به مجموعه تغییرات کمی و کیفی که از لقاح تا مرگ ادامه دارد، رشد می گویند و شناخت شامل چیزهایی می شود که می دانیم یا به آن می اندیشیم. اما رشد شناختی تغییرات منظم و تدریجی در پردازش ذهنی است که باعث پختگي مي شود. تغييرات خاصي كه عامل اساسي آن گذشت زمان همراه با تکامل و نظام يافتگي سيستم عصبي است كه با كسب شايستگي ها و توانايي ها آن رفتار ظاهر مي شود.
براساس ديدگاه های شناختي، فرايندهای ذهني يا شناخت تعيين كننده عامل مؤثر بر رشد فردی است و برای بررسي شناخت بايد به بررسي عناصر تشکيل دهنده آن پرداخت.
آدمي از لحظه تولد پيوسته با عوامل خارجي ديداری و شنيداری احاطه مي شود، و به تدريج كه رشد مي كند نسبت به تك تك آنها شناخت پيدا مي كند. اين شناخت صرفاً دانستن نيست بلکه اطلاعات پاره پاره را باهم در مي آميزد، آنها را يك پارچه و سازماندهي مي كند و به شکل معناداری در مي آورد. همين فرآيند طبيعي، منشأ پيدايش ديدگاه يا رويکرد «پردازش اطلاعات» یا «خبر پردازی» است.
براستي در درون مغز انسان چه مي گذرد !!؟؟ اين سؤالي است كه نظريه پردازان پردازش اطلاعات به آن پاسخ مي دهند.
- هربرت سیمون
هربرت سيمون(۱۹۱۶-۲۰۰۱) از جمله دانشمنداني است كه به سادگي نمي توان او را به يك حوزه خاص علمي نسبت داد. او را جامعه شناس، روانشناس، دانشمند علوم اجتماعي، اقتصاد دان، متخصص تصميم گيری، متخصص علوم سياسي، دانشمند علوم كامپيوتر و از جمله پيشتازان سيستم های هوش مصنوعي و نيز نظريه بازی ها(يافتنِ راهبردِ بهينه برای بازيکنان با استفاده از مدل های رياضي) مي دانند.
او به همراه آلن نيوول در سال ۱۹۷۵ برای كمك های اساسي ای كه در زمينه هوش مصنوعي و روانشناسي شناختي كرده بودند، جايزه تورينگ را دريافت كردند. همچنين مي توان به جايزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۸ و جايزه انجمن روانشناسي آمريکا در سال های ۱۹۶۹ و ۱۹۹۳ اشاره كرد. سیمون همچنين علاوه بر تحصيل در علوم سياسي، تعدادی مدرک افتخاری هم دريافت كرده كه از جمله آنها مي توان به دكترای افتخاری حقوق از دانشگاه هاروارد اشاره كرد.
- آلن نیوول
آلن نیوول یک محقق آمريکايي بود. او يك رياضيدان است كه روانشناسي شناختي را برای طراحي سيستم های رايانه ای بکار برد. وی چهل سال را صرف آموزش روانشناسان شناختي در معاني و اشارات هوش مصنوعي نمود. نيوول فعاليت های شناختي همچون فعاليت های حل مسئله را مشاهده كرد. نيوول و سيمون با هم بر روی هوش مصنوعي در دانشگاه كارنگي ملون كار كردند.
نظريه پردازان پردازش اطلاعات معتقدند برای بررسي شناخت، بايد به بررسي عناصر شناخت تشکيل دهنده آن، يعني توجه، احساس، ادراک، حافظه، تفکر، استدلال و… پرداخت. بنابراين آنها به دنبال كشف ماهيت تفکر هستند. اين رويکرد توسط نيوول و سيمون ارائه گرديده است.
- استفاده از کامپیوتر به عنوان الگو
الگوی اصلي روان شناسان پردازش اطلاعات از انقلاب رايانه تاثير پذيرفت و همزمان با پيشرفت تکنولوژی، رويکرد فوق پيشرفت های زيادی كرد. در اواسط دهه ۱۹۵۰، نظريه پردازاني مانند آلن نيوول و هربرت سيمون ذهن آدمي را با ابتکار حیرت انگیز که «مغز الکترونیکی» ناميده مي شد، با كامپيوتر مقايسه كردند. در اين رويکرد ذهن هر انساني همانند يك كامپيوتر عمل مي كند. اطلاعات ازطريق محرک های درون داد وارد مي شوند و تا زماني كه به عملکرد برون داد تبديل شوند به طور كامل كد گذاری شده، تغيير شکل و سازمان مي يابند.
مدل های گوناگون پردازش اطلاعات وجود دارند. نظريه پردازان خبر پردازی، شناخت را به عنوان فعاليتي كاملا پيچيده در نظر مي گيرند. آنها رشد ذهني را از طريق مطالعه رشد مهارت های پردازش شناختي مثل: توجه ، ادراک، دريافت، يادگيری، تفکر، ياداوری، ارزش يابي، استنتاج و فراشناخت بررسي مي كنند. بنابراين در رويکرد پردازش اطلاعات رشد به صورت پيوسته و نه مرحله ای در نظر گرفته مي شود.
مهمترين امتياز رويکرد پردازش اطلاعات اين است كه از روش های پژوهشي دقيق برای بررسي شناخت استفاده كرده است و نقطه ضعف اين رويکرد اين است كه اطلاعات به دست آمده، عمدتا در موقعيت های آزمايشگاهي مصنوعي حاصل شده اند و جنبه هايي از شناخت نيز مثل خلاقيت و تخيل در اين رويکرد كلا ناديده گرفته شده است.
- مدل اتکينسون و شيفرين
اين مدل تحت عنوان مدل مخزن نيز گفته شده است كه از سه قسمت كه عبارتند از: ۱) مخازن دريافت حسي، ۲) حافظه كوتاه مدت و ۳) حافظه بلند مدت، كه اطلاعات را اخذ، پردازش و حفظ مي کند، تشکيل شده است.
آنها بيان مي كنند كه اطلاعات در ثبت حسي ۱ الي ۳ ثانيه حفظ مي شود و در حافظه كوتاه مدت بين پانزده تا سي ثانيه بيشتر دوام نمي آورند و محو مي گردند، مگر آنکه فرايند های كنترل مانند تمرين (مرور ذهني) وارد عمل شوند و بيان مي كنند كه علاوه بر تمرين، راهبردهای ديگر مانند سازمان دهي و پرورش موضوع مي توانند سهولت بيشتری را در جهت نگهداری اطلاعات فراهم آورند.
اتکينسون و شيفرين بر اين باورند كه وقتي اطلاعات به حافظه بلندمدت انتقال يابند، اثر آنها پا برجا خواهد ماند. همچنين فرض بر اين است كه برخلاف محدوديت گيرنده های حسي و حافظه كوتاه مدت، حافظه بلند مدت مرز ندارد و نامحدود است.
پژوهشگران پردازش اطلاعات باور دارند كه ساختار اساسي سيستم ذهني در سرتاسر زندگي، مشابه است. گنجايش سيستم(مقدار اطلاعاتي كه يك دفعه مي تواند نگهداری و پردازش شود و سرعت پردازش آن) با افزايش سن بيشتر مي شود و تفکر پيچيده تر را ممکن مي سازد. همچنین، گرچه افزايش توانايي پردازش اطلاعات تا اندازه ای به علت رشد مغز است، ولي بهبود راهبردها (مانند توجه كردن به اطلاعات و طبقه بندی بهتر آن) به مقدار زياد در آن دخالت دارد. پرورش اين راهبردها در ۲ سال اول زندگي، در حال شکل گيری است.
- پردازش اطلاعات در ۲ تا ۶ سالگی
توجه
کودکان کوچک تر، روی جزئيات تمركز ندارند و در مقايسه با كودكان دبستاني زمان كوتاهي را صرف انجام تکاليف مي كنند.
حافظه باز شناسي و يادآوری
آزمايش ۱: مجموعه ای از تصاوير را به كودک نشان داده و بعد آنها را با تصاوير ناآشنا ترکیب كرده و از كودک مي خواهند تا به تصاويری كه در مجموعه اول ديده است اشاره كند. نتایج نشان می دهد که بازشناسی در ۴ تا ۵ سالگي عالي است.
آزمايش ۲: مجموعه ای از تصاوير به کودک نشان داده می شود و سپس آنها را پنهان می کنیم. از كودک خواسته می شود كه آنها را نام ببرد. اين آزمايش به يادآوری نياز دارد. يادآوری كودكان خردسال خيلي ضعيف تر از بازشناسي آنهاست. کودکان در ۲ سالگي فقط ۱ تا ۲ مورد و در ۴ سالگي ۳ تا ۴ مورد را بيشتر به ياد نمي آورند.
كودكان پيش دبستاني هنوز مرور ذهني نمي كنند، يعني اقلام را بارها تکرار نمي كنند تا آنها را به ياد آورند. هنوز سازماندهي نيز نمي كنند، يعني دسته بندی كردن اقلام مشابه با هم تا بتوانند با فکر كردن، آنها را به راحتي بازيابي كنند. كودكان پيش دبستاني به طور نامناسبي يادآوری مي كنند، زيرا در استفاده از راهبردهای حافظ(فعاليت های ذهني عمدی) ماهر نيستند و ضعيف هستند.
در آزمایش فراخنای رقم[۱]، یکسری اعداد گفته می شود و از کودکان خواسته می شود تکرار کنند. این آزمایش برای ارزیابی گنجایش حافظه فعال می باشد. نتایج نشان می دهد که فراخنای حافظه کودکان در ۲٫۵ سالگی، ۲ رقم و در ۷ سالگی به ۵ رقم افزایش می یابد.
حافظه تجربيات روزمره
كودكان پيش دبستاني رويدادها را مانند بزرگسالان به صورت سناريو ها به ياد مي آورند و با افزايش سن متن ها مفصل تر ميشود(مثل گزارش خوردن در رستوران).
نظريه ذهن کودک خردسال(فرا شناخت)
زماني كه بازنمايي(تجسم درونی اطلاعاتی که ذهن می تواند دستکاری کند) دنيا، حافظه و مسئله گشايي بهبود مي يابد، كودكان تأمل كردن براساس فرآيندهای فکری خودشان را آغار مي كنند. این آگاهی معمولاً فراشناخت[۲] به معنی فکر کردن درباره فکر تلقی می شود.
كودكان ۲ تا ۳ ساله فکر مي كنند كه افراد هميشه مطابق با اميال شان رفتار مي كنند و نمي فهمند كه عقايد آنها بر اعمالشان تأثير مي گذارند.
سوالی که مطرح این است که، كودكان چه موقعي از زندگي ذهني خودآگاه مي شوند و آگاهي آنها تا چه اندازه ای كامل و دقيق است؟ كودكان ۲ ساله درک روشن تری از هيجان ها و اميال ديگران دارند. مي فهمند كه ديدگاه ديگران از ديدگاه آنها متفاوت است(بابا هويج دوست دارد، من هويج دوست ندارم). كودكان ۳ ساله مي فهمند كه فکر كردن مي تواند جدا از ديدن، حرف زدن يا لمس كردن باشد. و برای اشاره به افکار و عقايد خودشان از فکر كردن و دانستن استفاده مي كنند.
كودكان ۲ تا ۳ ساله فکر مي كنند كه افراد هميشه مطابق با اميال شان رفتار مي كنند و نمي فهمند كه عقايد آنها بر اعمالشان تأثير مي گذارند. کودکان بین ۳ تا ۴ سالگی، متوجه می شوند که هم عقاید و هم امیال، رفتار را تعیین می کنند. کودکان در ۴ سالگی می فهمند که عقیده و واقعیت، می توانند فرق داشته باشند. به عبارت دیگر، افراد می توانند عقاید غلط داشته باشند.
از ۴ سالگي به بعد مي دانند كه عقايد و اميال بر رفتار تأثير گذار است. كودكان ۴ ساله قادر به درک عقايد غلط هستند. در یک آزمايش، فرد بزرگسالي محتويات جعبه چسب زخم و جعبه بدون ماركي را به كودک نشان مي دهد. چسب زخم ها در جعبه بدون مارک هستند. سپس عروسکي را به كودک نشان مي دهد و از كودک مي خواهد پيش بيني كند كه اين عروسك در كجا به دنبال چسب زخم ها خواهد گشت. اين تکليف نشان مي دهد كه آيا كودكان مي فهمند كه عروسك بدون ديدن چسب زخم ها در جعبه بدون مارک، عقيده غلطي خواهد داشت يا نه؟
عوامل متعددی به درک دنيای ذهني كودكان پيش دبستاني مانند رشد زبان، داشتن خواهر- برادرهای بزرگتر، تعامل با دوستان، بازی وانمود كردن، و تماس با اعضای پخته تر جامعه، كمك مي كنند.
درک كودک از عقيده غلط در سال های پيش دبستاني تقويت و بين ۴ تا ۶ سالگي نيرومند تر مي شود. اين آگاهي ابزار قدرتمندی برای شناخت خود و ديگران و پيش بيني خوبي برای مهارت های تعامل اجتماعي با همسالان مي شود.
سواد آموزی در اوایل کودکی
سواد آموزی به مقدار زياد بر اساس زبان گفتاری و آگاهي از جهان قرار دارد.
استدلال ریاضی در کودکان پیش دبستانی
کودکان بين ۴ تا ۵ سالگي به مفهوم عدد اصلي در مجموعه پي مي برند. آنها مي فهمند كه آخرين عدد در يك مجموعة قابل شمارش، بيانگر تعداد كل آن مجموعه است(اصل کاردینال). در سال دوم زندگي در آغاز درک يا روابط ترتيبي بين كميت ها قراردارند(مانند ۲ بيشتر از ۱ و …). بين ۲ تا ۳ سالگي شمردن را شروع مي كنند و به تدريج دقيق تر مي شوند.
- پردازش اطلاعات در اواسط کودکی(۶ تا ۱۱ سالگی)
توجه و حافظه، كه زيربنای هر فعاليت شناختي هستند در اواسط كودكي اهميت زيادی دارند. پژوهشگران معتقدند كه رشد مغز به دو تغيير اساسي در پردازش اطلاعات كمك مي كند:
۱ . افزايش توانايي پردازش اطلاعات: بين ۶ تا ۱۲ سالگي زمان لازم برای پردازش اطلاعات در انواع تکاليف شناختي به سرعت كاهش مي يابد. اين از افزايش سرعت تفکر بر اساس تغييرات در مغز خبر مي دهد كه احتمالا علت آن ادامه ميلين دار شدن و كاهش سيناپسي در مغز است. تفکر كارآمدتر، توانايي پردازش اطلاعات را افزايش مي دهد، زيرا كسي كه سريعتر فکر مي كند، مي تواند در يك زمان، اطلاعات بيشتری را نگهدارد و روی آن كار كند.
۲ . افزايش بازداری شناختي: گرچه بازداری شناختي (يعني توانايي مقاومت كردن در برابر دخالت اطلاعات نامربوط) از زمان نوباوگي به بعد بهبود مي يابد، اما در اواسط كودكي پيشرفت چشمگيری دارد. اعتقاد بر اين است كه علت افزايش بازداری شناختي، رشد بيشتر قطعه های پيشاني قشر مخ است. بازداری شناختي، با پاک كردن اطلاعات غير ضروری از حافظه فعال، به مهارت های پردازش اطلاعات كمك مي كند. غير از رشد مغز، استفاده از راهبرد، به پردازش اطلاعات كمك مي كند. به طوری كه خواهيم ديد كودكان دبستاني بيشتر از كودكان پيش دبستاني از راهبردهای فکری استفاده مي كند.
توجه
در اواسط كودكي ، توجه به سه صورت گزينشي ، انعطاف پذير و برنامه دار تغيير مي كند. بين ۶ تا ۹ سالگي كودكان برای گزينش اطلاعات از راهبردهای گوناگون استفاده مي كنند و عملکرد آنها آشکارا بهبود مي يابد. اولا كودكان دبستاني بهتر مي توانند عمدا به جنبه هايي از موقعيت توجه كنند كه به هدف آنها مربوط هستند و ساير اطلاعات را ناديده بگيرند. ثانيا كودكان دبستاني توجه خود را به صورت انعطاف پذير با درخواست های لحظه ای موقعيت ها تنظيم مي كنند. ثالثا برنامه ريزی كه عبارت است از فکر كردن پيشاپيش به يك رشته اعمال و اختصاص دادن توجه به آنها، در اواسط كودكي پيشرفت زيادی مي كند.
حافظه
همانگونه كه توجه با افزايش سن بهتر مي شود، راهبردهای حافظه، یعنی فعاليت های ذهني ای كه برای اندوزش و بازيابي اطلاعات به كار مي بريم نيز بهبود مي يابد.
اولين راهبرد: راهبرد مرور ذهني (تکرار كردن اطلاعات بارها و بارها برای خودش) برای اولين بار در اوايل سال های دبستاني آشکار مي شود.
راهبرد دوم: سازماندهي (طبقه بندی) است كه باعث مي شود يادآوری به نحو قابل ملاحظه ای بهبود يابد. كودكان مواد مربوطه را با هم دسته بندی مي كنند(مثل همه مراكز ايالت ها در يك قسمت از كشور)، روشي كه يادآوری را به نحو ملاحظه ای بهبود مي بخشد.
راهبرد سوم: در پايان اواسط كودكي، كودكان استفاده از بسط را آغاز مي كنند. به اين صورت كه بين دو يا چند قطعه اطلاعات كه از اعضای طبقه واحدی نيستند، رابطه يا معني مشتركي ايجاد مي كنند. مثلا برای يادآوری كلمه های ماهي و پيپ مي توانيد تصوير ذهني از يك ماهي كه پيپ مي كشد ايجاد كنيد. وقتي كودكان به اين فن حافظه پي مي برند، به قدری آن را موثر مي يابند كه جايگزين راهبردهای ديگر مي كنند. بسط ديرتر ايجاد مي شود، زيرا به تلاش ذهني و گنجايش حافظه فعال قابل ملاحظه ای نياز دارد. اين راهبرد در طول نوجواني و اوايل بزرگسالي، بيش از پيش متداول مي شود.
چون راهبرد سازمان دهي و بسط، اقلام را در قطعه ها با معني تركيب مي كنند، به كودكان امکان مي دهند در يك لحظه اطلاعات بيشتری را در حافظه نگهدارند. در نتيجه اين راهبردها به گسترش حافظه كمك مي كنند. علاوه براين وقتي كودكان موضوع جديدی را به اطلاعاتي كه از پيش مي دانند متصل مي كنند، با فکركردن به موضوعات ديگری كه با آن تداعي شده اند، راحت تر مي توانند آن را ارزيابي كنند.
- کاربردهای پردازش اطلاعات در یادگیری تحصیلی
خواندن
- روش زبان كامل: خواندن را بايد به صورتي آموزش داد كه شبيه يادگيري زبان طبيعي باشد(از كل به جزء مي رسند).
- روش مهارتهاي اساسي: بايد به كودكان كتاب هايي داده شود كه مطالب آن ساده شده باشند. ابتدا بايد اصوات را به آنها آموخت سپس بايد مطالب خواندني به آنها داده شود.
رياضيات
در تدريس رياضيات بايد از درك ابتدايي كودكان در مورد مفاهيم عددي استفاده كرد. اشتباهات آنها نشان مي دهد كه سعي كرده اند روش را حفظ كنند، اما منطق نهفته در آن را نفهميده اند.
- رشد شناختی نوجوانان
توجه عميق تر و با ضرورت هاي تكاليف سازگارتر مي شود. راهبردها كارآمدتر مي شوند و اندوزش، بازنمايي و بازيابي اطلاعات را بهبود مي بخشند. دانش افزايش مي يابد و بكار گيري راهبرد را راحت تر مي كند. فراشناخت(آگاهي از تفكر) گسترش مي يابد و به آگاهي جديد براي فراگيري اطلاعات و حل مسايل مي انجامد. توانايي پردازش به علت تأثير مشترک رشد مغز و عواملي كه ياد شد، بيشتر مي شود.
- نظريه وارنر شای
به نظر وارنرشای، توانايي های شناختي انسان به سختي از مرحله عمليات صوری پياژه فراتر مي رود، اما وقتي افراد به بزرگسالي مي رسند، موقعيت های متنوع تری برای فکر كردن دارند، يعني موقعيت هايي كه در آنها فکر كردن بيشتر مي شود.
به نظر شای در دوره عمليات پس صوری، توانايي های شناختي انسان در طي چند انتقال اساسي از فراگيری دانش به سمت استفاده از دانش تغيير مي كنند.
مراحل فعالیت ذهنی از نظر وارنر شای ۱- مرحله فراگيری دانش(كودكي و نوجواني یعنی تولد تا ۱۸ سالگی)، ۲- مرحله پيشرفت(اوايل بزرگسالي) يا مرحله دستيابي(اوايل بزرگسالي)، ۳- مرحله مسئوليت(ميان سالي) و ۴- مرحله ادغام مجدد(اواخر بزرگسالی)، می باشد.
مساله اساسي در مراحل اوليه تفکر اين است كه”چه چيزی را بايد بدانم”. در دو دهه اول زندگي، فرد از تفکر عمليات عيني به تفکر عمليات صوری پيشروی مي كند و فرد دانش ها و مهارت هايي را مي آموزد كه جنبه آماده شدن برای زندگي را دارد. در اين مرحله فرد به خاطر خود يادگيری به كسب مهارت ها ودانش، روی مي آورد. روش های قدرتمندتری برای اندوزش اطلاعات ابداع می کنند، آن را ترکیب نموده و به نتایجی دست می یابند.
منبع: نظریه های رشد کرین و لورا برک
پیمان دوستی
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶
[۱]. Digit span
[۲]. Metacognition