی با مصرف هورمون ها به خود درمانی متوسل می شوند یا در موارد شدید، خود را اخته می کنند. برخی افراد در چرخه سو مصرف مواد و اعتیاد مواجه می شوند تا از این طریق آشوب هیجانی خود را تسکین بخشند؛ در صورتی که تلاشهای آنها با شکست مواجه شود، برخی دست به خود کشی می زنند.
در مردان بزرگسال دو تصویر کاملا متفاوت پدیدار می شود. برخی از آنها، این اختلال ادامه اختلال هویت جنسی است که در کودکی تجربه شده است. در گروهی دیگر اختلال بعدا به تدریج ظاهر می شود و گاهی با تاریخچه یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی ارتباط دارد.
نظریه ها و درمان اختلالهای هویت جنسی :
علتهای اختلال هویت جنسی کاملا روشن نیستند، اما به نظر می رسد عوامل زیستی، روان شناختی و اجتماعی – فرهنگی نقش مهمی داشته باشند. زنانی که در رحم در معرض سطح بالای آندروژنها قرار داشته اند، به احتمال بیشتری در کودکی رفتارهایی را نشان می دهند که به صورت کلیشه ای مردانه محسوب می شوند.
در موارد نادری، نابهنجاریهای کروموزمی وجود دارد، از جمله یک کروموزوم y اضافی در جفت ۲۳ در ناراضیان جنسی مرد – به – زن و یک کروموزوم x اضافی در ناراضیان جنسی زن – به – مرد، بر اساس این فرض، الگوهای بازی کودکان تحت تاثیر عوامل هورمونی قرار دارند.
یافته های مربوط به ترتیب تولد و جنسیت خواهر-برادرها نشان می دهد پسرهای مبتلا فرزند اول نبوده اند و بیشتر برادر دارند تا خواهر، مردان همجنس گرا در مقایسه با ناراضیان جنسی زن، وضعیت مشابهی در خانواده دارند.
آسیب پذیری نسبت به انگیختگی زیاد و حساسیت نسبت به عاطفه والدین، عوامل مهمی در ایجاد اختلال هویت جنسی هستند. همچنین پژوهشگران به اهمیت ترجیح والدین برای فرزندی از جنس مخالف پرداختند، این یافته جالبی است، اما قطعا برای توجیه کردن پرورش اختلال هویت جنسی کافی نیست.
روان درمانی در مورد کودکی که از جنسیت خود ناراضی است می تواند جلوگیری از رفتار جنس مخالف و ترغیب کردن وی به پرورش دادن مهارتها و روابط دوستی همجنس را در بر داشته باشد.
اگر درمانجو کودک بسیار کم سن و سالی باشد، مداخله عمدتا با والدین صورت می گیرد، با این تاکید که به کودک کمک شود به عنوان پسر یا دختر، احساس ارزشمندی بیشتری را پرورش دهد. در مورد کودکان بزرگتر و نوجوان، متخصص بالینی مستقیما به رفتار و خیالپردازیهای جنس مخالف درمانجو، و همین طور به سایر تجربیات روانی آزارنده، مانند عزت نفس کم و ترس از طرد شدن توسط خانواده و همسالان می پردازد.
آنها به درمانجویان کمک می کنند از علتهای پریشانی خود آگاه شوند و روی علتهای احتمالی زیستی، روان شناختی، و اجتماعی – فرهنگی تاکید می کنند. آنها به درمانجویان مبتلا به اختلال هویت جنسی کمک می کنند تا یاد بگیرند با این احساسها و تجربیات به سر برند.
تقریبا ۵۰% افرادی که تحت عمل جراحی قرار گرفته اند، ۱ تا ۴ سال بعد از عمل جراحی، از لحاظ روانی و اجتماعی عملکرد خوبی داشتند. میزان بهبودی زندگی این افراد به چند عامل بستگی دارد: اولا، خشنودی در صورتی بیشتر است که انتقال از زن به مرد باشد نه از مرد به زن، ثانیا، کسانی که قبل از جراحی، بهتر سازگار شده اند، به احتمال بیشتری نتایج مثبتی را تجربه می کنند. این مساله در خصوص افرادی که با هویت جدید با مشکل کمتری پذیرفته شده اند بیشتر صدق می کند. ثالثا، نیرومندی تعهد و همانند سازی فرد به عنوان عضوی از جنس مخالف، قبل از عمل جراحی اهمیت دارد. رابعا، کیفیت خود عمل جراحی با سازگاری موفقیت آمیز ارتباط دارد.
ویژگی های تشخیص اختلال هویت جنسی:
- افراد مبتلا، هویت جنس مخالف نیرومند و مستمری دارند که خیلی فراتر از میل به دریافت امتیازات فرهنگی متعلق به جنس مخالف است.
- این اختلال در کودکان با چهار مورد زیر ظاهر می شود: الف) آنها مکررا می گویند دوست دارند جنس مخالف باشند یا اصرار دارند که هم اکنون از جنس مخالف هستند. ب) پسرها مبدل پوشی را ترجیح می دهند، درحالی که دخترها فقط بر پوشیدن لباسهای قالبی مردانه اصرار می کنند. ج) آنها در بازی وانمود کردن ترجیح نیرومند و مستمری برای نقش های جنس مخالف دارند، یا در مورد جنس مخالف بودن خیالپردازیهای مستمر دارند. د) آنها خیلی دوست دارند در بازیها و فعالیتهایی شرکت کنند که به طور کلیشه ای به جنس مخالف تعلق دارند. ه) آنها شدیدا همبازیهای جنس مخالف را ترجیح می دهند.
- این اختلال در نوجوانان و بزرگسالان با نشانه هایی چون ابراز تمایل داشتن به جنس مخالف، جا زدن مکرر خود به عنوان جنس مخالف، و اعتقاد به اینکه آنها از احساسها و واکنشهای جنس مخالف برخوردارند، آشکار می شود.
- فردی که به این اختلال مبتلاست از جنسیت خود ناراحت است یا احساس می کند نقش جنسی تعیین شده او نا متناسب اسب.
- این اختلال با اختلال جسمانی ای که اندامهای تناسلی نا مشخص را شامل می شود، سازگار نیست.
- این اختلال موجب پریشانی یا اختلال زیادی می شود.
- جاذبه جنسی می تواند به مردان، زنان، یا هر دو جنس باشد یا به هیچ یک از دو جنس جاذبه جنسی وجود نداشته باشد.
منبع: خلاصه ای از آسیب شناسی روانی هالجین
پیمان دوستی
۱۵ فروردین ۱۳۹۴