نظریه سازه شخصی : جورج کلی

هر کسی یک رشته سازه های شناختی Cognitive construct را درباره محیط به وجود می آورد. ما رویدادها و روابط اجتماعی خود را طبق یک نظام یا الگو تعبیر می کنیم و سازمان می دهیم. ما بر اساس این الگو، درباره خودمان و افراد دیگر و رویدادها، پیش بینی هایی می کنیم و از این پیش بینی ها برای هدایت کردن پاسخ ها و اعمالمان استفاده می کنیم. برای شناخت شخصیت، ابتدا باید الگوهای خودمان، یعنی نحوه ای که دنیای خود را سازمان می دهیم، بشناسیم.

رفتار گرایی افراد را صرفا به صورت پاسخ دهندگان منفعل به رویدادها در محیط شان در نظر می گیرد و روان کاوی، افراد را پاسخ دهندگان منفعل به ناهشیارشان می انگارد. از نظر کلی، افراد نوعی حرکت هستند و ما خود را پیش می رانیم. او نتیجه گرفت که افراد همانند دانشمندان عمل می کنند. کلی معتقد بود روان شناسان با افرادی که مورد بررسی قرار می دهند تفاوتی ندارند. آنچه در مورد یکی کارساز است در مورد دیگری نیز موثر است؛ آنچه یکی را توصیف می کند دیگری را نیز توصیف می نماید. هر دو در این فکر هستند که رویدادهای زندگی خود را پیش بینی و کنترل کنند. ما سازه های شخصی را می سازیم که سعی می کنیم به وسیله آنها رویدادهای زندگی خود را پیش بینی و کنترل کنیم. رویکرد کلی، رویکرد یک متخصص بالینی است که به سازه های هشیاری می پردازد. روان شناسان شناختی به متغییرهای شناختی و رفتاری آشکار علاقه دارند که عمدتا آنها را در موقعیت آزمایشی، نه بالینی، بررسی می کنند. نظریه کلی در بهترین حالت، می تواند پیش درآمد روان شناسی شناختی امروزی محسوب شود.

نظریه سازه شخصی

افراد مانند دانشمندان، با تدوین کردن فرضیه هایی درباره محیط و آزمودن آنها در برابر واقعیت زندگی روزمره، دنیای تجربیات خود را درک می کنند و سازمان می دهند. ما رویدادهای زندگی خود را مشاهده می کنیم – واقعیت ها یا اطلاعات تجربه خودمان و آنها را به شیوه مخصوص خودمان تعبیر می کنیم. عینک یک نفر ممکن است آبی رنگ باشد و عینک دیگری سبز رنگ. امکان دارد چند نفر به یک صحنه نگاه کنند و بسته به رنگ شیشه عینکی که نقطه نظر آنها را قاب کرده است، آن را به صورت متفاوتی ببینند. این دیدگاه خاص، این الگوی منحصر به فرد که هر کسی آن را به وجود می آورد، همان چیزی است که کلی نظام سازه نامید.

سازه روش منحصر به فرد شخص برای در نظر گرفتن زندگی است. ما انتظار داریم که سازه هایمان واقعیت دنیای ما را پیش بینی و توجیه کنند و مطابق با این انتظار رفتار می کنیم.

روش های پیش بینی کردن رویدادهای زندگی

نظریه سازه شخصی کلی به شکل علمی، در قالب یک اصل موضوع اساسی و ۱۱ اصل تبعی ارایه شد.

اصل موضوع اساسی اعلام می دارد که فرایندهای روان شناختی ما به وسیله روش هایی که رویدادها را پیش بینی می کنیم هدایت می شوند. منظور کلی از کلمه فرایندها نوعی انرژی روانی درونی نبود. او معتقد بود که شخصیت فرایندی جاری و متحرک است. فرایندهای روان شناختی ما به وسیله سازه های ما، با شیوه ای که هریک دنیای خویش را تعبیر می کنیم، هدایت می شوند. مفهوم سازی کلی، انتظاری است. ما از سازه ها برای پیش بینی آینده استفاده می کنیم، طوری که درباره پیامدهای اعمالمان، اینکه اگر به صورت خاصی رفتار کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد، عقایدی داریم.

اصل تبعی تعبیر construction corollary

شباهت بین رویدادهای تکراری. هیچ رویداد زندگی یا تجربه ای نمی تواند دقیقا به همان صورتی که بار اول اتفاق افتاده است، تکرار شود. ولی ویژگی ها یا موضوعات مکرر نمایان خواهد شد. برخی از جنبه هایی هستند که قبلا تجربه شده اند. بر اساس همین شباهت هاست که انتظار داریم چگونه با این نوع رویداد در آینده برخورد خواهیم کرد.

اصل تبعی فردیت individuality corollary

تفاوت های فردی در تعبیر کردن رویدادها. چون افراد رویدادها را به صورت متفاوتی تعبیر می کنند، سازه های متفاوتی را تشکیل می دهند.

اصل تبعی سازمان دهی organization corollary

روابط بین سازه ها. ما سازه های خود را بر طبق برداشتی که از روابط متقابل، شباهت ها، و تفاوت های آنها داریم، در یک الگو سازمان می دهیم. معمولا سازه های خود را به صورت سلسله مراتبی سازمان دهی می کنیم، طوری که برخی سازه ها تابع سازه های دیگر هستند. مثال، سازه خوب ممکن است سازه های تابع باهوش و شرافتمند را در بر داشته باشد. اگر با کسی آشنا شویم که با عقیده ما درباره انسان خوب، هماهنگ باشد، انتظار داریم که او از ویژگیهای هوش و معیارهای شرافتمندی نیز برخوردار باشد. معمولا روابط بین سازه ها از خود سازه های خاص با دوام ترند، ولی آنها نیز در معرض تغییر قرار دارند. فردی که احساس می کند توسط کسی که باهوش تر به نظر می رسد مورد بی حرمتی قرار گرفته است امکان دارد سازه باهوش را از مکان تابع سازه خوب بردارد و آن تحت سازه بد قرار دهد.

اصل تبعی دوگانگی dichotomy corollary

دو گزینه متناقض. همه سازه ها دو قطبی یا دوگانه هستند. سازه های ما همیشه باید بر حسب یک جفت گزینه متناقض تشکیل شوند مانند درستی در برابر نا درستی .

اصل تبعی انتخاب Choice corollary

آزادی انتخاب. کلی معتقد بود ما در انتخاب کردن بین گزینه ها، مقداری آزادی عمل داریم و آن را انتخاب بین امنیت و خطر پذیری توصیف کرد. انتخاب امن که شبیه انتخاب های گذشته است، نظام سازه ما را با تکرار کردن تجربیات و رویدادها، بیشتر محدود می کند. انتخاب مخاطره آمیز، نظام سازه ما را با در بر گرفتن تجربیات و رویدادهای تازه، گسترش می دهد. برای مثال چرا یک نفر با وجود اینکه مرتبا با واکنش منفی روبرو می شود، با دیگران پرخاشگرانه رفتار می کند؟ فرد انتخاب کم ریسک می کند و می داند در پاسخ به رفتار پرخاشگرانه چه انتظاری داشته باشد. فرد پرخاشگر نمی داند افراد به رفتار محبت آمیز چه واکنشی نشان خواهند داد، زیرا به ندرت آن را امتحان کرده است. انتخاب های ما بر حسب اینکه چقدر به ما امکان پیش بینی رویدادها را بدهند صورت می گیرند نه بر حسب اینکه چه چیزی برای ما بهتر است.

اصل تبعی دامنه  Range corollary

دامنه مناسب. سازه های شخصی معدودی برای تمام شرایط مناسب هستند. برخی سازه ها را می توان در مورد شماری از موقعیت ها یا افراد به کار برد، در حالی که سازه های دیگر محدودترند و احتمالا برای یک نفر یا یک موقعیت مناسب هستند. دامنه مناسب برای سازه یک مسئله شخصی است. برای مثال ممکن است معتقد باشیم که سازه وفادار در برابر بی وفا در مورد هرکسی که می شناسیم یا فقط در مورد اعضای خانواده یا سگ ما کاربرد دارد.

اصل تبعی تجربه experience corollary

رو به رو شدن با تجربیات تازه. اگر سازه ای پیش بینی معتبری برای پیامد موقعیت نباشد، در این صورت باید جایگزین یا اصلاح شود. بنابر این وقتی محیط ما تغییر می کند، سازه های خود را ارزیابی و از نو تعبیر می کنیم.

اصل تبعی تعدیل modulation corollary

سازگار شدن با تجربیات جدید. سازه ها از نظر نفوذ پذیری تفاوت دارند. سازه نفوذ پذیر سازه ای است که اجازه می دهد عناصر جدید به دامنه مناسب نفوذ کنند یا در آن پذیرفته شوند. چنین سازه ای پذیرای رویدادها و تجربیات جدید است و می تواند به وسیله آنها اصلاح شده یا گسترش یابد. سازه نفود نا پذیر مانعی در برابر یادگیری و عقاید تازه است.

اصل تبعی چند پارگی fragmentation corollary

رقابت بین سازه ها. درون نظام سازه ما برخی سازه ها با اینکه درون یک الگوی کلی، همزیست هستند، ممکن است نا سازگار باشند. وقتی تجربیات تازه را ارزیابی می کنیم، نظام سازه ما ممکن است تغییر کند. با این حال سازه های جدید لزوما از سازه های قدیمی به دست نمی آیند. سازه جدید ممکن است در موقعیت خاصی با سازه قدیمی سازگار یا هماهنگ باشد، ولی اگر موقعیت تغییر کند، این سازه ها می توانند نا هماهنگ شوند. افراد ممکن است یکدیگر را در یک موقعیت مانند بازی شطرنج به عنوان دوست بپذیرند، اما در موقعیت دیگر، مانند مناظره سیاسی، به صورت دشمن عمل کنند.

اصل تبعی اشتراک Commonality corollary

شباهت افراد در تعبیر کردن رویدادها. چون افراد از نظر شیوه ای که رویدادها را تعبیر می کنند تفاوت دارند، هر کسی سازه های منحصر به فردی را تشکیل می دهد. با این حال، افراد از نظر شیوه ای که رویدادها را تعبیر می کنند شباهت هایی دارند. افراد یک فرهنگ با اینکه با وقایع زندگی متفاوتی رو به رو می شوند، رفتارها و خصوصیات مشابهی دارند.

اصل تبعی اجتماعی بودن sociality corollary

روابط میان فردی. اگر بخواهیم پیش بینی کنیم که چگونه یک نفر رویداد ها را پیش بینی خواهد کرد، باید بدانیم که او چگونه فکر می کند. هرکسی نقشی را در ارتباط با دیگران می پذیرد. ما خودمان را با سازه های دیگران وقف می دهیم.

سوال هایی درباره ماهیت انسان

کلی برداشت خوشبینانه و حتی دلپذیری از ماهیت انسان رایه داد. ما از اراده آزاد برخوردار بوده و خالق سرنوشت خود هستیم نه قربانی آن. ما کاملا به وسیله تاثیرات محیطی تعیین نمی شویم، فرایند های ذهنی منطقی ما، نه رویدادهای خاص، بر شکل گیری شخصیت تاثیر دارند. هدف ما تشکیل دادن نظام سازه ای است که ما را قادر می سازد رویدادها را پیش بینی کنیم. کلی در رابطه با مسئله بی همتایی در برابر عمومیت، موضعی میانه رو داشت.

ارزیابی در نظریه کلی

مصاحبه

روش ارزیابی اصل کلی، مصاحبه بود. او نوشت : اگر نمی دانید در ذهن یک نفر چه می گذرد، از او بپرسید، ممکن است به شما بگوید.

طرح های خود وصفی

درخواست از فرد برای نوشتن طرح خود وصفی است. از شما می خواهم طرحی از شخصیت بنویسید انگار که او شخصیت اصلی در یک نمایش است. آن را به صورتی بنویسید که ممکن است یک دوست که او را خیلی خوب می شناسد و شاید بهتر از هر فرد دیگری که واقعا او را می شناسد نوشته باشد.

آزمون خزانه سازه نقش

کلی برای بر ملا کردن سازه هایی که در مورد افراد مهم در زندگی خود به کار می بریم آزمون خزانه نقش را ابداع کرد.

درمان با نقش مشخص

کلی از درمانجویان می خواست یک طرح خود وصفی بنویسند که آنها را به صورت شخصیت اصلی در یک نمایش توصیف کند. درمانگر در درمان با نقش مشخص، طرح نقش مشخصی را آماده می کند که حاوی سازه هایی است که با خود پنداره منفی درمانجو، به صورتی که در طرح خود وصفی آشکار شده است، تفاوت دارند. به درمانجو گفته می شود که این طرح نقش مشخص، درباره شخصیتی خیالی است و از او درخواست می شود این شخصیت را در دفتر درمانجو و بعدا در زندگی روزمره نمایش دهد. از درمانجو انتظار می رود که از طریق این نقش گزاری، نیاز ها و ارزش های شخصی خود را به شخصیت خیالی فرافکنی کند. درمانگر انتظار دارد که درمانجو بفهمد سازه های جدید در طرح نقش مشخص، رویدادها را بهتر از سازه های قدیمی که درمانجو با آنها زندگی می کند پیش بینی کند.

درمانگر همراه با درمانجو این طرح نقش مشخص را بررسی کرد و پرسید آیا این شخصیت شبیه کسی به نظر می رسد که درمانجو مایل است او را بشناسد. از او خواسته شد سعی کند ظرف دو هفته بعد مانند این شخصیت عمل، فکر و صحبت کند.

پژوهش درباره نظریه کلی

تحقیقاتی که با استفاده از آزمون REP اجرا شده اند نشان داده اند که سازه های شخصی با گذشت زمان ثابت می مانند. پیامد نظریه کلی درباره سازه های شخصی به سبک های شناختی مربوط می شود، یعنی تفاوت هایی در نحوه ای که افراد، اشیا و موقعیت های موجود در محیط خود را درک یا تعبیر می کنیم.

تاملاتی درباره نظریه کلی

نظریه شخصیت کلی از نظریه های دیگر به دست نیامد یا بر آنها، متکی نبود. این نظریه از تعبیر او، نظام سازه خود او، و از اطلاعاتی که کاربست بالینی وی تامین کردند پدیدار شد. در نظام کلی انتقادهایی صورت گرفته است. این دیدگاه روی جنبه های عقلانی و منطقی عملکرد انسان تمرکز دارد و به جنبه های هیجانی توجهی نکرده است. از نظر منتقدان، موجود منطقی کلی، آرمانی است که در خیال، نه واقعیت وجود دارد.  دیدگاه کلی نا بیان گر بود و عمدتا به جوانان ایالات های میانی آمریکا محدود بود که در جریان روشن کردن نظام سازه ای بودند تا به آنها کمک کند با زندگی دانشگاهی کنار بیایند. دیدگاه کلی در ایالات متحده محبوبیت ندارد، زیرا شماری از روانشناسان آن را با دیدگاه های رایج بسیار متفاوت می دانندو روان شناسان شخصیت معمولا در قالب مفاهیم آشنای انگیزش و هیجان، نیروهای ناهشیار، سایق ها و نیازها فکر می کنند که هیچ بخشی از نظام کلی را تشکیل نمی دهند. ثانیا کلی کتابها، مقالات یا مورد پژوهی های معدودی را منتشر کرد و وقت خود را بیشتر صرف کار بالینی و آموزش دادن به دانشجویان کارشناسی ارشد کرد.

منبع: خلاصه ای از نظریه های شخصیت شولتز و فیست ترجمه یحیی سید محمدی

پیمان دوستی

۲۲ اردیبهشت ۹۴