چیس تولمن رفتار را از لحاظ مولکولی، یعنی بر حسب جزئیات فیزیکی و فیزیولوژیکی آن توصیف نمی کند، بلکه به خصوصیات و چگونگی کلی آن می پردازد. تولمن آموخته های حیوان را وسیله ای برای رسیدن به هدف مشخصی، مبتنی بر آزمایش و خطا تلقی می کند. حیوان برای نیل به هدف به اکتشاف موقعیت محیطی می پردازد. قسمت اعظم رفتار بر اساس تجربه های قبلی رخ می دهد. در این حالت حیوان در جست و جوی هدفی است که در رفتار او تاثیر فراوان دارد. تولمن این پدیده را انتظار هدف می نامد.
عواملی را که میان محرک و پاسخ قرار می گیرند تا رفتار خاصی را به وجود آورند متغییرهای مداخله گر می نامند. تولمن پیوند میان محرکها را در ایجاد یادگیری عادت اساس کار خود قرار می دهد.
هر وقت پس از نشانه ای ( محرک شرطی) امر اعتباری ( محرک اصلی یل غیر شرطی) ظاهر شود یادگیرنده میان این محرکها ارتباط بر قرار می کند و یادگیری ایجاد می شود.
یادگیری نهانی
هرکسی، بی آنکه تظاهر به دانستن کند، می تواند معلوماتی داشته باشد و در موقع مقتضی معلومات خود را نشان دهد. پس دانایی و توانایی به صورت پنهانی نیز وجود دارد.
مسائل یادگیری
۱-استعداد: در این زمینه توجه بیشتر به درجه بندی آن گونه مطالبی معطوف است که مستلزم کمترین یا بیشترین میزان هوشی برای یادگیری است.
۲-تمرین: تمرین سبب استحکام انتظار در رابطه می شود اما تمرین را نمی توان علت اصلی برای پاسخ درست دانست.
۳-ادراک: تولمن به یادگیری و تفکر خلاق توجه خاص دارد. در یادگیری موثر بینش نقش معمی را به عهده دارد.
۴-انتقال: مقصود از انتقال این است که جاندار آنچه در موقعیت خاصی آموخته است بتواند در موقعیت دیگری به کار برد.
نظریه تولمن بر اساس اصل وابستگی محرک محرک S-S امکان یادگیری را بدون توجه به پاداش مطرح می کند. برای اینکه شاگردان چیزی بیاموزند لازم نیست به آنها پاداش بدهیم، بلکه تنها کافی است پس از آنکه نشانه ای پدیدار شد امری با معنا و قابل توجه رخ دهد.
نظریه یادگیری تولمن با نظریه یادگیری جان دیویی و ثرندایک که اصالت عمل را مهم می شمارند تناقض دارد.
منبع: خلاصه ای از نظریه های یادگیری السون و هرگنهان ترجمه علی اکبر سیف
پیمان دوستی
۱۷ شهریور ۱۳۹۴