اختلالهای مرتبط با مواد

ماده (substance) فرآورده ای شیمیایی است که وقتی دود، تزریق، نوشیده، استنشاق یا به صورت قرص مصرف می شود خلق یا رفتار فرد را تغییر می دهد.

رفتارهای مربوط به اختلالهای مرتبط با مواد

اختلالهای ناشی از مواد

مسمومیت ناشی از مواد (substance intoxication) تجزیه نا سازگارانه موقتی تغییرات رفتاری یا روانی در اثر تراکم مواد در بدن است. حالت مسمومیت ناشی از مواد، پدیده ای موقتی است که به دوره ای محدود می شود که مواد از لحاظ زیستی در بدن موثر هستند. رفتار فرد مسموم ناسازگارانه است، بدین معنی که عملکرد او به طرز قابل ملاحظه ای مختل شده است. در مورد مسمومیت الکل، فرد اختلال در قضاوت و تجوه، گفتار درهم و برهم، حرکات چشم غیر عادی، کندی بازتابها، راه رفتن نا استوار و خلق بی ثبات را تجربه می کند. مسمومیت آمفتامینها به تند شدن عملکرد بدن و تعرق یا لرز (احساس سرما ) دچار می شود. مقدار زیادی نوشیدنی کافئین دار فرد را به احساسهای بدنی ناراحت کننده، مانند عصبانیت، کشیدگی عضلات، بی خوابی و بی قراری دچار می کند.

وقتی مصرف بعضی مواد قطع می شود، تغییرات بدنی و روانی نیز روی می دهند که به این واکنش ترک مواد (substance withdrawal) گفته می شود که پریشانی و اختلال زیاد در خانه، محل کار یا سایر موقعیت های مهم زندگی را ایجاد می کند. ترک نیکوتین معمولا اضطراب و تحریک پذیری را در بر دارد. تحمل (tolerance) زمانی روی می دهد که فرد برای دستیابی به تاثیر مطلوب، به طور فزاینده ای به مقدار بیشتری از مواد نیاز دارد، یا زمانی که فرد احساس می کند بعد از مصرف یکسان مواد تاثیر آن کمتر شده است. تحمل به صورت های مختلف ایجاد می شود : در برخی موارد، تغییرات در سوخت و ساز دارو توسط بدن موجب تحمل می شود؛ در موارد دیگر، تحمل از نحوه ای که دارو بر سیستم عصبی تاثیر می گذارد ناشی می شود. داروهایی که در اثر تزریق وریدی یا دود کردن، جذب جریان خون می شوند، از داروهایی که به صورت قرص مصرف می شوند؛ مسمومیت شدیدتری به بار می آورند. داروهایی که تاثیر فوری بر بدن دارند، از آنهایی که به زمان بیشتری برای تاثیر گذاری نیاز دارند، آرامبخش تر هستند. به علاوه داروهایی که تاثیر قوی، اما کم دوام دارند، به احتمال بیشتری به الگوهای سو مصرف منجر می شوند، زیرا فرد دوست دارد بارها و بارها در زمان کوتاهی این تجربه را تکرار کند.

اختلالهای مصرف مواد

سو مصرف مواد الگوی نا سازگارانه مصرف مواد است که ظرف یک دوره ۱۲ ماهه روی دهد و به اختلال یا پریشانی شدید منجر شود که با یک مورد زیر یا بیشتر مشخص می شود : (۱) ناتوانی در برآورده کردن تعهدات (۲) مصرف مواد در موقعیت هایی که از لحاظ جسمانی خطرناک هستند (۳) مشکلات قانونی (۴) مشکلات میان فردی. ویژگی اصلی سو مصرف، الگوی رفتاری است که به موجب آن، فرد مصرف کردن مواد را ادامه می دهد، حتی زمانی که معلوم است چنین رفتاری مخاطرات جدی در بر دارد یا مشکلاتی را در زندگی به بار می آورد. مفهوم سو مصرف مواد، به اینکه فرد به آن ماده معتاد است یا نه، هیچ گونه اشاره ای ندارد. وابستگی به مواد (substance dependence) نوعی الگوی نا سازگارانه مصرف مواد است که با مجموعه ای از نشانه های شناختی، رفتاری، و فیزیولوژیکی ظرف دوره ۱۲ ماهه آشکار می شود که مصرف مداوم آن را ایجاد می کند. وابستگی فیزیولوژیکی در صورتی وجود دارد که فرد علایم تحمل یا ترک را نشان دهد.

الکل

تاثیرات مصرف الکل

تاثیرات فوری . برخی افراد وقتی به خلق مثبتی که از الکل انتظار دارند می رسند، نوشیدن الکل را متوقف می کنند. اگر فرد به نوشیدن الکل فراتر از این نقطه اداکه دهد، تاثیر الکل به عنوان داروی کند ساز (depressant) آشکارتر می شود، به طوری که احساسهای خواب آلودگی، نا هماهنگی عضلانی، ملالت و تحریک پذیری شروع می شوند. ترکیب الکل با داروهای دیگر، افزایش قدرت (potentiation)  نامیده می شود. میزان جذب الکل در جریان خون تا اندازه ای بستگی دارد به غلظت الکل در نوشیدنی خاص، مقدار الکل مصرف شده، سرعت مصرف، مقدار غذای موجود در معده، جنسیت، خصوصیات فرد، سوخت و ساز فرد، یا سرعتی که بدن مواد غذایی را به انرژی تبدیل می کند. معمولا مصرف الکل را با سرعت یک سوم اونس (هر اونس ۲۸٫۳۵ گرم) از ۱۰۰ درصد الکل در ساعت، تجزیه و مصرف می کند که با یک اونس ویسکی در ساعت برابر است. بعد از مصرف مقدار زیادی الکل، نشانه های خماری شامل : تهوع و استفراغ، تشنگی شدید، سر درد، خستگی، تحریک پذیری، افسردگی و سرگیجه پدیدار می شود. بر خلاف آنچه فرد درباره معالجات خانگی خماری شنیده است، به جز منتظر ماندن برای اینکه بدن بهبود یابد، درمانی برای خماری وجود ندارد.

تاثیرات بلند مدت. هرچه فرد بیشتر الکل مصرف کند، برای رسیدن به تاثیر مطلوب به الکل بیشتری نیاز دارد. مصرف بلند مدت الکل می تواند به آسیب مغزی دایمی، با نشانه های زوال عقل، منگی، سکته، توهمات، و آسیب به سیستم عصبی پیرامونی منجر شود. بیماری مغزی ورنیکه (wernike’s encephalopathy) اختلال حادی است که دلیریوم، اختلالهای حرکت چشم، اشکالاتی در حرکت و تعادل و تباهی اعصاب پیرامونی به سمت دستها و پاها را شامل می شود. علت بیماری مغزی ورنیکه خود الکل نیست، بلکه کمبود تیامین (ویتامین B) ناشی از اثرات تباه کننده الکل بر سوخت و ساز مواد غذایی و الگوی کلی تغذیه نا مناسب علت اصلی آن است. افرادی که به بیماری ورنیکه مبتلا می شوند، احتمالا به نشانگان کورساکف نیز دچار خواهند شد، که عبارت است از نوع دایمی زوال عقل که به موجب آن، فرد به یادزدودگی پس گستر و پیش گستر مبتلا می شود و نمی تواند رویدادهای جدید را یادآوری کند یا اطلاعات تازه را یاد بگیرد.

مرگ در اثر مصرف بلند مدت و سنگین الکل، اغلب با بیماری کبد ارتباط دارد. اغلب مصرف کنندگان به کبد چربی دار مبتلا می شوند. این اختلال می تواند پیش در آمد سیروز باشد، بیماری تباه کننده ای که به آسیب کبدی پیش رونده و برگشت نا پذیر منجر می شود. سیروز یکی از عوامل اصلی مرتبط با مرگ ناشی از مصرف مزمن الکل است.

مصرف سنگین الکل، چند تغییر زیانبخش را نیز در سیستم معدی – روده ای ایجاد می کند که از جمله آنها التهاب مری، دیواره معده و لوروالمعده و کند شدن انقباضات عضله صاف در سیستم معدی – روده ای هستند. دی هیدروژوناز الکل ADH آنزیم محتوی زینک در معده است.  قبل از اینکه الکل وارد جریان خون شود، ADH مقدار بیشتری از پروتوئین آن را به اسید های چرب، دی اکسید کربن و آب تجزیه می کند. در اثر کاهش ADH، مقدار بیشتری از پروتوئین الکل وارد جریان خون می شود بدون اینکه ابتدا تجزیه شده باشد، و تاثیر آن را در سراسر بدن افزایش می دهد. زنها به علت اینکه مقدار کمتری ADH دارند، نسبت به تاثیرات الکل آسیب پذیر ترند.

مصرف مزمن الکل، استقامت استخوان فرد را کاهش می دهد و او را در معرض خطر ابتلا به صدمه عضلانی مزمن ناشی از پلاسیدگی ( تحلیل رفتگی) و بیماری ضعف استخوان به نام پوکی استخوان قرار می دهد. الکل می تواند خطر ابتلا به انواع سرطان را افزایش دهد، خطری که اگر فرد سیگاری هم باشد، بیشتر می شود. کاهش عملکرد سیستم ایمنی در این فرایند تباه کننده نقش دارد. ترک ناگهانی الکل بعد از مصرف مزمن، می تواند به نشانه هایی مانند خماری شدید، اختلالهای خواب، اضطراب زیاد، رعشه، بیش فعالی سمپاتیک، روان پریشی، سکته و حتی مرگ منجر شود.

ویژگیهای تشخیصی وابستگی به الکل

افراد مبتلا به وابستگی الکل، در مدت ۱۲ ماه حداقل سه مورد زیر را نشان می دهند :

  • تحمل.
  • نشانه های ترک.
  • مصرف الکل به مقدار زیاد، طولانی تر از آنچه فرد قصد داشته است.
  • میل مداوم یا تلاشهای نا موفق برای کم کردن یا کنترل کردن مصرف الکل.
  • زمان زیادی در فعالیتهای به دست آوردن، مصرف کردن، یا بهبود یافتن از مصرف الکل صرف می شود.
  • رها کردن یا کاهش دادن فعالیتهای مهم به دلیل مصرف الکل.
  • مصرف مداوم به رغم آگاه بودن از مشکلات جسمانی و روانی که الکل ایجاد می کند.

نظریه های وابستگی به الکل

دیدگاه زیستی. در رابطه با تاثیر وراثت یافته های مستندی وجود دارد. کسانی که آمادگی ژنتیکی دارند و بعد از مصرف الکل در آزمایشگاه، واکنش کمتری نشان می دهند، بیشتر در معرض خطر وابسته شدن قرار دارند. پاسخ ERP نابهنجار، خصوصیت فطری است که با خطر ژنتیکی بالا برای وابستگی به الکل ارتباط دارد. مکانیزمهای ژنتیکی در ایجاد نابهنجاریهایی در چند انتقال دهنده عصبی، از جمله اسید گاما آمینوبوتریک (gaba)، دوپامین، سرتوتونین و مواد افیونی (Opioids) نقش دارند.

دیدگاه روان شناختی. طرفداران دیدگاه رفتاری، وابستگی به الکل را نتیجه فرایندی می دانند که به موجب آن شرطی سازی کلاسیک در ایجاد اشتیاق به آن نقش دارد. مدل انتظار (expectancy model) مدلی است که طبق آن، افراد وابسته به الکل تقریبا در اوایل زندگی، از ترکیب تقویت و یادگیری مشاهده ای، عقاید مشکل سازی را درباره الکل پرورش می دهند. مفاهیم عمده در مدل انتظار، کارایی شخصی و مقابله کردن هستند. کارایی شخصی عبارت است از اینکه فرد معتقد است توانایی آن را دارد که در موقعیت های دشوار از عهده چالشها برآید. مفهوم مقابله کردن به راهبردهایی اشاره دارد که فرد برای کاستن از ادراک تهدید یا خطر به کار می برد. مدل انتظار یک رشته واکنشها را توصیف می کند که وقتی فرد وابسته به الکل سعی می کند خویشتندار بماند، روی می دهد. هر بار خودداری از مشروب خواری، احساس کارآیی شخصی او را تقویت می کند و باعث می شود احساس کند در موقعیت های بعدی هم می تواند پرهیز کند. برخی افراد از پاسخ مقابله کردن مناسب برخوردار نیستند. مصرف الکل، آن چیزی نیست که به برگشت منجر می شود، بلکه تعبیر فرد از عمل مشروب خواری به عنوان نشانه از دست دادن خویشتنداری موجب آن می شود.

دیدگاه اجتماعی فرهنگی . پژوهشگران معتقدند که وقتی عوامل استرس زا در خانواده، جامعه و فرهنگ با آسیب پذیری ژنتیکی آمیخته شده باشند، باعث می شوند که فرد به الکل وابسته شود. آنهایی که به احتمال زیاد در بزرگسالی به الکل وابسته شدند، در کودکی سابقه رفتار ضد اجتماعی، از جمله رفتار پرخاشگری و سادیستی، درگیری با قانون، نافرمانی، پیشرفت کم در مدرسه، سالهای تحصیلی کمتر و مدرسه گریزی بیشتری داشتند.

درمان وابستگی به الکل

درمان زیستی. جدید ترین دارویی که برای این منظور مورد استفاده قرار  گرفته است نالترکسون (re via) است. نالترکسون در اصل برای درمان وابستگی به مواد افیونی مصرف می شود. این دارو تاثیر لذت بخش مواد افیونی را که توسط بدن تولید می شود متوقف می کند. این موقع مناسبی است که فرد بهتر می تواند از روان درمانی بهره مند شود. تالترکسون عوارض جانبی معدی – روده ای ناخوشایندی دارد. داروی دیگر آکامپروسیت است که بر GABA ، انتقال دهنده عصبی که تصور می شود در وابستگی به الکل دخالت دارد، تاثیر می گذارد. بنزودیازپینها می توانند نشانه های ترک را کنترل کنند و از ایجاد دلیریوم ناشی از ترک الکل پیشگری نمیایند. داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی با تسکین دادن نشانه های اضطراب و افسردگی که می توانند نیاز به الکل را تقویت کنند، در کاستن از وابستگی فرد به الکل موثر هستند. داروهای ضد اضطراب خطر وابستگی دارند. داروهای دیگر بر اساس شرطی سازی از راه ایجاد بیزاری استوار است. دارویی که در این نوع درمان استفاده می شود دیسولفیرام است . دیسولفیرام از آلدهاید دی هیدروژناز (ALDH) ( آنزیمی که مسئول سوزاندن الکل است) جلوگیری می کند. ظرف ۳۰ دقیقه فرد به واکنش جسمانی شدیدی دچار می شود که ۱ ساعت ادامه می یابد. این واکنش، بسته به مقدار الکل در خود، سر درد، گرم و سرخ شدن صورت، درد قفسه سینه، ضعف، تعریق، تشنگی، دید تار، گیجی، تپش قلب، افت فشار خون، اشکال در تنفس، تهوع و استفراغ را شامل می شود. این دارو بهتر است با مداخله های روان شناختی ترکیب شود و خطرات جسمانی دارد که بهتر است برای افراد مبتلا به سیروز کبد با احتیاط تجویز شود.

درمان روان شناختی. روشهای رفتاری دیگر، از مدل شرطی سازی بیزاری آوری استفاده می کنند که طی آن چیز نا خوشایندی، مانند شوک برقی ملایم، در جلسات درمان با مصرف الکل همراه می شود. در روش مواجهه با نشانه (Cue exposure method) به فرد مقداری الکل می دهند که اشتیاق برای الکل بیشتر را ایجاد می کند. در این لحظه، فرد را ترغیب می کنند از مصرف الکل بیشتر خودداری کند. هر درمان متوالی، یک کوشش خاموشی را برای کاهش دادن اشتیاق در بر دارد. مواجهه با نشانه های الکل در مورد کسانی که برای وابستگی به الکل بستری شده اند، تاثیر معکوس دارد و به اشتیاق بیشتر منجر می شود. درمان پیشگیری از برگشت (relapse prevention therapy) بر اساس مدل انتظار قرار دارد. فرض نهفته در این مدل این است که افراد وابسته به الکل الزاما با وسوسه مشروبخواری مواجه هستند و در مقطعی نمی توانند از میل به پرهیز تبعیت کنند. اگر فرد یاد بگیرد مشروبخواری را رویدادی تنها تعبیر کند که بد بیاری بوده و شکست دایمی نیست، کارایی شخصی او سالم می ماند و می توان از برگشت جلوگیری کرد. در یک مرحله نمی توان به هدف پیشگیری از برگشت رسید؛ بلکه به برنامه ای درجه بندی شده نیاز دارد که فرد را با منافع بیشتر و بیشتر، با موقعیت های پر مخاطره مواجه سازد. درمانگر در هر مرحله، فرد را ترغیب می کند از رفتار موفقیت آمیزش نتیجه گیری کند که این کار احساسهای کارایی شخصی او را تقویت خواهد کرد.

الکلی های گمنام یا AA . برنامه بهبودی استاندارد، تعهد به شرکت در فعالیت های مرتبط با AA است. هر جلسه با معرفی اعضا شروع می شود، که اسم کوچک خود را می گویند و بعد اعلام می داند که (( من الکلی هستم)). یک یا چند عضو تجربیاتشان را درباره نحوه ای که به مشکلات مشروب خواری دچار شدند، مشکلاتی را که مشروبخواری آنها ایجاد می کند، خوارشدنی که وقتی دروغ می گفتند و تقلب می کردند احساس می نمودند، و اینکه چگونه تصمیم گرفتند الگوهای مشروبخواری و زندگی خود را متحول کنند، با دیگران در میان می گذارند. تاکید بر روراستی، رویارویی، و روایت عنصر اصلی این برنامه ۱۲ مرحله ای است.

مولفه دوم AA  در دسترس بودن عضو دیگری است که کفیل نامیده می شود و می تواند در مواقع بحرانی، زمانی که میل به مشروبخواری مقهور کننده می شود، پشتیبانی کند. تلفنهای قرمز ۲۴ ساعته که داوطلبان آن را اداره می کنند، نیز می توانند به طور مستمر برای ارایه این گونه کمک در دسترس باشند. مولفه سوم عنصر معنوی است به این صورت که اعضا قبول می کنند در برابر الکل عاجز هستند و زندگی خود را به نیرویی قویتر از خودشان می سپارند. تجربه AA از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت است. اصلی که AA به آن پای بند است این است که الکلیسم نوعی بیماری است که به افراد مبتلا اجازه نمی دهد مشروبخواری خود را کنترل کنند. اصل دوم این است که الکلی ها هرگز مداوا نمی شوند، بلکه بهبود می یابند. هدف از درمان پرهیز کامل است. یک پیک کافی است تا فرد به حالت وابستگی به الکل برگردد.

مواد غیر از الکل

عملکردهای مرتبط با دوپامین ، علاوه بر احساس لذت، فعالیت حرکتی، آگاهی، قضاوت و انگیزش را شامل می شوند. نورونهای تولید کننده دوپامین که در بالای ساقه مغز در منطقه ای به نام پوشش قدامی (VAT) قرار دارد، در تنظیم احساس لذت نقش بسیار مهمی ایفا می کند. این نورونها پیامهای مربوط به لذت را به نورونهای ساختاری در سیستم لیمبیک به نام هسته آکامبنس منتقل می کنند. آنها تا قشر پیشانی هم امتداد دارند. کل ای مدار به سیستم دوپامین میان لیمبیک (mesolimbic dopamine system) معروف است. داروهای روان گردان (Psychoactive drugs) سیستم دوپامین میان لیمبیک را فعال می کند. هروئین و LSD از تاثیر انتقال دهنده عصبی نورونها در مرکز لذت مغز تقلید می کنند. PCP گیرنده های سیناپسی را مسدود می کنند و در نتیجه، در انتقال عادی اختلال به وجود می آورند. کوکایین، در فعالیت مولکولهایی که تضمین می کنند دوپامین از سیناپس به نورونهایی که آن را آزاد کرده اند دوباره جذب می شود، اختلال ایجاد می کنند. متامتافین، آزاد شدن اضافی انتقال دهنده های عصبی را تحریک می کنند، که نتیجه آن، افزایش تحریک و انگیختگی است. تعدادی از داروهایی که احتمال سو مصرف شدن دارند، بخاطر تاثیرشان بر سیستم دوپامین در گذرگاه میان لیمبیک، اعتیاد آور می شوند. بعد از مدتی طولانی مصرف مداوم یکی از این مواد، تغییرات دایمی در مغز ایجاد می کند. اگر این ماده در سیستم عصبی فرد وجود نداشته باشد، نورونها عملکرد خود را تغییر می دهند. برای مثال اگر فرد مصرف کوکایین را متوقف کند، سرانجام سطح دوپامین به حالت عادی بر می گردند، اما اکنون گیرنده های دوپامین کمتری برای تحریک شدن وجود دارند. این فرد، این حالت را به صورت اشتیاق برای سطوح بالاتر دوپامین تجربه می کند، در نتیجه میل به کوکایین بیشتری دارد. تغییر دیگری که در مغز روی می دهد، تخریب نورونها در نتیجه مصرف بلند مدت یا سنگین مواد است. مولفه ژنتیک در نحوه ای که افراد تاثیر داروها را تجربه می کنند دخالت دارد. برنامه های درمان فعلی قویا بر عوامل روانی – اجتماعی متکی هستند.

داروهای محرک

داروهای محرک (simulants) تاثیر فعال کننده بر سیستم عصبی دارند. داروهای محرکی که با اختلالهای روانی ارتباط دارند، آمفتامین ها، کوکایین و کافئین هستند.

آمفتامین ها . داروهای محرک یا نشاط آور هستند که بسته به مقدار، روش و مدت مصرف و نوع خاص دارویی که مصرف می شود تاثیرات متفاوتی به وجود می آورند. در صورتی که از راه دهان مصرف شوند، سرخوشی، اعتماد به نفس، پرحرفی، و انرژی به وجود می آورند. چنانچه از راه وریدی مصرف شوند، تاثیر قوی تری دارند. بلافاصله بعد از تزریق، مصرف کننده احساس غلیان یا شتاب بسیار لذت بخشی می کند که برخی آن را به ارگاسم تشبیه می کنند. نوعی آمفتامین قابل کشیدن به نام (( یخ )) بسیار اعتیاد آور و سمی است. آمفتامین ها به سرعت در افراد تحمل ایجاد می کنند و به تاثیرات روانی هم گسترش می یابد. مصرف بیش از حد مشکلات جسمانی متعددی از جمله سکته، بی نظمی قلب، نارسایی کلیه، فلج موقتی، اختلال در گردش خون، تشنج و حتی اغما می توانند روی دهند. برخی به نشانه های روانی مانند هذیانها، توهمات، یا اختلال خلق شدید دچار می شوند. هذیانهای پارانوید و توهمات بساوشی مانند این احساس که سوسکها روی پوست می خزند می توانند ایجاد شوند. نشانه های ترک به نام فروپاشی افسردگی عمیق، گرسنگی شدید، اشتیاق به دارو، خستگی و خواب آشفته را به دنبال دارد و نشانه ها به مدت ۲ هفته یا بیشتر ادامه دارند و چند مشکل باقی مانده می تواند یک سال ادامه یابد. وابستگی از دو طریق سو مصرف پزشکی و سو مصرف خیابانی ایجاد می شود.

کوکایین . حالتهای شبه روان پریشی که در اثر مصرف کوکایین ایجاد می شوند ناراحت کننده و حتی وحشتناک هستند. زمانی که تاثیر کوکایین از بین می رود مصرف کننده سقوط می کند و به خلق افسرده، اختلال خواب، بی قراری، اشتیاق مبرم و خستگی دچار می شود. کوکایین عملکردهای حیاتی تنفس و گردش خون فرد را در معرض خطر جدی قرار می دهد. این دارو به صورت بی حس کننده موضعی عمل می کند و برای سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی خود مختار، محرک است. کوکایین به طور همزمان تحریک سیستم عصبی خود مختار برای قلب را افزایش می دهد و عضله قلب را بی حس می کند، به طوری که کمتر می تواند منقبض شود و خون را پمپاژ کند. فرد با مصرف کردن مقادیر بیشتر باعث می شود که سطح این دارو به مقدار بیشتری در جریان خون او بالا برود. در چنین سطحی، پمپاژ قلب تحلیل می رود و قلب نمی تواند خون را با قدرت به داخل رگها بفرستد. کوکایین می تواند باعث شود مصرف کننده دچار تشنجات شود، زیرا آستانه مغز برای حملات تشنجی، در اثر قرار گرفتن مکرر در معرض کوکایین کاهش می یابد.

کافئین . این ماده در طبقه داروهای روان گردان قرار دارد. تاثیر کافئین بر خلق و هوشیاری از طریق فعال کردن سیستم عصبی سمپاتیک روی می دهد. حتی نیم فنجان قهوه می تواند خلق، هشیاری و روشنی فکر را اندکی بهتر کند، اما اگر مقدار کافئین مصرفی در یک وعده افزایش یابد (بیش از سه تا چهار فنجان قهوه)، نشانه های اضطراب و تحریک پذیری مشابه با نشانه هایی که در مصرف آمفتامین وجود دارد، آشکار می شوند. بعد از مصرف چهار تا شش فنجان قهوه، فرد به نشانه هایی شبیه نشانه های حمله وحشتزدگی دچار می شود و تحریک مفرط، اضطراب، سرگیجه، صدای زنگ زدن در گوش، احساسهای  غیر واقعی بودن، توهمات دیداری و گیجی را تجربه می کند. در واقع مصرف منظم دو تا سه فنجان قهوه در روز می تواند موجب نشانه های مسمومیت شود. کسی که به طور منظم بیش از شش فنجان قهوه در روز مصرف می کند، امکان دارد به دلیریوم مبتلا شود و بعد از یک سال مصرف سنگین قهوه، امکان دارد به اختلالهای جسمانی، مانند فشار خون بالا، ضربان قلب تند و نا منظم، افزایش میزان تنفس، و زخمهای گوارشی مبتلا شود. خیلی از افراد وقتی که مصرف آن را متوقف می کنند به نشانه های ترک ناخوشایند مانند سر درد، کاهش انگیختگی، خستگی، اضطراب، تهوع، تنش عضلانی، و تحریک پذیری مبتلا می شوند.

ویژگیهای تشخیصی مسمومیت ناشی از کافئین

این اختلال که بعد از مصرف بیش از ۲۵۰ میلی گرم کافئین ( بیش از دو یا سه فنجان قهوه دم کشیده) روی می دهد اختلال یا پریشانی زیادی ایجاد می کند که با حداقل پنج مورد زیر مشخص می شود :

  • بی قراری
  • عصبانیت
  • برانگیختگی
  • بی خوابی
  • چهره بر افروخته
  • ادرار مکرر
  • اختلال معدی – روده ای
  • کشیدگی عضلانی
  • گفتار درهم برهم
  • ضربان قلب تند یا نا منظم
  • دوره های خستگی نا پذیری
  • بی قراری روانی – حرکتی

گیاه شاهدانه

تتراهیدروکانابینول (THC) از گیاه شاهدانه به دست می آید. این گیاه هرچه آفتاب بیشتری بگیرد، درصد THC فعال آن بیشتر می شود. ماری جوانا از برگهای خشک شده این گیاه به دست می آید و حشیش که حاوی THC قویتری است، از رزینهای گلهای این گیاه حاصل می شود. نوع مصنوعی THC برای مقاصد پزشکی، مثلا برای درمان آسم و آب سیاه ( گلوکوم) و کاهش دادن تهوع در بیماران سرطانی که تحت شیمی درمانی قرار می گیرند، مصرف می شود. تاثیر ذهنی این دارو ۲۰ تا ۳۰ دقیقه بعد از مصرف آشکار می شود و تاثیر مسمومیت ۲ تا ۳ ساعت دوام دارد اما سوخت و ساز THC می تواند به مدت ۸ روز یا بیشتر در بدن ادامه یابد. تاثیرات مطلوب آن آرمیدگی، افزایش احساس لذت جویی و جنسی، و افزایش آگاهی از محرکهای درونی و بیرونی می باشد. تغییرات روانی و ناسازگارانه روی می دهند که اختلال در هماهنگی حرکتی، افزایش اضطراب، احساس کند پیش رفتن زمان، اختلال در قضاوت و انزوای اجتماعی از آن جمله هستند. اختلالهای آزارنده دیگری مانند دلیریوم، اختلال اضطرابی ناشی از گیاه شاهدانه و اختلال روان پریشی ناشی از گیاه شاهدانه نیز می توانند ایجاد شوند. تغییرات جسمانی عبارت اند از : چشمان اشکا آلود، افزایش اشتها، خشکی دهان و ضربان قلب تندتر.

در صورتی که ماری جوانا برای مدت طولانی مصرف شده باشد مشکلات مربوط به بینی و تنفسی می تواند ایجاد شود. ماری جوانا می تواند بر عملکرد سیستم ایمنی و تولید مثل نیز تاثیر منفی داشته باشد. افرادی که ماری جوانا مصرف می کنند در زمینه های توجه، حافظه، و یادگیری نارساییهای شناختی نشان می دهند.

دارو های توهم زا

داروهای توهم زا (hallucinogens) داروهایی هستند که تجربیات ادراکی نابهنجاری به شکل هذیانها و توهمات که معمولا دیداری هستند به وجود می آورند. مسمومیت با داروهای توهم زا، تغییرات نا سازگارانه رفتاری و روانی مانند اضطراب، افسردگی، عقاید عطفی، ترس از دست دادن عقل، تفکر پارانوید و به طور کلی اختلال در عملکرد به وجود می آورند. تغییرات ادراکی مانند تشدید ادراکها، احساسهای مسخ شخصیت، توهمات و هذیانها نیز بارز هستند. پاسخ های فیزیولوژیکی عبارت اند از : گشادی مردمکها، افزایش ضربان قلب، تعریق، تپش قلب، دید تار، لرزش و نا هماهنگی حرکتی. این واکنش در برخی افراد شدیدتر و امکان دارد اختلالهای ناشی از مواد توهم زا مانند دلیریوم، اختلال روان پریشی، اختلال خلقی و اختلال اضطرابی به وجود آورد. داروهای توهم زا برخی طبیعی و برخی مصنوعی می باشند.

LSD دارویی بسیار قوی است و بعد از خوردن مسمویت توهم زا همراه با سرگیجه، ضعف و تغییرات فیزیولوژیکی گوناگون را تجربه می کند که به سرخوشی و توهمات منجر می شوند. این تجربه می تواند ۴ تا ۱۲ ساعت ادامه یابد. در طول مدت مسمومیت ، مخاطراتی مانند تلاش برای پرواز از مکانی مرتفع ممکن است روی دهد. PCP که گرد فرشته هم نامیده می شود وقتی کشیده می شود تاثیرات بسیار غیر قابل پیش بینی دارد. این دارو در مقادیر کم مصرف به عنوان کند ساز عمل می کند و مصرف کننده تاثیرات آن را مانند مسمومیت الکل احساس می کند.

هرویین و مواد افیونی

مواد افیونی داروهایی هستند که مواد طبیعی و داروهای مصنوعی و نیمه مصنوعی را شامل می شوند. مورفین و تریاک مواد افیونی هستند که به طور طبیعی یافت می شوند و از بوته خشخاش به دست می آیند. مواد افیونی نیمه مصنوعی مانند هرویین با تغییرات شیمیایی جزیی در داروی اساسی خشخاش تولید می شوند. هرویین بیش از هر ماده افیونی دیگر سو مصرف می شود و بیش از همه اعتیاد آور است. مواد افیونی مصنوعی که متادون، کدئین و داروهای ساختگی دیگری که تاثیر شبه مورفین دارند، از آن جمله هستند. متادون برای افراد وابسته به هرویین تجویز می شود. کدئین برای تسکین درد و متوقف کردن سرفه تجویز می شود. نشانه های ترک عبارت اند از بی قراری، درد عضلانی و استخوان، بی خوابی، اسهال، استفراغ، سیخ شدن مو، آبریزش بینی و حرکات پا. مصرف بلند مدت هرویین می تواند اختلالهای جدی به وجود آورد که دلیریوم، اختلال روان پریشی، اختلال خلقی، کژکاری جنسی و اختلال خواب نمونه هایی از آنهاست. همچنین می تواند رگهای اصلی بدن را مسدود کند.

دارو های مسکن، خواب آور و ضد اضطراب

داروهای مسکن (sedatives) به داروهایی اشاره دارد که بر سیستم عصبی مرکزی تاثیر آرامبخش دارد و اصطلاح خواب آور (hypnotics) به ویژگیهای خواب آور این داروها اشاره دارد. داروهای ضد اضطراب (anxiolytics) در مصرف کننده حالت ذهنی آرامتری به وجود می آورند. بابیتوراتها داروهای بی حس کننده و ضد تشنج و برای ایجاد خواب نیز وسیعا مصرف می شوند. در مقادیر مصرف کم احساس آرامش و تسکین به فرد می دهند و موجب می شوند معاشرتی، پرحرف و شنگول شوند. مواد شبیه بابیتورات در اصل برای حل برهی از عوارض جانبی بابیتورتها مانند اختلالهای خواب و احساسهای خماری صبح روز بعد ساخته شده بودند. داروهای ضد اضطراب عبارت اند از دیازپام، فلورازپام و تمازپام. این داروها هم تحمل و هم وابستگی ایجاد می کنند.

سایر داروهایی که سو مصرف می شوند

نیکوتین . نشانه های ترک عبارت اند از افسردگی، بی خوابی، تحریک پذیری، اضطراب، بی قراری، کاهش ضربان قلب، افزایش وزن و مشکل تمرکز کردن.

برخی افراد فراورده هایی مانند بنزین، چسب، رنگ و مواد شیمیایی دیگر را برای ایجاد حالتهای روانی دگرگونی مانند سرخوشی عمدا تنفس عمیق می کنند. آنها دچار تغییرات رفتاری و روانی نا سازگارانه ای می شوند. نشانه های این مواد عبارت اند از : سرگیجه، نا هماهنگی حرکتی، گفتار درهم برهم، لرزش، دید تار و منگی. تحمل خیلی سریع ایجاد می شود.

مصرف استرویدهای تقویتی همراه با تمرین بدنی شدید، به رشد عضلانی شتاب می بخشند، اما زیانهای روانی و جسمانی زیادی دارد. سو مصرف کنندگان تحریک پذیر، پرخشاگر، و دمدمی می شوند، در عین حال، بدن آنها به مشکلات متعددی، از جمله بیماریهای کبدی و کبد، تباهی سیستم تولید مثل، مبتلا می شود. زمانی که جوانان استرویدها را مصرف می کنند، به سو مصرف سایر داروها نیز گرایش می یابند.

اکسید نیترو یا گاز خنده که بسیاری از دندان پزشکان برای آرمیده کردن بیماران جهت آماده شدن برای اقدامات مربوط به دندان، به مصرف می رسانند حالتی را به وجود می آورد که با احساس منگی و شناور بودن که چند دقیقه دوام دارد توصیف می شود.

این مواد استنشاقی، سرخوشی ملایم، تغییر در ادراک زمان، احساس آرمیدگی و تشدید احساسهای جنسی ایجاد می کنند. تصور می شود سیستم تنفسی را تحریک می کنند و به عملکرد سیستم ایمنی آسیب می رسانند.

درمان سو مصرف و وابستگی به مواد

چهار طبقه اصلی درمانها عبارتند از : برنامه متادون سرپایی، برنامه های بلند مدت اقامتی، برنامه های سرپایی بدون دارو، و برنامه های کوتاه مدت بستری.

در برنامه های متادون سرپایی به درمانجویان برای کاستن از اشتیاق به هرویین و جلوگیری از تاثیر آن، متادون داده می شود. با آنها همچنین مشاوره می کنند و مهارت های شغلی را در آنها پرورش می دهند تا بتوانند زندگی خود را سر و سامان دهند. در برنامه های بلند مدت اقامتی درمانجویان را در جامعه ای اقامتی تحت درمان بدون دارو قرار می دهند که مشکلات خود را با مشاوران و معتادانی که بهبود یافته اند در میان می گذارند. در برنامه های سرپایی بدون دارو، دامنه گسترده ای از رویکردهای روانی – اجتماعی از جمله برنامه های ۱۲ مرحله ای به کار می روند. و سرانجام در برنامه های کوتاه مدت بستری، درمانجویان را از لحاظ جسمانی تثبیت می بخشند و بعد آنها را ترغیب می کنند از طریق برداشتن گامهایی در جهت تغییر دادن سبک زندگی شان، در حالت پرهیز بمانند.

درمان زیستی. متادون از تاثیر هرویین جلوگیری نموده و نشانه های ترک را بر طرف می کند. نشانه های ترک ظرف مدت ۱ تا ۳ روز متوقف می شوند و اشتیاق و وابستگی به هرویین کاهش می یابد. متاسفانه افرادی که متادون مصرف می کنند، از لحاظ جسمانی به آن وابسته می شوند و نمی توانند به راحتی آن را قطع کنند. رویکرد درمانی دیگر، تامین LAAM است، که مانند متادون، ماده افیونی مصنوعی است که می تواند آن را برای درمان اعتیاد به هرویین مصرف کرد. نالترکسون داروی دیگری است که برای درمان وابستگی به هرویین مصرف می شود، این دارو از تاثیر مواد افیونی جلوگیری می کند. بوپرنورفین شبیه متادون است، اما به احتمال خیلی کمتری وابستگی جسمانی ایجاد می کند.

درمانهای رفتاری و شناختی. درمان رفتاری موثر مدیریت وابستگی است که به موجب آن هر وقت آزمایشهای داروی درمانجو منفی باشد، امتیازاتی کسب می کند. درمان شناختی – رفتاری، افکار، انتظارات، و رفتارهای مرتبط با مصرف داروی درمانجو را تغییر می دهند. این درمان می تواند آموزش راهبردهای مقابله کردن را نیز در بر داشته باشد. از راهبردهای مشابه با راهبردهایی که در برنامه الکل وجود دارند نیز می توان استفاده کرد. متخصصان، ترکیب کردن درمان رفتاری با مداخله های زیستی را توصیه می کنند. عامل مهمی که موفقیت درمان را پیش بینی می کند، انگیزه درمانجو برای ادامه دادن درمان است. برای جلوگیری از برگشت، ۳ ماه درمان ضروری است.

منبع: خلاصه ای از آسیب شناسی روانی هالجین

پیمان دوستی

۲۲ اردیبهشت ۹۴