فرض کنید در یک مزرعه هستید و یک کوله پشتی کوچک که ابزارآلات مختصری در آن هست، به همراه دارید. در حال قدم زدن در مزرعه هستید که ناگهان در یک گودال فرو می افتید. بعد از اینکه به خود میآیید، کوله را از پشت بر میدارید و دنبال چیزی میگردید که به نجات شما کمک کند. فرض کنیم که بیلچهای که قبلا خیلی به کارتان میآمد را پیدا میکنید و خیلی با جدیت و پشتکار شروع به کندن میکنید. بعد از ساعاتی در میابید که از گودال بیرون نیامدهاید! سریعتر شروع به کندن میکنید. باز میبینید که فایدهای ندارد! به شیوه متفاوتتر و سریعتر زمین را حفر میکنید! متفاوتتر و سریعتر !! و باز متفاوتتر و سریعتر. اما آش همان است و کاسه همان. هیچ کدام از این کارها کمکی به خروج شما از آن گودال نمیکند.
چرا که کندن، راه خروج از گودال نیست بلکه تنها گودال را عمیقتر میکند. ممکن است گودال به قدری وسیع شود که شما به این فکر بیفتید که در همان جا اقامت گزینید! اما باز مشکلی حل نشده زیرا شما هنوز در چاله هستید. این دقیقا چیزی است که برای مشکل بیخوابی شما رخ داده است. وسیع و وسیعتر شده و اکنون کل زندگی شما را در برگرفته است. شما به نوعی دریافتهاید که این روش جواب نمیدهد اما هنوز به آن ادامه می هید.
فرض کنید در چنین وضعیتی یک نفر میآید و به شما میگوید که با این روند شما تا آخر عمر در چاله خواهید ماند. به احتمال زیاد اینجا شما ناامید میشوید. اما تصور کنید که فرد مورد نظر بعد از دیدن ناامیدی شما می افزاید؛ شما مدت زیادی در حال کندن هستید ولی اوضاعتان به هیچ وجه بهبود نیافته است. این که شما هنوز در چاله هستید، به ابزار شما ربطی ندارد. اگر یک بیلچه طلایی هم داشتید، اوضاع بهتر نمیشد، بلکه وخیمتر میشد. مشکل از روش شماست. اینجا بهترین راهنمای شما درد شماست. آیا به اندازه کافی از این که تغییر رخ نداده درد کشیدهاید؟! آیا آمادگی تغییر دارید؟ آماده هستید که کاری متفاوت از کندن گودال انجام دهید؟
منبع: دوستی، پیمان. قدرتی، گلناز. ابراهیمی، محمد اسماعیل. (۱۳۹۷). راهنمای درمان گروهی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی. انتشارات امین نگار: تهران.