هرکسی شخصیت دارد. شخصیت به شما کمک کرده است تا تجربیات خود را شکل دهید. تمام موفقیت های شما تا به امروز، انتظاراتی که برای آینده دارید، تحت تاثیر شخصیت شما و شخصیت افرادی که با آنها تعامل می کنید، قرار دارد. تصمیمات متقابل که زندگی قضاوت شونده و قضاوت کننده را شکل می دهند، هربار که با موقعیت اجتماعی رو به رو می شویم که نیازمند تعامل کردن با افراد جدید است صورت می گیرند. تعداد و نوع موقعیت هایی که دوست دارید در آنها مشارکت کنید نیز به وسیله شخصیت شما تعیین می شود. برای مثال اینکه آیا معاشرتی باشید یا خجالتی.
شخصیت به قدری پیچیده است که نمی توان به این سادگی آن را توصیف کرد، زیرا افراد در موقعیت های مختلف و با افراد متفاوت، بسیار پیچیده و تغییر پذیر هستند.
جایگاه شخصیت در تاریخ روان شناسی
بررسی هشیاری
وونت عمیقا تحت تاثیر روش علوم طبیعی قرار داشت و سعی می کرد آن را در مورد مطالعه ذهن اجرا کند. او فقط آن دسته از فرایندهای ذهنی را مورد مطالعه قرار داد که تحت تاثیر محرکهای بیرونی قرار داشت و آزمایشگر می توانست آنها را دستکاری کند.
بررسی رفتار
جنبش واتسون به نام رفتارگرایی (behaviorism) با تمرکز وونت بر تجربه هشیار مخالف بود، او باور داشت که اگر قرار بر این است که روانشناسی علم باشد، فقط باید بر جنبه های ملموس ماهیت انسان تمرکز کند، چیزی که بتوان آن را دید، شنید، ثبت کرد و اندازه گرفت.
رفتار گرایی تصویری ماشینی از انسان ها به عنوان دستگاه های منظمی که به طور خودکار به محرکهای بیرونی پاسخ می دهند، ارایه می دهد. افراد را به عنوان نوعی ماشین سکه ای در نظر می گیرند: محرکها وارد می شوند، و پاسخ های مناسب که از تجربه گذشته آموخته شده اند، بیرون می ریزند. در این دیدگاه شخصیت چیزی نیست به جز انباشت پاسخ های آموخته شده یا نظام های عادت، تعریفی که بعدها اسکینر (روانشناس آمریکایی) ارایه داد.
بررسی ناهشیار
زیگموند فروید نظام خود را روان کاوی (Psychoanalysis)نامید. روان کاوی و روان شناسی اصطلاحات مترادف یا قابل جایگزینی نیستند. او نظریه شخصیت خود را بر پایه مشاهده بالینی بیمارانش به وجود آورد. آنچه را که بیمارانش درباره احساسات و تجربیات گذشته واقعی و خیالی خود به او گفتند به طور خلاق تعبیر کرد.
بررسی علمی شخصیت
در اواخر دهه ۱۹۳۰، بررسی شخصیت عمدتا از طریق آلپورت رسمیت و نظام یافت.
ما علاوه بر دیدگاه های روان کاوی و رفتار گرایی درباره چند دیدگاه دیگر صحبت می کنیم. رویکرد عمر، که معتقد است شخصیت در طول عمر ما به رشد کردن ادامه می دهد. رویکرد صفت، که معتقد است بیشتر شخصیت ما ارثی است. رویکرد انسان گرا، بر توانمندی ها، مزیت ها، آرزوهای انسان و تحقق یافتن استعداد ما تاکید دارد و رویکرد شناختی، به فعالیت های ذهنی هوشیار می پردازد.
تعریف های شخصیت
هر وقت از واژه من استفاده می کنیم، مقاصد خود را بررسی کنیم، می توانیم برداشت خوبی از معنی شخصیت داشته باشیم. وقتی می گویید من، در واقع، هر چیزی را در مورد خودتان خلاصه می کنید، تمایلات و نفرتها، ترسها و مزیتها، قوتها و ضعفها. واژه من همان چیزی است که شما را به عنوان فردی مجزا از دیگران توصیف می کند.
دیگران چگونه ما را در نظر می گیرند
شخصیت (personality) از واژه پرسونا آمده که به نقاب هنرپیشه ها اشاره دارد. شخصیت به ویژگی های بیرونی و قابل رویت ما اشاره دارد، آن جنبه هایی از ما که دیگران می توانند بببینند. شخصیت یعنی آنچه به نظر می رسد که باشیم جنبه قابل رویت منش فرد، به صورتی که بر دیگران تاثیر می گذارد است.
ویژگیهای پایدار و قابل پیش بینی
شخصیت نسبتا پایدار و قابل پیش بینی است. شخصیت می تواند با توجه به موقعیت، تغییر کند، اما به طور کلی در برابر تغییرات ناگهانی مقاوم است. رویکرد تعاملگرا، می گوید، برای توجیه کردن کامل ماهیت انسان، باید صفات شخصی بادوام و پایدار، جنبه های متغییر موقعیت، و تعامل بین آنها در نظر گرفته شوند.
ویژگی های منحصر به فرد
شخصیت مجموعه ای از ویژگیهای با دوام و منحصر به فرد است که امکان دارد در پاسخ به موقعیت های مختلف، تغییر کند.
مسایل قومی و جنسیتی در شخصیت
گرچه نظریه پردازان، اهمیت نیروهای اجتماعی و محیطی را در شکل دادن به شخصیت تا اندازه ای قبول دارند، اما تاثیر جنسیت و پیشینه قومی را نادیده گرفته یا به حداقل رسانده اند.
روانشناسی میان فرهنگی
تاثیر نیروهای فرهنگی بر شخصیت، به طور گسترده ای در روان شناسی تایید شده است. روان شناسی میان فرهنگی به این نتیجه انجامید که شخصیت توسط تاثیرات ژنتیکی و محیطی شکل می گیرد. از جمله مهم ترین مورد دوم، تاثیرات فرهنگی است.
ارزیابی در بررسی شخصیت
ارزیابی شخصیت، زمینه عمده کاربرد روانشناسی در مورد مسایل دنیای علمی است.
مفاهیم پایایی و اعتبار
پایایی (reliability)، عبارت است از تداوم پاسخ به وسیله ارزیابی. اگر آزمون یکسانی را در دو روز مختلف انجام دهید و دو نمره بسیار متفاوت بگیرید، این آزمون را نمی توان پایا دانست، زیرا نتایج آن بی ثبات هستند.
اعتبار (validity)، به این موضوع اشاره دارد که آیا یک وسیله ارزیابی، آنچه را که قصد دارد، ارزیابی می کند. آیا یک آزمون هوش واقعا هوش را ارزیابی می کند؟
روش های ارزیابی
- پرسشنامه های خود سنجی یا عینی
- شیوه های فرافکن
- مصاحبه بالینی
- روش های ارزیابی رفتار
- روش های نمونه گیری از فکر و تجربه
ارزیابی برای مقاصد تشخیصی و درمانی نباید صرفا بر یک روش تنها استوار باشد.
آزمون های شخصیت خود سنجی
پرسشنامه خودسنجی (self report inventory) به این صورت اجرا می شود که از افراد می خواهند با جواب دادن به سوال هایی درباره رفتار و احساساتشان در موقعیت های مختلف، در مورد خودشان گزارش دهند. این آزمون ها موادی را در بر دارند که به نشانه ها، نگرش ها، تمایلات، ترس ها و ارزش ها مربوط می شوند.
پرشنامه شخصیت چند وجهی مینه سوتا MMPI
پر مصرف ترین آزمون روان شناختی دنیاست. نوع اصلاح شده این آزمون MMPI2 نامیده می شود. آزمونی درست – غلط است که از ۵۶۷ بیان تشکیل می شود. مقیاس های بالینی این آزمون، ویژگی های شخصیت نظیر نقش جنسیتی، حالت دفاعی، افسردگی، هیستیری، پارانویا، خود بیمار انگاری و اسکیزوفرنی را ارزیابی می کند. برخی موارد را می توان برای مشخص کردن اینکه آیا آزمون شونده جعل کرده، بی دقت بوده، یا دستور العمل ها را بد فهمیده است، نمره گذاری کرد. MMPI-A برای استفاده در مورد نوجوانان ساخته شده که تعداد سوال ها از ۵۶۷ به ۴۷۸ سوال کاهش یافته است. نقطه ضعف این آزمون طولانی و وقت گیر بودن آن است.
ارزیابی پرسشنامه های خود سنجی
این آزمون ها برای افرادی که سطح هوش پایینی دارند یا مهارت های خواندن محدودی دارند مناسب نیستند. تغییرات جزئی در بیان کردن سوال ها می تواند به تغییرات عمده در نتایج آنها منجر شود.آزمون شوندگان گرایش دارند پاسخ هایی بدهند که از لحاظ اجتماعی مطلوب تر یا مقبول تر به نظر برسند.
با وجود این مشکلات، پرسشنامه های خود سنجی همچنان عینی ترین روش در ارزیابی شخصیت هستند. برگذاری آنها راحت است و نتایج آزمون به سوگیری های شخصی یا نظری نمره گذار وابسته نیستند.
اجرای آزمون به صورت آنلاین
- برای متقاضی کار و سازمان، کمتر وقت گیر است.
- کم هزینه تر است.
- نمره گذاری عینی تر است.
- اعضای جوان تر نیروی کار این روش را به راحتی قبول می کنند.
- به آزمون شوندگان اجازه نمی دهد از پیش به سوال ها نگاه کنند و اجازه نمی دهد که آنها پاسخ هایی را که قبلا داده اند تغییر دهند.
شیوه های فرافکن
آزمون های فرافکن (projective tests) برای کار کردن با افرادی که از لحاظ هیجانی آشفته هستند با الهام از تاکید فروید بر اهمیت ناهشیار سعی دارند بخش نادیدنی شخصیت ما را کاوش کنند. وقتی محرک مبهمی مثل لکه جوهر یا تصویری که می توان آن را به چند طریق درک یا تعبیر کرد به ما ارایه می شود و از ما می خواهند آن را توصیف کنیم، نیازها، ترس ها و ارزش های خود را به آن فرافکنی می کنیم. چون تعبیر این آزمون ها خیلی ذهنی است، از نظر پایایی یا اعتبار چندان بالا نیستند. دو آزمون فرافکن رایج شیوه لکه جوهر رورشاخ (Rorschach inkblot technique) و آزمون اندریافت موضوع (TAT) هستند.
شیوه لکه جوهر رورشاخ، ۱۰ کارت لکه جوهر که هربار یکی (برخی سیاه و برخی رنگی) نشان داده می شود و از آزمودنی می خواهند آنچه را می بینند توصیف کنند. بعدا این کارت ها برای بار دوم نشان داده می شوند، و روان شناس سوال های خاصی را درباره پاسخ های قبلی می پرسد. آزماینده در طول جلسه آزمون، رفتار را نیز مشاهده می کند. پاسخ های او را بسته به اینکه چه می بیند به چند طریق می توان تعبیر کرد.
آزمون اندریافت موضوع (TAT)، این آزمون از ۱۹ تصویر مبهم که یک یا چند نفر را نشان می دهد، و ۱ کارت سفید تشکیل می شود. از افرادی که این آزمون را انجام می دهند درخواست می شود داستانی را درباره افراد و اشیای موجود در تصویر بسازند، شرح دهند چه چیزی به موقعیت نشان داده شده منجر شده، این افراد به چه چیزی فکر می کنند و چه احساسی دارند و نتیجه احتمالی آن چه خواهد بود. در تعبیر کردن آزمون چند عامل در نظر گرفته می شود که روابط شخصی، انگیزش شخصیت ها و میزان ارتباط شخصیت ها با واقعیت هستند.
آزمون تداعی واژگان و تکمیل جمله، در آزمون تداعی واژگان فهرستی از کلمات برای آزمودنی خوانده می شود و از او می خواهند با اولین کلمه ای که به ذهنش می رسد پاسخ دهد. کلملت پاسخ از نظر عادی یا غیر عادی بودن، اشاره داشتن به تنش هیجانی، و ارتباط آنها با تعارض های جنسی، تجزیه و تحلیل می شوند. سرعت پاسخ اهمیت دارد.
آزمون تکمیل جمله نیز به پاسخ های کلامی نیاز دارد. از آزمودنی های در خواست می شود تا جمله هایی مانند (( آرزو دارم که …)) یا (( آنچه مرا نگران می کند …)) را کامل کنند. تعبیر پاسخ ها در این دو آزمون بسیار ذهنی است.
مصاحبه بالینی
مصاحبه بالینی همچنان شیوه ای است که وسیعا برای ارزیابی شخصیت مورد استفاده قرار می گیرد و وقتی روش های عینی تری آن را تکمیل کنند ابزار مفیدی است.
ارزیابی رفتار
مشاهده گر، رفتار فرد را در موقعیت خاصی ارزیابی می کند. هرچه مشاهده گران افراد مورد ارزیابی را بهتر بشناسند و بیشتر با آنها تعامل کنند، ارزیابی آنها دقیق تر خواهد بود.
نمونه گیری از فکر و تجربه
در روش ارزیابی نمونه گیری از فکر، افکار فرد به طور منظم ثبت می شوند تا در یک دوره زمانی، نمونه ای فراهم شود. در این روش مشاهده گر و فردی که مورد مشاهده قرار می گیرد یک نفر است. از درمانجو می توان درخواست کرد که افکار و خلق خود را برای تحلیل بعدی توسط روانشناس یادداشت یا ضبط کند.
نوعی نمونه گیری از فکر، روش نمونه گیری از تجربه است. از شرکت کنندگان درخواست می شود تا موقعیت اجتماعی و محیطی را نیز که تجربه نمونه گیری شده در آن روی می دهد، شرح دهند.
مسایل جنسیتی و قومی در ارزیابی
ارزیابی شخصیت می تواند تحت تاثیر جنسیت قرار گیرد، برای مثال زنان در آزمون هایی که جسارت را ارزیابی می کنند، نمره کمتری از مردان می گیرند. آزمون های شخصیت، بین مردان و زنان در چند ویژگی و در هر سنی، تفاوت هایی را نشان می دهند.
افراد جوامع جمع گرا، مانند کشورهای آسیایی، در مقایسه با جوامع فردگرا، نظیر ایلات متحده، در عواملی چون بالا بردن خود نمره پایین و در خوشبینی، حالت عاطفی منفی، و پریشانی روانی نمره بالاتری می گیرند. بررسی پاسخ های سیاه پوستان و سفید پوستان به MMPI تفاوت معنا داری را که در اثر نژاد باشند، نشان نمی دهند.
مسایل میان فرهنگی
رورشاخ اولین کسی بود که تاثیر تفاوت های فرهنگی در عملکرد را بر شیوه های ارزیابی شخصیت تشخیص داد. پاسخ های داده شده سرخپوستان به سوال های آزمون، رفتاری را منعکس می کرد که در آن فرهنگ بهنجار، اما در فرهنگ سفید پوست، نابهنجار محسوب می شد.
پژوهش در بررسی شخصیت
نظریه باید آزمون پذیر باشد. روانشناسان باید بتوانند درباره قضاییای آن تحقیق کنند تا تصمیم بگیرند کدام را قبول و کدام را رد کنند.
روش بالینی
مهمترین روش بالینی مورد پژوهی (case study) یا تاریخچه موردی است که به موجب آن روانشناسان گذشته و حال بیماران خود را برای یافتن سرنخ هایی که ممکن است به علت مشکلات هیجانی آنها اشاره داشته باشند، کاوش می کنند. انجام دادن مورد پژوهی شبیه نوشتن زندگینامه کوچکی از زندگی هیجانی فرد، از جمله احساس ها، ترس ها و تجربیات از سال های اولیه تا زمان حال است. همچنین روانشناسان علاوه بر مورد پژوهی از انواع روش ها مانند آزمون ها، مصاحبه ها و تحلیل رویاها استفاده می کنند. اطلاعاتی که از روش بالینی به دست می آیند بیشتر ذهنی هستند و با رویدادهای ذهنی و عمدتا ناهشیار و تجربیات اوایل زندگی ارتباط دارند.
روش آزمایشی
آزمایش، شیوه ای برای تعیین کردنن اثر یک یا چند متغییر یا رویداد بر رفتار است. روش آزمایشی مشاهده عینی را ممکن می سازد. یکی از شرط ها این است که مشاهدات باید کاملا کنترل شده و منظم باشند، وقتی به رویدادهای گذشته یا پدیده های ناهشیار فرد پرداخته می شود چنین کنتزلی امکان پذیر نیست. شرط دیگر تکرار و اثبات است، رویدادهای زندگی فرد را نمی توان دقیقا کنترل یا تکرار کرد.
دو نوع متغییر را در آزمایش مشخص می کنند. متغییر مستقل (independent variable) یا متغییر محرک است که آزمایشگر آن را دستکاری می کند و متغییر وابسته (dependent variable) که رفتار یا پاسخ آزمودنی های پژوهش به این دستکاری است.
گروه آزمایشی (experimental group)، آزمودنی هایی را در بر می گیرد که تدبیر آزمایشی روی آنها اجرا می شود. این گروهی است که در معرض محرک یا متغییر مستقل قرار می گیرد. گروه گواه (control group)، در معرض متغییر مستقل قرار نمی گیرد.
محدودیت های روش آزمایشی، موقعیت هایی وجود دارد که نمی توان از این روش استفاده کرد، برخی از جنبه های رفتار و شخصیت را به دلیل ایمنی و ملاحضات اخلاقی، نمی توان تحت شرایط به دقت کنترل شده آزمایشگاهی بررسی کرد. امکان دارد رفتار آزمودنی ها نه به خاطر تدبیر آزمایشی، بلکه به دلیل اینکه آزمودنی ها می دانند مورد مشاهده قرارد دارند تغییر کند.
روش همبستگی (correlational method)
پژوهشگران روابط بین متغییرها را بررسی می کنند. پژوهشگران به اینکه چگونه رفتار در یک متغییر، در نتیجه متغییر دیگر تغییر یا تفاوت می کنند علاقه دارند. ضریب همبستگی، مقیاس آماری اصلی همبستگی، ضریب همبستگی است که اطلاعات دقیقی را درباره جهت و نیرومندی رابطه بین دو متغییر در اختیار می گذارد. علت و معلول، مهمترین نقطه ضعف روش همبستگی به علت و معلول مربوط می شود. صرفا به این دلیل که دو متغییر همبستگی بالایی را نشان می دهند، لزوما به معنی آن نیست که یکی دیگری را ایجاد کرده است. امکان دارد که واقعا چنین رابطه ای وجود داشته باشد، اما پژوهشگران نمی توانند به طور خودکار نتیجه بگیرند که چنین رابطه ای وجود دارد، در حالی که در آزمایش کنترل شده منظم می توانند به این نتیجه گیری دست یابند.
نظریه در بررسی شخصیت
نظریه چارچوبی را برای ساده کردن و شرح دادن داده های تجربی به صورت معنی دار، فراهم می کند. نظریه را می توان به صورت نوعی نقشه در نظر گرفت که اطلاعات یا داده ها را در روابط متقابل آنها نشان می دهد.
نظریه های رسمی و نظریه های شخصی
نظریه های رسمی، بر پایه اطلاعاتی قرار دارند که از مشاهدات تعداد زیادی افراد با ماهیت های گوناگون به دست آمده اند در حالی که نظریه های شخصی، از مشاهده تعداد محدودی افراد حاصل شده اند که معمولا حلقه کوچک خویشاوندان، دوستان، آشنایان و خودمان را تشکیل می دهند.
نظریه های رسمی جامع تر و عینی تر هستند، زیرا مشاهدات دانشمندان توسط نیازها، ترس ها، امیال، و ارزش های آنها تحریف نشده اند. در مقابل نظریه های شخصی بر مشاهدات خودتان بیشتر از مشاهدات دیگران استوار هستند. ما گرایش داریم اعمال دیگران را بر حسب افکار و احساسات خودمان برداشت کنیم. نظریه های رسمی بارها در برابر واقعیت آزمایش شده اند و این کار اغلب توسط دانشمند دیگری غیر از کسی که نظریه را مطرح کرده است انجام می شود.
نظریه های شخصیت از ویژگیهای نظریه رسمی برخوردارند، برخی از آنها بر مشاهده تعداد زیادی افراد استوارند.
سوال های درباره ماهیت انسان
یکی از جنبه های مهم هر نظریه شخصیتی، برداشت نظریه پرداز از ماهیت انسان است.
آیا ما مسئول زندگی خود هستیم؟ اراده آزاد در برابر جبر گرایی
چه چیزی بر ما غلبه دارد؟ ماهیت ارثی یا محیط پرورش دهنده ما؟
آیا به گذشته خود وابسته ایم یا از آن مستقل هستیم؟
آیا ماهیت انسان بی همتاست یا همگانی ؟
هدف زندگی ما: خرسندی یا رشد؟
دیدگاه ما: خوشبینی یا بدبینی؟
تاثیرات دیگر: تاثیر زمینه قومی و فرهنگی ( شیوه های فرزند پروری و …)
منبع: خلاصه ای از نظریه های شخصیت شولتز و فیست
پیمان دوستی
۱۶ فروردین ۱۳۹۴