کودکان و نوجوانان با نیازهای ویژه

عقب ماندگی ذهنی به علت عوامل ارثی

وراثت یک فعل و انفعال بیوشیمیایی است و آنزیمها در آن نقش اصلی را دارند. اختلال در تعداد یا نوع کروموزوم ها، اختلال در سوخت و ساز مواد سه گانه، آسیب به کروموزوم های معمولی عقب ماندگی شدید تری نسبت به آسیب به کروموزوم های جنسی دارد. عامل همخونی مانند ازدواج با نزدیکان همخو.، گراهام در سال ۱۸۸۳ نشان داد تعداد کرو لال ها در نسل های هم خون فراوان است.

(۱) اختلالات مربوط به کروموزوم های جنسی، از نظر هوشی اکثرا سطحی یا مرزی و حتی عادی ضعیف هستند. ممکن است حتی هوشبهر طبیعی یا بالاتر داشته باشند.

سندرم کلاین فلتر: فقط در مردها دیده می شود، در ۲۵% موارد ممکن است با عقب ماندگی ذهنی شدید همراه باشد. به علت داشتن یک X بیشتر در مرد علائمی نظیر زن دیده می شود XXY ، بلند قد، باریک، پشت خمیده، بیضه و آلت تناسلی کوچک و بچه گانه، دارای پستان های نسبتا بزرگ و عقیم هستند. موهای صورت رشدی ندارد، صدا مردانه نیست و ۴۰% میکروسفالی دارند. تمایلات جنسی وجود ندارد یا خیلی کم است. درمان با هورمون های مردانه تا حدی ممکن است. ۱% عقب ماندگان را تشکیل می دهند. در موقع تولد وزنشان کمتر از معمول و حتی کمتر از ۲٫۵ کیلو نیز ممکن است باشد. سن متوسط مادران ۲۸ تا ۳۹ است. کاریوتایپ در والدین طبیعی است. عقب ماندگی از ماه های اول به چشم می خورد. این افراد باید زن می شدند، بین ۷۰۰ تا ۷۵۰ زایمان پسر زنده یک نفر ممکن است کاریوتایپ XXY داشته باشد. به علت اشکال در روابط اجتماعی و جنسی خصوصا در دوره نوجوانی ممکن است ، دچار ناراحتی های روانی، اختلالات شخصیتی، عقده حقارت، جنایت، تجاوز، بزهکاری و اعتیاد شوند.

در حالت نادری مانند XXXY = 48 و XXXXY=49 دیده می شود. در این حالت عقب ماندگی عمیق تر و حتی اعضای تناسلی هر دو جنس یعنی زن و مرد در یک فرد دیده می شود. این افراد را خواجه ها تشکیل می دهند.

سندرم ترنر: به جای XX یک کروموزوم X دارند.کاریو تایپ XO = 45، عامل اصلی هنوز مشخص نیست. گردنی کوتاه و پر گوشت، قدی کوتاه، کوچکتر از سن طبیعی، اختلالات و ناهنجاری های انگشتان، انحراف ساعد و اختلالات شنوایی، بیماری های قلبی و کلیوی مادرزادی. رشد تخمدان ها ناقص، خصایص ثانوی جنسی و عادات ماهیانه بروز نمی کند. عقیم هستند. عده کمی از لحاظ هوشی عقب ماندگی سطحی دارند و کودکانی با هوشبهر عادی و حتی بالاتر از عادی نیز وجود دارد. از هر ۲۵۰۰ الی ۳۰۰۰ زایمان یک مورد ترنر دیده می شود. ۹۵% تا ۹۹% جنین های XO یا سقط می شوند یا قادر به ادامه زندگی نیستند. کمبود وزن، وجود ورم پشت دستها و پاها، چین های شل پستی پشت گردن در زمان تولد، ظاهرا زن هستند ولی از لحاظ کروماتین مانند مردان می باشند. از نظر روانی ترسو، نگران، خستگی پذیر و غیر فعال. اختلال در نوار مغزی در این بیماران شایع است. درمان با هورمون جنسی باعث تحولات جنسی، شروع قاعدگی ولی نازایی را برطرف نمی کند. در بعضی خانم ها حالتی به نام ترایزومی یا XXX = 47 دیده می شود. خصایص زنانگی را بیشتر از سایرین دارند و به اصطلاح خیلی خانم اند. این افراد بلند قد و با افراد طبیعی فرق چندانی ندارند و می توانند فرزند سالم داشته باشند. از هر ۱۰۰۰ دختر یک نفر ممکن است مبتلا به این سندرم باشد.

(۲) اختلالات مربوط به کروموزوم های معمولی:

سندرم دان: به علت اختلال یا نقص کروموزوم ۲۱ یا G1 بوجود می آید. به جای دو کروموزوم شماره ۲۱ سه عدد دارند. در ۹۵% علت کروموزوم اضافی عدم انفصال طبیعی کروموزوم های مادر است. به علت ازدیاد سن مادر می تواند شکل بگیرد، برای مثال یک زن ۴۵ ساله ۵۰ برابر بیشتر از یک زن ۲۰ ساله استعداد زایدن کودم مبتلا به این بیماری را دارد. ترایزمی شماره ۲۱ ( تعداد کروموزوم ها ۴۷) استعداد مادر به داشتن کودک مبتلای دیگر از ۱ تا ۲% تجاوز نمی کند. برخی دارای ۴۵ کروموزوم و برخی شامل ۴۷ کروموزم هستند. شکل موزائیسم سه کروموزوم ۲۱ و عده دیگر کاملا طبیعی یعنی دارای دو کروموزم ۲۱ هستند، سلول هایی که دارای ۴۵ کروموزوم هستند به سرعت از بین می روند. نشانه های فیزیکی و شدت عقب ماندگی در نوع موزائیسم کمتر از انواع دیگر است. فقط ۵% موارد را تشکیل می دهد. سن مادر دخالتی در آن ندارد، به آن جابجا شدگی قطعات کروموزوم نیز گویند. اغلب کروموزم های ۲۲، ۱۳ یا ۱۵ روی شماره ۲۱ اضافه می شوند. تعداد کروموزوم ها همان ۴۶ باقی می ماند. استعداد داشتن کودک مبتلا دیگر ۳۵% است . خانم های جوانی که کودک مبتلا به دنیا می آورند اکثرا از این نوع هستند. خانم هایی که دارای کروموزم جابجایی هستند علائمی دال بر بیماری ندارند. احتمال داشتن فرزند مبتلا در مادر دارای کروموزوم جابجایی سه برابر بیشتر از موقعی است که پدر ناقل باشد. اسپرم ناقل کمتر می تواند تخمک را بارور نماید. جنبه ارث نقش مهمی دارد. به طور کلی یک به ۷۰۰ زایمان را کودکان مبتلا به سندرم دان تشکیل می دهد. ۱۰% عقب ماندگان ذهنی، سر و صورت شبیه مغول ها، چینی ها و ژاپنی ها دارند، اغلب قبل از موعد به دنیا می آیند، وزنشان کمتر از حد طبیعی، و رشد در تمام سنین عقب ماندگی دارد. قد در مردها حداکثر ۱۵۵ و زنان ۱۴۵ می باشد، آنها خیلی شبیه یکدیگرند، دارای سر کوچک و مدور و چشم های نزدیک به هم مورب، کاسه چشم کوچک، کشیدگی گوشه بیرونی چشم به طرف بالا، شکاف پلک ها باریک، نقاط سفید در اطراف حدقه چشم به شکل دایره و لکه های سفید و قهوه ای رنگ در عنبیه چشم، قسمت عقب سر پهن و صاف و جلو سر گرد و اندازه و شکل دو طرف سر ممکن است متوازن نباشد. سینه معمولا پهن، شکم برآمده و بزرگ، دستها و انگشتان کوتاه و چاق و بند انگشتان گرد است. کف دستها گوشتالود و در نصف مبتلایان فقط یک خط افقی مستقیم و عمیق دیده می شود. خطوط دست گاهی مانند کاغذ موچاله است. بینی پهن و گرد، گردن کوتاه و چاق، گونه ها گرد، پوست خشک با رنگ متمایل به زرد و رگه های قرمز تیره می باشد. لبها گرد، گوشتی و مرطوب، سقف دهان کوتاه، دهان معمولا باز و آب دهان از آن جاری است. دندان های شیری نا منظم و ناپایدار، دندان های دائمی بدشکل، نا منظم و دارای نا هنجاری های مختلف، زبان معمولا پهن و بزرگتر از اندازه عادی دارای شیارهای مشخص و عمیقی است که اکثرا با دهان باز جلب توجه می کند. انگشت کوچک و خمیده، خیلی کوتاه، کاهش انقباض و شلی عضلانی از علائم مهم و برجسته است. ساعت ها با وجود بیداری در رختخواب می ماند. رشد عضلانی کند، رشد کلامی و راه رفتن کند و دیر، ضعف بیانی، کف پا اکثرا صاف و انگشتان پا ضخیم و کلفت. دستگاه تناسلی کوچکتر از اندازه عادی و صدای بیماران نازک و ضعیف. معمولا قدرت باروری ندارن، افرادی آرام با محبت و مهربان، به موسیقی علاقه، قدرت همکاری دارند و غیظ و خشم در آنها نادر است. از نظر درجه هوش و استعداد ها با هم فرق دارند. در خانواده فقیر و ثروتمند یکسان است، هوشبهر متوسط ۴۰ تا ۵۰ و ممکن است ۶۰ تا ۷۰ باشد. سه پروتویین جدید در ۶۰% خون مبتلایان مشاهده شده است. عده کمی از زنان مبتلا قابلیت باروری دارند که ۵۰% احتمال داشتن فرزند مبتلا دارند. درمان نمی شوند.

سندرم صدای گربه: اختلال در دستگاه صوتی و حنجره دارند، صدایی شبیه صدای گربه، و اختلال در کروموزوم شماره ۵ وجود دارد، تعداد کروموزم ها همان ۴۶ است. جمجمه کوچک، چشم ها مورب و فاصله زیادی بین آنها وجود دارد، گوش ها پایین افتاده و آرواره آنان کوچک و عقب افتاده، بیماری های عفونی، قلبی و ریوی در آنها شایع است، اگر زنده بماند ممکن است کم کم صدای آنها عادی شود ولی عقب ماندگی باقی می ماند. این اختلال درمان ندارد.

(۳) اختلالات ارثی مربوط به سوخت و ساز و متابولیسم بدن، ۴ تا ۵% نارسایی ها را تشکیل می دهد. هر چه زودتر بیماری تشخیص داده شود از بروز عواقب بعدی و عقب ماندگی جلوگیری می شود. تراکم بیش از حد بعضی از مواد شیمیایی باعث ضایعاتی در اعصاب مرکزی می شود. تنها راه پیشگیری حذف این مواد از رژیم غذایی است. باید از بدو تولد تشخیص داده شوند. اکثرا از راه ارث مغلوب یا ژن های پنهان و کروموزوم های معمولی منتقل می شود.

۳ -۱، اختلالات مربوط به سوخت و ساز و مواد پروتوینی:

بیماری فنیل کتونری PKU: از راه ژن مغلوب و کروموزوم معمولی منتقل می شود، عقب ماندگی ذهنی نسبتا شدید به همراه دارد. از هر ۱۰ تا ۱۵ هزار زایمان یک نفر مبتلا می شود، ۰٫۵ تا ۱% عقب ماندگان را تشکیل می دهند، علت فقدان آنزیمی در خون که از کبد ترشح می شود و فنیل آلانین را به پاراتیروزین تبدیل می کند. فقدان آنزیم باعث انباشته شدن فنیل آلانین در خون شده و سیستم عصبی و اعصاب مرکزی را دچار ضایعه می کند. مقدار فنیل آلانین در هفته اول با آزمایش گاتری مشخص می شود که در این بیماران ۱۰ تا ۲۰ برابر طبیعی است و نسبت آلانین به تیروزین در خون بهم میخورد(مقدار طبیعی ۲ تا ۳ میلی گرم در یکصد سانتیمتر مکعب خون). این ماده به صورت اسید فنیل استیک، اسید فنیل لاکتیک و اسید فنیل پیروویک از ادرار بیماران دفع می شود و به ادرار بویی شبیه عرق می دهد و با آزمایش کلروفریک می شود به وجود آن پی برد.
آزمایش کلروفریک عبارت است از اضافه کردن چند قطره کلروفریک ۵% به ادرار کودکان که در حال طبیعی قرمز آجری و در مبتلایان آبی پررنک است. این آزمایش در هفته چهارم تا ششم انجام می شود زیرا مقدار از آنزیم نامبرده که قبلا از راه جفت به کودک رسیده موجب جلوگیری از بروز بیماری می شود. از لحاظ رشد عمومی و جسمانی اختلالی ندارند، به نظر سالم و حتی زیباتر از سایر کودکان هستند. موهای بور و روشن، پوست لطیف و حساس، ولی عقب ماندگی عقلی، هوشبهر ۵۰ تا ۷۰، حملات صرع، پر جنب و جوش، فعال و مخرب، رفتار ناگهانی و بدون مقدمه، حرکات عجیب و غریب، بیان و گفتار با دشواری، آثار عقب ماندگی کم کم ظاهر و پیشرفت می کند. قد و قامت خمیده، دندان های ثنایا از هم فاصله و اندازه سر کوچکتر از حد طبیعی، پدر و مادر اکثر سالم و فقط ژن را به صورت هتروزیگوت دارند. با آزمایش تحمل فنیل آلانین می توان از ازدواجشان جلوگیری کرد.

برنامه غذایی باید قبل از ۱۵ ماهگی اجرا شود، در جریان درمان موها کم کم تیره می شود و الکترو آنسفالوگرام به حالت طبیعی باز می گردد و جنب و جوش کاهش می یابد اما با قطع درمان علائم برگشت می کنند. به علت رژیم بدون پروتویین اکثرا دچار کم خونی و نارسایی تیروئید می شوند که باید نسبت به درمان آن نیز اقدام شود. مرتب باید فنیل آلانین اندازه گیری شود زیرا کمتر از حد طبیعی موجب عوارض عصبی تشنج و مرگ می شود. درمان تا سنین ۶ – ۷ سالگی ادامه دارد که رشد مغز کامل شده و به حداکثر برسد. هوش کودک می تواند عادی شود اما از خواهر و برادرانشان کمتر است. فنیل آلانین شیر گاو بیشتر از شیر مادر است گوشت و تخم مرغ و ماهی به مقدار زیاد و سبزیجات و میوه به مقدار کم از این ماده دارند. افراد هیتروزیگوت قادراند مانند افراد عادی مواد غذایی را مصرف کنند اما مقدار فنیل آلانین خونشان به دو برابر مقدار طبیعی میرسد و تا چند ساعت باقی می ماند و با آزمایش خون می توان هتروزیگوت بودن را مشخص کرد. گاتری عقیده داشت رژیم غذایی باید تا سنین بلوغ ادامه یابد. عده ای عقیده دارند اگر رژیم قطع شود کاهش هوشبهر قطعی است و رژیم بایستی ادامه یابد.

۳ -۲، اختلالات مربوط به سوخت و ساز مواد قندی:

بیماری گالاکتوسمی، به وسیله ژن مغلوب از راه کروموزوم معمولی منتقل می شود. علت فقدان یا نارسایی شدید آنزیمی که در حال طبیعی در کبد و گلبول های سرخ خون وجود دارد که گالاکوز را تبدیل به گلوکر و قابل جذب می سازد. فقدان این آنزیم باعث اجتماع گالاکتوز به صورت فسفات در بدن شده، در بدو تولد در وضعیت طبیعی است زیرا آنزیم نامبرده را از راه جفت از مادر می گیرد. کم کم اشکال در پستان گرفتن یا شیر خوردن، استفراغ، اسهال و بعدا یرقان، ضعف عمومی شدید، عضلات تحلیل رفته، پوست ورم کرده، لکه های خونریزی در زیر جلد پیدا شده، کبد و طحال بزرگتر از طبیعی، نارسایی شدید کبد، بیماری های عفونی، کودک تلف می شود اما اگر نارسایی آنزیم شدید نباشد ممکن است زنده بماند. عقب ماندگی ذهنی تدریجی، کم بود قند خون و آب مروارید چشم از عوارض آن است. اگر بیماری از ابتدا تشخیص داده شود می توان با رژیم کم کردن گالاکتوز ( شیر) از بروز علائم پیشگیری کرد،  تشخیص از قبل از تولد با آزمایش مایع کیسه آب و موقع زایمان با آزمایش خون بند ناف امکان پذیر است. از ۵ تا ۶ سالگی می توان کم کم شیر را بدون ضرر به رژیم غذایی اضافه کرد. غذای کودک باید شامل فراورده های فاقد لاکتوز و گالاکتوز مانند آبمیوه تازه غیر از گلابی ، سبزی، ویتامین ها بخصوص B6، مواد معدنی بخصوص کلسیم و گاهی تزریق پلاسما و خون باشد. درمان تا حدود ۲ یا ۳ سالگی ادامه و گالاکتوز اندازه گیری شود، پس از قطع درمان رژیم کم گالاکتوز باید تا سنین بلوغ و بعد از آن ادامه پیدا کند. مادری که قبلا کودک مبتلا به گالاکتوسمی داشته باید در سه ماه آخر حاملگی بعدی رژیم غذایی کم گالاکتوز داشته باشد.

ا۳-۳، اختلالات مربوط به سوخت و ساز چربی ها، در اشخاص طبیعی آنزیمی وجود دارد که چربی ها را تجزیه می کند. اگر این آنزیم وجود نداشته باشد مقدار زیادی چربی در سلول ها جمع می شود و باعث بزرگ شدن طحال و کبد می شود و گاهی با تجمع مواد چربی در سلول های عصبی مغز باعث مارسایی رشد قوای ذهنی کودک می شود. اکثرا این اختلالات شناخته شده و مرگ آور هستند.
بیماری تای ساکس: سلول های عصبی مغز متورم و پرتوپلاسم سلول های مغزی از مواد چربی پر می شود. هسته سلول ها نیز تحلیل می یابند. نام های مختلفی مانند زوال و تحلیل سلول های مغزی، ماکولای چشم یا تهی مغزی فامیلی دارد. قبل از شروع عقب ماندگی ذهنی، اختلالات سریع بینایی تا سر حد کوری، ضعف عضلانی تا فلج اعضای محیطی ظاهر می شود. تقریبا فقط در کودکان یهودی دیده می شود. از راه ژن های مغلوب و کروموزوم های معمولی منتقل می شود. تجمع چربی در سلول های عصبی مغزی و شبکیه چشم دیده می شود  و دارای انواع مختلف نوزادی ۶ ماهگی به بعد،  کودکی ۳ سالگی به بعد، قبل از نوجوانی ۶ تا ۱۲ سالگی، می باشد. عده ای نوع چهارم یا جوانی بعد از ۱۸ سالگی را ذکر کرده اند. در نوع نوزادی به یهودی ها منحصر میشود.

نوع نوزادی بعد از ۶ ماهگی با بیحالی، عدم توجه به اطرافیان، بی علاقگی به مادر، از دست دادن یا از یاد بردن آنچه در این مدت یاد گرفته و عدم پیشرفت تدریجی رشد جسمی و ذهنی مشخص می شود. کودک کم کم تحلیل می رود، ضعف عضلانی پیش رونده ظاهر می شود. ممکن است کودک فلج شده یا به کوری دچار شود.بیمار در سه سالگی از بین می رود. تشخیص این بیماری با معاینه ته چشم مشخص می شود.

نوع کودکی معمولا از سه سالگی به بعد شروع می شود و تا آن زمان رشد طبیعی صورت می گیرد. شروع و پیشرفت بیماری تدریجی است و با توقف رشد روانی جسمانی و کوری تدریجی ، از بین رفتن سلول های ماکولای چشم و پیدایش لکه های آلبالوئی همراه است. فلج و ناتوانی حرکات که اکثرا با تشنج و سفتی عضلات توام است. در ظرف ۳ تا ۴ سال کودک را از پا در می آورد.

نوع قبل از نوجوانی، در سنین ۶ تا ۱۲ سال شروع می شود. اولین علامت کوری تدریجی و پیش رونده است که بر اثر آتروفی عصب بینایی و رسوب مواد رنگ دانه ای مثل فلفل و نمک در ته چشم روی شبکیه به وجود می آید و فلج پیشرونده، عقل ماندگی ذهنی و مرگ ۱۰ تا ۱۵ سال بعد از شروع بیماری را به همراه دارد.

در نوع جوانی سن بیمار به ندرت به ۲۵ سال می رسد. طحال انسان محتوی دو نوع آنزیم موسوم به هگزوآمینیداز A و هگزوآمینیداز B می باشد که در بیماری ساکس، هگزوآمینیداز A در بافتها از بین رفته است. این دو آنزیم در سلول های مایع آمنیوتیک فعالیت دارند. حتی پیش از تولد با روش آمینوسنتیزیس می توان ابتلا جنین را تشخیص داد و به حاملگی خاتمه داد. تزریق داخل وریدی آنزیم در درمان بیماری اثری ندارد.

۳-۴- سایر اختلالات سوخت و ساز:

تراکم یکی از مواد سه گانه ( پروتوئینی، قندی، چربی) باعث نارسایی رشد قوای ذهنی می شود.

گارگویلیسم یا سندرم هورلر، از راه ارث و کروموزوم های معمولی انتقال می یابد. علت آن نارسایی یا فقدان آنزیمی است که مواد پلی ساکارید را سوزانده و به مصرف می رساند. فقدان یا نارسایی آنزیم موادی به صورت اسیدهای موکوپلی ساکارید بیماری را به وجود می آورد. صورت و چهره آنها شباهتی با مجسمه های گچبری در زیر ناودان هایی که از آنها آب باران جاری است دارد. ناراحتی ممکن است بلافاصله بعد از تولد یا تا سال سوم شروع شود. شکل سر از طول و عرض بزرگ می شود، پیشانی برجسته، بینی پهن، کوتاه و زینی شکل، صورت خشن و زیر و نا مرتب، فاصله چشم ها وسیع تر از معمول، ابروان پر پشت و به هم پیوسته، لبها و زبان کلفت و دندانها نا مرتب است. گرندن کوتاه، پشت خمیده و قوزدار، قرینه و عدسی چشم کدر و شنوایی اکثرا مختل است. کبد، طحال و ریه بزرگتر از حد طبیعی می شوند.  شکم برآمده، رشد طولی کمتر از حد طبیعی،  بزرگی سر و صورت با سن کودک انطباقی ندارد، حرکات مفاصل محدود، قلب بزرگتر از حد طبیعی و فشار خون بالاست. اندامها لاغر و انگشتان چنگالی شکل می شوند. آزمایش ادرار وجود و افزایش ماده مخصوص را نشان می دهد. قیافه این بیماران با کودکان مبتلا به سندرم دان یا کودکان مبتلا به نارسایی غده تیروئید اشتباه می شود. سیر بیماری تدریجی و کند است و اکثر قبل از سنین نوجوانی نارسایی قلبی ریوی و کبدی باعث مرگ می شود.

۴- اختلالات ناشی از غدد مترشحه داخلی

بیماری کرتینیسم یا کم کاری غده تیروئید: علت بیماری عدم یا ترشح خیلی کم تیروکسین از غده تیروئید است. ممکن است غده تیروئید در جنین تشکیل نشود. این بیماری میکزودم کودکان نامیده می شود. این بیماری به طور تک تک در نواحی که گواتر شایع و مقدار ید در غذاها کم است ، زیاد دیده می شود. معمولا مادران بیماران گواتر دارند. از هفته سوم یا چهارم ملاحظه می شود، نوزاد پستان نمی گیرد، گریه نمی کند، بیحال است و مدام خواب است. بعدا علائم دیگری مانند کوچک ماندن جثه، خشکی پوست، اختلال در استخوان بندی و جوش خوردن استخوانها پیدا شده و علائم عقب ماندگی تظاهر می کند. دست و پاها کوتاه، جمجمه بزرگ و مدور و ملاجها التیام پیدا نمی کند. گردن کوتاه و پهن، سینه کوچک، شکم بزرگ و مدور، لبها کلفت، دست و اعضای تناسلی مرتبا مبتلا به اگزما می شوند. صدا گرفته و خشن، درجه حرارت کمتر از طبیعی و عداد ضربان نبض کم می شود. زبان بزرگ و اکثر از دهان بیرون می افتد. هوشبهر بین ۵۰ تا ۷۰ است. شخص مبتلا می تواند کارهای ساده را انجام دهد.

در نوع کرتینوئید هوشبهر ۷۰ تا ۸۰ است و بیمار قادر است اکثر اعمال زندگی خود را انجام دهد. علائم بیماری به علت عدم یا نارسایی تیروکسن به وجود می آید. اگر بیمار زود تحت درمان قرار نگیرد عقب ماندگی شدید تر می شود. درمان با عصاره تیروئید است.

۴-۱ بیماری بر اثر کمی فعالیت غده پاراتیروئید

تتانی در دوران کودکی دیده می شود. علت نقص ترشح هورمون غده پاراتیروئید است. علائم آن کوتاهی قد، حملات تتانی، رسوب کلسیم در سلول های مغز، آب مروارید، عقب ماندگی ذهنی و حالات روانی را سبب می شود. بیماری اساس ژنتیکی ندارد. بیماری با انقباض عضلات دست، انقباض عضلات صورت یا حنجره، گرفتگی صدا، انقباض دیافراگم و پیلور موجب استفراغ و همچنین حملات تشنجی عمومی و حرکات پاها مانند دوچرخه سواران تظاهر می شود. اختلالات تروفیک مانند ریختن موها و ترک دندان ها و ناخن ها و بالاخره اختلالات روانی و عقب ماندگی جسمی و عقلی از مشخصات دیگر این بیماری است. در صورتی که درمان زود انجام شود از عقب ماندگی جلوگیری می شود. روش درمان تزریق کلسیم و مصرف ویتامین D3 است. تزریق هورمون در صورتی انجام می گیرد که غده پاراتیروئید اثلا فعالیتی نداشته باشد.

سندروم لورنس بیدل مون

با علائم زیر مشخص می شود :

  • ضعف قوای روانی و عقب ماندگی ذهنی از دوران نوزادی که معمولا به درجات شدید پیشرفت نمی کند.
  • ضعف بینایی که اکثرا به شب کوری و در صورت پیشرفت به کوری کامل منجر می شود.
  • چند انگشتی
  • کمی رشد اعضای تناسلی
  • چاقی بیش از حد

علت بیماری اختلال ژنتیکی به علت وجود ژن مغلوب می باشد. معمولا از دوران کودکی یا دهه دوم و سوم شروع می شود.

۵- اختلالات مربوط به کروموزوم های معمولی با ژن غالب یا آشکار

شانس انتقال یک ژن غالب از هر فرد مبتلا به هر یک از فرزندا یک به دو است. در صورتی که پدر و مادر هر دو دارای یک نوع ژن بارز باشند، ۷۵% احتمال بیماری در فرزند وجود دارد. جهش های ژنی یک تغییر بسیار کوچک در مولکول DNA اتفاق می افتد و از پیچیدگی های خاص برخوردار است.

بیماری اسکلروز توبروز یا اپی لوئیا

علایم آن عبارتند از:

  • عقب ماندگی پیشرونده قوای ذهنی و ممکن است علائم روانی شروع شود.
  • خلال شیر قهوه ای در پوست
  • حملات تشنجی به صورت حملات صرعی در ۸۰% مبتلایان
  • غده های چربی در صورت که به شکل پروانه در می آید و در ۳۰ تا ۴۰ درصد موارد وجود دارد.
  • تومورهای کلیوی، فیبروز ریوی و غده های مغزی و چشم

از ۷۱ بیمار ۶۱ نفر بر اثر جهش تازه ژنی مبتلا شده اند. چون اکثر مبتلایان اقیم هستند، انتقال ارثی به ندرت صورت می گیرد.

۶ اختلالاتی که علل اصلی آنها کاملا شناخته نشده و با عقب ماندگی همراهند

هیدروسفالی

ازدیاد ترشح مایع مغزی نخاعی یا عدم امکان جریان و جذب آن در بطن های مغزی، باعث ازدیاد فشار داخل جمجمه شده و در نتیجه از رشد مغز جلوگیری می کند. بزرگی سر گاهی به قدری زیاد می شود که به آن جمجمه غول آسا گویند. این بیماری با عقب ماندگی بسیار عمیق و اختلالات حسی و حرکتی همراه است. درجه عقب ماندگی آنها با زیادی حجم جمجمه ارتباطی ندارد. سر از هر طرف بزرگ شده، پیشانی جلو آمده، چشم ها فرو رفته و بیمار قیافه مخصوصی به خود می گیرد. عقب ماندگی ذهنی از نوع بسیار عمیق تا کم هوشی سطحی ممکن است نوسان داشته باشد. عمل جراحی فقط فشار مایع مغزی نخاعی را در مغز کم می کند ولی اختلال رشد مغزی را جبران نمی کند مگر اینکه اختلال به علت فشار مایع مغزی نخاعی باشد.

جمجمه کوچک یا میکروسفال

به علت وقفه یا کمبود رشد سلول های قشر مغزی مخصوصا در نواحی پیشانی و آهیانه ایجاد می شود. میکروسفالی علاوه بر نارسایی ذهنی با ناهنجاری حسی و حرکتی و حملات صرعی همراه است. خصوصیات آنها شبیه عقب ماندگان نسبتا شدید و متوسط می باشد. کاسه سر کوچک و کشیده، بینی به پیشانی پس رفته و بدون انحنا متصل شده و قیافه پرنده ای شکل می دهد. قد این بیماران اکثرا کوتاهتر از همسالان خود می باشد. محیط کاسه سر در بزرگسالان مبتلا کمتر از ۴۳ تا ۴۴ سانتیمتر است. اکثریت عقب مانده های ذهنی میکروسفال می باشد. بیماری قند، سرخچه، تاثیر اشعه ایکس در هنگام بارداری و ویروس های بزرگ در ایجاد بیماری موثر هستند. همراه با میکروسفالی در این بیماران کری، کوری، ضایعات قلبی و آب مروارید مادرزادی دیده می شود.

ماکروسفال یا بزرگ جمجمه ها

مانند هیدروسفال دارای جمجمه بزرگ می باشند. اما در ماکروسفال ها رشد زیاد از حد و بیقواره بافت مغز بخصوص ماده سفید باعث بزرگی سر می شود. چین و شکن های طبیعی در مغز ایجاد نمی شود و به جمجمه فشار می آورد. بزرگی سر در ماکروسفال ها به شکل های مختلف مانند سر مخروطی، سر قوزی، دو کله و ناموزونی و عدم هماهنگی در طرفین سر و با جلو آمدگی پیشانی یا قسمتی از آن دیده می شود. عقب ماندگی ذهنی و ناهنجاری حسی و حرکای و اختلالات رفتاری به درجات مختلف دیده می شود. ماکروسفالی گاهی از آغاز تولد محسوس است ولی در مواقعی که بعدا آغاز می شود به سرعت پیشرفت می کند و جراحی همان طور که در هیدروسفالی ممکن است موثر باشد در این بیماری موثر نیست.

منبع: خلاصه ای از روان شناسی کودکان استثنایی دکتر میلانی

پیمان دوستی

۹ خرداد ۹۴

طبقه بندی روان شناسی کودکان و نوجوانان عقب مانده ذهنی

بر اساس درجه هوش، مقدار اختلاف بین سن عقلی و سن واقعی وجود دارد پایه گذاری شده است. در این گروه عقب ماندگی ذهنی را به چهار گروه تقسیم می کند:

الف )گروه عقب مانده های عمیق (هوشبهر ۲۵ و کمتر- حمایت پذیر) ، ۱ تا ۲% عقب مانده ها را تشکیل می دهند، توانایی ذهنی آنها در هر سنی که باشند از یک کودک ۳ ساله تجاوز نمی کند. مبتلا به ناهنجاری های حسی و حرکتی، بدشکلی سر و صورت، کوتاهی اندام، صورت نا متقارن، جمجمه بزرگتر یا کوچکتر از حد طبیعی، شکل گوشها، چشم ها و دندان ها طبیعی نیست، قادر به کنترل ادرار نبوده، همیشه مبتلا به صرع یا فلج مغزی، گفتار و گویایی در درجات بسیار ابتدایی، فاقد قضاوت و استدلال، دقت و حافظه دیده نمی شود یا خیلی ضعیف است، از انجام کارهای ساده رفع نیازهای اولیه خود – حفظ خود از خطر عاجزند. باید از آنها در بیمارستانها و آسایشگاه های عقب افتادگان نگهداری کرد. درجات پایین به هیچ وجه فعالیت ذهنی ندارند و زندگی نباتی دارند. درجات بالاتر قدری فعال تر و قادر به گفتار یک یا چند کلمه هستند. انتظار به زندگی کم است و اکثرا به علت بیماری های عفونی، سینه پهلو، صرع، ضربه های مغزی و عفونت ها از بین می روند. در این بیماران هیچ گونه آثار بهبودی حاصل نمی شود. والدین تقریبا همیشه از نظر هوشی در حد عادی جامعه هستند.

ب) گروه عقب مانده های شدید(هوشبهر ۲۵ تا ۴۰- تربیت پذیر) ۳ تا ۴% کودکان عقب مانده را تشکیل می دهند، توانایی های آنها در سنین مختلف شبیه کودکان ۴ – ۵ ساله است. انجام امور خیلی ساده را فرا می گیرند، تا اندازه ای قادرند خود را از خطرات عادی حفظ کنند، از عهده غذا خوردن، لباس پوشیدن و نظافت خود بر می آیند، به هیچ وجه قادر نیستند مشکلات خود را رفع کنند، قادر به آموختن مواد درسی نیستند، قوه تعمیم و تمیز ندارند، امور کارهای ساده زندگی را به آهستگی یاد میگیرند، حرف زدن، کنترل ادرار و مدفوع را به کندی و دیر ممکن است فرا گیرند. پیشرفت در این افراد مایوس کنندست، بعضی ناهنجاری های جسمی و اختلالات حسی و حرکتی را دارند اما چهره آنها وضع نا متعادل و بی قواره گروه قبل را ندارد. از لحاظ عاطفی وضع متغییری دارند، خیلی زود تحت تاثیر قرار می گیرند، در مقابل مخالفت دیگران عصبانی می شوند و حملات تهاجمی نشان می دهند، از نظر جسمی گاهی خیلی فعال هستند و ممکن است تا مرحله تجاوز به دیگران، آتش سوزی و قتل برسد، به آنها کودکان نیمه وابسته نیز می گویند. والدین تقریبا همیشه از نظر هوشی در حد عادی جامعه هستند.

ج) گروه عقب مانده های متوسط (هوشبهر ۴۰ تا ۵۰) ۱۰% کل عقب ماندگان را تشکیل می دهند، سن عقلی آنها از کودکان ۵ – ۷ ساله تجاوز نمی کند، استعداد های ذهنی به طور کلی ضعیف است، در اعمال ذهنی، قضاوت و استدلال نارسایی کامل دارند، به راهنمایی، نظارت و مراقبت افراد مطلع نیازمندند. ممکن است دچار ناهنجاری بدنی باشند اما نقص حرکتی نادر است. از لحاظ بیان و گویایی عقب ماندگی دارند، فرهنگ لغات محدود دارند و این وضع را حس می کنند، لذا احساس حقارت و دچار آشفتگی های عاطفی از نوع خجالت زدگی، افسردگی، خودرایی و گوشه گیری می شوند. از توجه، دقت و تمرکز فکری زود خسته می شوند و عقب ماندگی آنها اکثرا تا زمان مدرسه شناخته نمی شود. با آنکه نا آموزند ولی کارهای ساده را در شرایط مساعد فرا می گیرند اما قدرت ابداع و ابتکار ندارند. در شرایط نا مناسب خیلی زود دچار نارسایی های عاطفی، عدم تعادل روانی و انحراف مانند اعتیاد، فحشا و … می شوند. قادر به زندگی مستقل نیستند و هرچه محیط پیچیده تر شود سازش برای آنها دشوار تر است. این افراد زود باور، تلقین پذیر، در حل مشکلات و دفاع از منافع خود عاجزند.

د) گروه عقب مانده های خفیف یا کم استعداد (هوشبهر ۵۰ تا ۷۰) ۸۵% عقب ماندگان را تشکیل می دهند، عقل و ادراک آنها حداکثر به کودکان ۷ – ۱۱ ساله می رسد. ضعف قوای فکری، از ابتکار، انتقاد و ابداع عاجزند، به کندی می آموزند ولی در امور حرفه ای و عملی مهارتهایی نشان می دهند. در بیان عقب ماندگی دارند و مفاهیم پیچیده را در نمی یابند. در شرایط تربیتی صحیح و مدارس استثنایی می توانند دچار اختلالات عاطفی و هیجانی و نا سازگاری اجتماعی نشوند. در شرایط مساعد می توانند از زندگی آرام و مناسب بهره مند شوند. به راهنمایی و نظارت کارفرما، روانپزشکان و مددکاران اجتماعی نیازمندند زیرا به تنهایی نمی توانند از عهده انجام دادن مسولیت های مختلف برایند و در زندگی پر پیچ و خم راه را از چاه تشخیص دهند. این افراد را به دو دسته آرام یا هماهنگی، یعنی افرادی مطیع، سر به زیر و مایل به انجام کارهای مفید و دسته نا آرام یا نا هماهنگ، افراد مبتلا به اختلالات عاطفی و خلق و خو، بیقرار، مضطرب و جار و جنجالی والدین این افراد اکثر در ردیف عقب مانده های خفیف یا افراد عادی ضعیف هستند.

افراد عادی ضعیف یا مرزی ( هوشبهر ۷۰ تا ۹۰- کند آموز) ۱۰% کودکان سنین ابتدایی، جز عقب ماندگان ذهنی طبقه بندی نمی شوند. کمی کند ذهن و دیر انتقالند و از عهده فهم و درک و بیان مفاهیم عالی پیچیده بر نمی آیند. تمرکز کافی و رغبت به کارهای فکری و ابتکاری ندارند. قادر به طرح نقشه و برنامه ریزی برای خود و دیگران نیستند. با تمرین در کارهای عملی و حرفه ای موفق می شوند و بتوانند سازگاری شغلی و اجتماعی داشته باشند. در درجات هوشی بالا و در شرایط مساعد این افراد ممکن است تحصیلات خود را به پایان برستانند و سپس به کارهای ساده اداری و دفتری یا نگهبانی، پیشخدمتی، مغازه داری و کارهای فنی کوچک بپردازند. در خانه و جامعه کوچک به طور عادی زندگی می کنند و جز در مواردی که انتقاد، استدلال و بیان لازم است تفاوت محسوسی با دیگران نشان نمی دهند. اگر دچار آشفتگی های عاطفی نشوند اکثرا مطیع، فرمانبر، آرام و سازگارند اشتغالات فنی و حرفه ای و ورزشی در رشد شخصیت این افراد موثر است.

منبع: خلاصه ای از روان شناسی کودکان استثنایی دکتر میلانی

پیمان دوستی

۹ خرداد ۹۴

تاریخچه و علامت شناسی عقب ماندگی ذهنی

بقراط، حکیم یونانی، به ضایعات مغزی اشاره کرده و اختلالات رفتاری و کمبودهای هوشی را مربوط به این نوع ضایعات دانسته است. در اواخر قرن هجدهم فیلیپ پینل فرانسوی به سرپرستی بیمارستان روانی در پاریس در آمد، اولین اقدام او باز کردن زنجیر از پا و گردن بیماران بود. بر خلاف شکنجه و تنبیه به دلجویی آنها پرداخت و برای آنها برنامه های تفریحی و گردش در نظر گرفت. این روش بعدها به درمان اخلاقی مشهور شد. در سال ۱۸۰۱ پینل به چهار گروه بیماری های روانی اشاره کرد و عقب ماندگی های ذهنی را گروهی از بیماری های ذهنی دانست. این چهار گروه عبارتند از :

  1. ملانکولی یا مالیخولیا
  2. مانی یا جنون شور و شوق (شیدایی)
  3. جنون
  4. عقب ماندگی های ذهنی

ویلیام تیوک سال ۱۹۷۶ روش پینل را به انگلستان برد. در اویل قرن نوزده ایتارد به تربیت کودک وحشی که توسط دو شکارجی در جنگل پیدا شده بود پرداخت. اگر چه معالجات او موثر واقع نشد اما راه جدیدی برای پیشرفت در نحوه آموزش و پرورش افراد عادی، عقب مانده ذهنی و حتی معلولین مه امروزه آن را سمعی و بصری می گویند ایجاد کرد. دکتر سگن روش حسی حرکتی را در آموزش کر و لالها به کار برد. مهمترین اقدام سگن تهیه دستگاه آزمون مهره ای(آزمون تخته چوبی) بود که برای آزمایش استعداد کودکان و پرورش ادراک حسی مانند بینایی و شنوایی به کار می رود.

میزان شیوع کودکان عقب مانده

۱ تا ۲ درصد جمعیت کشورها را کودکانی با هوشبهر کمتر از ۷۰ تشکیل می دهند، نسبت پسران عقب مانده به دختران،  بیشتر و نسبت ( ۵۵-۵۴) پسر به (۴۵ – ۴۶) دختر گزارش شده است.

مسائلی که شیوع بیماری را تحت شعاع قرار می دهد عبارت است از :

  1. اثر مبهم و تغییرات تعریفی ( نوع معلولیت، از نظر اندازه و هوشبهر).
  2. اثر تشخیص نوع بیماری و تغییرات در تشخیص های بعدی .
  3. مسئله آماری و پیدایش انواع جدید.
  4. نقش مدارس و طبیعت مدارس استثنایی .
  5. واکنش خانواده ها درباره اینکه کودکشان استثنایی لقب داده شود یا نه؟

پیشرفت علوم پزشکی

با روش آمنیوستیزیس، کروموزوم های جنین قبل از تولد مورد مطالعه قرار داده تا در صورتی که خطر آلوده بودن جنین ثابت شود به حاملگی خاتمه داده شود. این روش عبارت است از کشیدن مقدار کمی از مایع آمنیوتیک ( آبی که در کیسه آب و اطراف بچه قرار دارد) و مطالعه کروموزمی آنن که معمولا هفته های ۱۲ تا ۱۴ حاملگی انجام می شود، ضمنا با آزمایش غربالگری نیز می توان به ابتلا بودن جنین پی برد. و همچنین با سنوگرافی می توان نقص های خلقتی و سایر اختلالات رشدی مغز و جنین را تشخیص داد و به بارداری خاتمه داد. مسئله تغذیه و بهداشت و همچنین کمبود ویتامین ها نیز باعث عقب ماندگی می شود.

اهمیت موضوع از نظر اقتصادی و بهداشتی

در حال حاضر برای عقب ماندگان مخصوصا عمیق و شدید درمانی وجود ندارد.

هوش

هوش قابل رویت یا احساس شدنی نیست، بلکه یک صفت فرضی و یک مفهوم انتزاعی و مجرد است و آثار آن مورد مطالعه قرار می گیرد. هوش مجموعه ای از استعدادهاست که حافظه، دقت، یادگیری و درک و … در آن اثر دارد. این صفت از فردی با فرد دیگر فرق دارد. متداول ترین تعریف هوش : شایستگی و استعداد یادگیری افراد. برخی هوش را استعداد کلی و قدرت استفاده از تجربیات و برخی مانند پیاژه توانایی سازگاری با محیط تعریف کرده اند. به عقیده وکسلر،  هوش عبارت است از مجموعه شایستگی های فرد در تفکر عاقلانه، رفتار منطقی و سودمند و اقدام موثر در سازش با محیط و آلفرد بینه گفت: هوش آن چیزی است که آزمون های هوش آن را می سنجد و باعث می شود افراد عقب مانده ذهنی را از افراد طبیعی و باهوش متمایز کند.

در تعریف هوش هر سه جنبه را باید در نظر گرفت:

  1. توانایی و استعداد کافی برای یادگیری و درک امور.
  2. هماهنگی و سازش با محیط.
  3. بهره برداری از تجربیات گذشته، به کار بردن قضاوت و استدلال صحیح و پیدا کردن راه حل منطقی در مواجه با مشکلات.

حد ثابت و قطعی بین عقب ماندگی ذهنی و هوش طبیعی وجود ندارد، همه ما در مقایسه با افراد باهوش و نابغه عقب مانده هستیم. جهش هوش تا ۱۵ سالگی ادامه دارد و بعدا به طور خفیف و کند تا بیست سالگی ادامه داشته و متوقف می شود. هوشبهر ۵۰% افراد بین ۹۰ تا ۱۰۹، ۲۵% بیشتر از ۱۱۰ و ۲۵% کمتر از ۸۹ هستند. چنانچه کسی هوشبهر کمتر از ۱۱۵ داشته باید نباید برای رفتن به دانشگاه تشویق شود، برای تحصیلات فوق لیسانس و دکتری هوشبهر بیشتر از ۱۲۵ توصیه شده است. اما هوشبهر فقط یکی از عوامل موفقیت است و نمی توان آن را به تنهایی ملاک عمل قرار داد زیرا:

  1. با آزمون های معمولی نمی توان افراد خیلی باهوش را تشخیص داد و آزمون ها استعداد بالقوه را در نظر نمی گیرند و درباره استعدادهای افراد در امور تحصیلی است.
  2. هوشبهر با قدرت سازگاری و تطبیق اجتماعی همیشه رابطه مستقیم ندارد.
  3. هوشبهر ثابت نیست و با آزمون های مختلف بین ۱۰ تا ۱۵ نمره تغییر می کند.
  4. آزمایندگان مختلف ممکن است هوشبهر متفاوتی حتی با اجرای یک آزمون بدست بیاورند.
  5. هوشبهر که توسط یک آزمون بدست آمده همان عوامل را در آزمون های دیگر نمی سنجد.

سه آزمون ارزیابی هوش :

آزمون بینه سیمون (۳ تا ۱۲ سال) :

سن عقلی کودک را که با آزمون به دست می آید بر سن واقعی او تقسیم می کنیم، چون حاصل این تقسیم عدد اعشاری است لذا آن را در ۱۰۰ ضرب می کنیم. هوشبهر ۱۰۰ را حد طبیعی می دانند. بیش از ۱۰۰ باهوش و کمتر از ۱۰۰ مبتلا به نارسایی رشد عقلی یا ضعف قوای ذهنی. باید کودک را طوری آزمایش کرد که احساس نکند می خواهند او را امتحان کنند. ابتدا صحبت های معمولی تا ترس و خجالت از بین برود. باید سوالی را مطرح کرد که کود بتواند به آسانی به آن جواب دهد. بهتر است این سوال از سوالاتی باشد که برای کودکان دو سال کوچکتر در نظر گرفته شده باشد. کم کم به سراغ سوالات مشکل تر می رویم و اگر کودک مرتکب اشتباهی شد نباید او را تصحیح کرد. در صورت جواب صحیح او را تشویق کنید. کودکان سنین مهد کودک با بودن مادر احساس امنیت بیشتری می کنند و کودکان بزرگتر در صورت بودن والدین و عدم موفقیت در پاسخ صحیح احساس حقارت می کنند. یک جدول از روی سوالات آزمون، برای هر جواب صحیح علامت + و هر جواب غلط علامت – ، غلط های کوچیک با یک دوم، معمولا در بچه های ترسو، خجالتی یا محجوب یک دوم زیاد مطرح است. آنها جواب صحیح را می دانند برای گفتن اطمینان ندارند.
برای هر سال سن پنج سوال در نظر گرفته شده است. برای هر جواب صحیح  سال و برای هر جواب نیمه صحیح  سال به کودک داده می شود. سوالات از خیلی آسان و ساده در سنین پایین شروع و به سوالات مشکل تر در سنین بالا می رسد.
مثلا در سن چهارسال بیان اختلاف جنس مانند تو دختر هستی یا پسر. اکثرا یک سوال در هر سن مربوط به تکرار اعداد وجود دارد. یک سوال مربوط ببه تکرار جملات شش سیلابی یا بیشتر. یک سوال مربوط به ترسیم و تقلید شکل های هندسی یا تکمیل نواقص شکل هایی که به کودک داده می شود. یک سوال مربوط به شناختن پول، راست و چپ، پی بردن به اختلافات و شباهت اشیا، توصیف و تشریح عکس ها. برای سنین هشت سال به بالا سوال ها شبیه به سوالات درسی. برای محاسبه باید ابتدا آن سال را که به تمان سوالات مربوط به آن جواب صحیح داده شده پیدا کرد و سپس جواب هلی درست دیگر که برای سالهای بالاتر وجود دارد علامت + و در نتیجه برای هرکدام ارزش  سال و برای هرکدام از پاسخ های نیمه درست ارزش  سال منظور شود. در صورتی که کودک به پنج سوال سالهای بعد جواب صحیح بدهد ارزش یک سال برای او قائل می شویم. سن عقلی و سن واقعی کودک تبدیل به ماه شده سن عقلی بر شناسنامه تقسیم و در ۱۰۰ ضرب می کنیم.

آزمون وکسلر:

محتویات آزمون در کودکان و بزرگسالان یکسان است فقط بزرگترها به سوالات بیشتری جواب می دهند. فرهنگ لغات وسیعتری داشته یا تصاویر مشکل تری را تکمیل نمایند. آزمون وکسلر شامل شش آزمون شفاهی و پنج آزمون عملی یا کارکردی است.  در این آزمون یک قسمت لغات نیز وجود دارد که به عنوان آزمون اختیاری داده می شود. شش آزمون کلامی ( اطلاعات، فهم و قوه درک، حافظه عددی، حساب و ریاضی، تشابهات، فرهنگ لغات) پنج آزمون غیر کلامی( تکمیل تصاویر، طراحی مکعب ها، تنظیم تصاویر، نماد عددی یا رمزنویسی، الحاق قطعات)

آزمون نقاشی یا ترسیم آدمک گودایناف:

به کودک گفته می شود تصویر یک انسان دختر یا پسر را با تمام مشخصات آن بکشد. زمانی بین ۱۰ تا ۱۵ دقیقه در نظر گرفته می شود. به هر قسمتی از تصویر یک نمره تعلق می گیرد. به طور مثال سر یک نمره، ابرو یک نمره و مجموع نمرات از ۵۱ تجاوز نمی کند. سپس با استفاده از جدول مخصوص نمره خام بدست آمده تبدیل به سن عقلی می شود. به ازای هر یک نمره خام سه ماه سن عقلی داده می شود. که نتیجه با سه سال جمع می شود.

در اندازه گیری هوش، هوشبهر و رفتار انطباقی آزمون های مشخص و جداگانه ای وجود دارد. آزمون های رفتار انطباقی خیلی مورد اعتماد نیستند اما دو نوع آن عبارتند از:

آزمون رفتار انطباقی برای کودکان که دارای ۲۴۲ سوال شامل شش قسمت: سازش با اعضای خانواده، سازش با اجتماعی، نقش در مدرسه، ارتباط با همنوعان، تنظیم دخ و خرج و نگهداری و حفظ خود فرد

آزمون رفتار انطباقی سازمان کودکان عقب مانده، دارای دو قسمت بزرگ: قسمت اول : نه سوال مربوط به مهارت در زندگی روزانه، قسمت دوم: دوازده سوال مربوط به شخصیت و رفتار فرد

عوامل موثر در رشد هوش

عوامل محیطی و ارثی بر هوش تاثیر دارند. هیرش از پژوهشها نتیجه گرفت :

  1. دوقولو های یک تخمکه خیلی کمتر با دوقولوهای دو تخمکه اختلاف دارند. ضریب ارتباط هوشی آنها ۰٫۹ و این ضریب در بین خواهران یا برادران ۰٫۵ است.
  2. شباهت دوقولوهای تک تخمکه ولو اینکه در محیط های مختلف پرورش یافته باشند زیاد است.
  3. شباهت دوقولوهای تک تخمکه حتی اگر در محیط های مختلف پرورش یافته شده باشند بیشتر از دوقولوهای دو تخمکس که در محیط یک نواخت پرورش داده شده اند.

هیرش نتیجه گرفت اهمیت وراثت پنج برابر بیشتر از محیط است. ( ۸۳% وراثت – ۱۷% محیط)

نمی توان تاثیر وراثت و محیط را به طور جداگانه در تشکیل هوش و خصوصیات روانی به طور قطعی و مقداری تعیین کرد ولی تاثیر عوامل ارثی دائمی تر از محیط است.

شناسایی وضع هوشی در دوران نوزادی و کودکی

برای شناسایی وضع هوشی قبل از سه سالگی الگوهایی وجود دارد:

الف) علائم مشکوک به عقب ماندگی در بدو تولد :

  • کمبود شدید وزن ( کمتر از ۱٫۵ کیلو)
  • بزرگی و کوچکی اندازه دور سر ( اندازه طبیعی در نه ماهگی ۳۴ – ۳۵ سانتی متر)
  • بی اشتهایی شدید، اشکال در گرفتن پستان در هفته های اول، کم شدن قدرت و قوای عظلانی و کاهش واکنش نسبت به تحریکات
  • وجود حملات تشنجی، ریسه های متعدد، اسپاسم های نوزاد بخصوص بعد از گریه به صورت کشش و خمیدگی در هفته ها یا ماههای اول
  • کبودی شدید و دیر نفس کشیدن نوزاد در زمان تولد(اولین تنفس با شروع گریه مشخص می شود)

ب) رشد طبیعی رفتار در دوران نوزادی و کودکی:

(۱) رفتار حرکتی

۱ ماهه : باید کوشش کند وقتی روی شانه نگهداری می شود سرش را بالا نگه دارد. ۲ یا ۳ ماهه : برای چند لحظه سرش را به طور مستقیم نگه دارد. خود به خود بخندد و چشم هایش اشیای متحرک را تعقیب کند. ۴ یا ۵ ماهه : بتواند در بغل سرش را مستقیم نگه دارد. چیزی در دستش گذاشته می شود آن را بگیرد، سرش را به طرف صدا بچرخاند. ۶ یا ۷ ماهه: چند لحظه بدون کمک بشیند، اگر به پشت خوابیده باشد بتواند سرش را بلند کند. با جغجغه بازی کند، به طرف چیزی دست دراز کند و آن را بگیرد یا بردارد. ۱۰ ۱۱ ماهه: بدون کمک بنشیند، با کمک راه برود، در موقع خداحافظی دست تکان دهد و بیسکویت در دهان بگذارد. ۱۵ ماهه: می تواند راه برود، از پله خود را بالا بکشد، تصاویر کتاب را نشان دهد. ۲۰ ماهه و بالاتر: بتواند قدری بدود و کتاب را ورق بزند. دو ساله و بالاتر: خوب بدود، از پله ها بدون کمک پایین برود. ۳۰ ماهه: تکمه های شلوارش را باز کند، خودش غذا بخورد، دستهایش را بشوید و خشک کند، توپ بزند، لباسش را در بیاورد، با مداد روی کاغذ خط خط کند، خود را در آینه بشناسد. سه سالگی: لباسش را بپوشد، سه چرخه براند، از پله ها بدون کمک و مانند اشخاص بزرگسال بالا و پایین برود، خط مستقیم و دایره بکشد.

(۲) رفتار کلامی یا گفتاری

۲ ۳ ماهه: به صداهای اطرافش توجه می کند و گوش می دهد. ۶ ۷ ماهه : سیلاب هجای کلمات را با صدای مخصوص تمرین می کند. ۹ ماهه : قادر است بابا مامان بگوید. ۱۱-۱۲ ماهه : یکی دو کلمه دیگر بگوید ( دختران دو یا سه هفته زودتر از پسران زبان باز کرده) ۱۳-۱۴ ماهه: یکی دو کلمه معنی دار بگوید.۱۵ ۱۶ ماهه: چهار کلمه معنی دار بگوید. ۱۸-۲۰ ماهه: شش تا هشت کلمه معنی دار بگوید و چشم و بینی اش را نشان دهد.۲ ساله: اسامی اشیا مورد احتیاج را که همیشه با آنها برخورد دارد بگوید و جملات سه کلمه ای را بیان کند.
۲٫۵ سال: یک یا دو جمله کوتاه و معنی دار بسازد. اسم خود را بداند، عمل اشیا را بداند، اشعار کوتاه را به صورت آواز و تقلیدی بخواند.

(۳) رفتار عاطفی هیجانی

کمبود اکسیژن در هوای تنفس در مراحل اولیه زندگی اولین محرکی است که باعث بیقراری، اضطراب و وحشت کودک می شود. گرسنگی علت اصلی اصظراب و وحشت کودک.هوشیاری کودک و توجه او به اطرافیان تقریبا از سه ماهگی شروع می شود. کودک ۱۸ ماهه قادر می شود مدفوع خود را کنترل کند و در این موقع فعالیت او به صورت بازی کردن ( بازی های تمرینی و تکراری) شروع می شود.

(۴) رفتار انطباقی اجتماعی

آثار محیط زندگی از مراحل اول زندکی در شخص تاثیر گذار است. اولین اثر اجتماعی و ارتباط عاطفی با مادر است. این امر باعث وابستگی عاطفی بین کودک و مادر از مراحل اولیه زندگی می شود که باعث مهربانی، محبت، عشق، علاقه و همکاری در او می گردد. ایده و فکر وجود مستقل داشتن از سال دوم زندگی تدریجا شروع می شود. کودک به موجودیت خود به عنوان یک فرد پی می برد. کودک برای اولین بار متوجه خود می شود. متوجه می شود که خودش می تواند با اراده دست و پایش را تکان دهد. به طور کلی کودکان عقب مانده آهسته، کند، بیحال، بی هدف، بدون توجه، فاقد حس کنجکاوری و هوشیاری، بدون اراده و مقاومت، زودباور، گول خور و … هستند. که علت کندی و ضعف آنها ضعف در کنترل اعصاب و عضلات است. از نحوه بازی کردن می توان به رشد هوشی پی برد. کودکان عقب مانده شدید و کودکان نوروتیک شدید اصلا با کودکان دیگر بازی نمی کنند.
در سه یا چهار سالگی بازی های تخیلی که خود را معلم یا پزشک می دانند به طور انفرادی، از چهار یا پنج سالگی بازیهای دسته جمعی با همسالان که در کودکان عقب مانده دیده نمی شود یا خیلی دیر ظاهر می شود. بازیهایی که جنبه تحقیق و کنجکاوی دارد ( باز کردن ساعت که ببیند چطور کار می کند) در پسران بیشتر دیده می شود.

کودکی مرحله پویا ایست که رشد پیشرونده در تمام قسمت های رفتاری مانند حرکتی، گفتاری، انطباقی و شخصیتی اجتماعی که ارتباط مستقیمی با رشد سیستم عصبی عضلانی دارد دیده می شود.

مصاحبه، بررسی و معاینه کودک مبتلا به نارسایی هوشی

بهتر است کودک را آزاد بگذاریم تا کم کم به محیط اتاق عادت کند، شرح حال مختصری از مادر کودک میگیریم. ضمن صحبت با مادر می توان به کنجکاوی، توجه، وضع شنوایی و حتی برقراری رابطه با کودک پی برد و گاهگاهی نیز از کودک که مشغول بازی است یا ساکت نشسته سوالات آسان و مختصری کرد. از نحوه سوالات می توانیم حدس بزنیم مطلب را تا چه اندازه درک می کند و تلفظ و بیان او چه وضعی دارد.

با توجه به شناسایی وسایلی که در اتاق معاینه وجود دارد می توان به شناسایی و درجه هوش کودک پی برد. بهترین روش این است که کودک صفحاتی از کتاب درسی خودش را بخواند و معنی کند.در کودکان عقب مانده ذهنی خواندن و نوشتن ممکن است طبیعی باشد ولی در مورد مسائل ریاضی دشواری خواهند کشید. حافظه فوری و حافظه نزدیک او را امتحان کنید. از او با مثلا جدا کردن یک حرف و پیدا کردن تعداد آن در یک صفحه روزنامه دقت او را بسنجید. سعی کنید دو یا چند نفر از اعضای خانواده حضور داشته باشند که جوابها درست و قابل قبول تر باشند.

طرز بازی کردن و فعالیت کودک بسیار مهم است، در ۱۸ ماهگی و دو سالگی بازی بیشتر تمرینی و تکراری است و مرتب کارهایی که یادگرفته اند را تکرار می کنند. ۳ – ۴ سالگی سمبولیک و تخیلی است. ۵ – ۶ سالگی دسته جمعی و سازمان یافته و خلاق. ضمن توجه به بازی کردن باید دقت کرد که کودک عمل اسباب بازی را می داند مثلا ماشین را عقب جلو می کند یا مانند عقب مانده های شدید آن را به دهان خود می گذارد.نوشتن شرح کاملی از مادر را آغاز می کنیم. درباره اتفاق های دوران حاملگی، وضع زایمان، وضع نوزاد در موقع تولد، وضع عمومی رشد از ابتدای دوران کودکی مانند مکیدن پستان، خنده، نگهداشتن سر، نشستن و راه رفتن و نظایر آن. بیماری های دوران نوزادی و کودکی مانند یرقان، بیماری های عفونی، تشنج و مدت آن، عوامل خانوادکی و رفتار والدین با کودک، وضعیت شغلی و تحصیلی پدر و مادر، نسبت فامیلی، تعداد برادر و خواهر و وضع روانی و هوش آنها، سابقه بیماری های فامیلی اعم از جسمی و روحی و تعادل روانی اعضای خانواده.

منبع: خلاصه ای از روان شناسی کودکان استثنایی دکتر میلانی

پیمان دوستی

۱۹ فروردین ۱۳۹۴

کم خونی داسی شکل

کم‌خونی داسی شکل یک بیماری ژنتیکی و یک اختلال خونی است که با هموگلوبین معیوب (Hbss) شناخته می‌شود. هموگلوبین طبیعی صاف و گرد است و به سلولاجازه عبور آسان از مویرگ‌های خونی را می‌دهد. سلول‌های هموگلوبین سلول داسی سفت و به شکل داس می‌باشند. این مولکول‌های هموگلوبین تمایل دارند به شکل خوشه‌ای و در کنار یکدیگر قرار گیرند، بنابراین به راحتی از مویرگ‌های خونی عبور نمی‌کنند. این خوشه‌ها منجر به توقف جریان خون حمل‌کننده اکسیژن می‌گردند. برخلاف سلول‌ها با هموگلوبین طبیعی که بیش از ۱۲۰ روز زنده هستند، سلولهای داسی بعد از ۲۰-۱۰ روز از بین می‌روند. این روند طی یک دوره مزمن منجر به بروز کم خونیمی‌گردد.

کم خونی داسی شکل حاصل یک جهش ژنی می‌باشد که طی آن یک نوکلئوتید با باز آلی تیمین جای خود را با یک نوکلئوتید دیگر با باز آلی آدنین عوض می‌کند.

پژوهشگران پزشکی می گویند سلول‌های داسی‌شکل ممکن است در اثر کمبودشان در خون، مجبور شوند که به سلول‌های سرطانی تمورهایی که در برابر درمان مقاومت می‌کنند، حمله کنند. این سیستم روشی نو برای درمان سرطان گزارش شده است.

صفت سلول داسی:
این افراد حامل ژن معیوب – Hbs – هستند اما مقداری هموگلوبین طبیعی – Hba– نیز دارند افراد با صفت سلول داسی معمولاً بدون علامت هستند و می‌باشند. ممکن است کم خونی خفیف ایجاد گردد.
تحت شرایط پر استرس، خستگی، کاهش اکسیژن و یا عفونت روند داسی شدن رخ می‌دهد و در نتیجه عوارض بیماری سلول داسی بروز می‌نماید.
بیماری سلول داسی – هموگلوبین C
فرد دارای هر دو نوع همگلوبین Hbs وHbc می‌باشد. هموگلوبین C باعث ایجاد سلولهای هدف می‌گردد. وجود هموگلوبین طبیعی در کنار این هموگلوبین باعث می‌شود، فرد علامتی از کم خونی نداشته باشد.

اگر هموگلوبین S داسی با سلول هدف همراه شود منجر به یک کم خونی خفیف تا متوسط می‌گردد.
این افراد اغلب از بیماری سلول داسی با درجه خفیف رنج می‌برند.بحران گرفتگی رگ‌ها، صدمات ارگان‌ها به علت کم خونی و داسی شدن‌های مکرر و احتمال بالای عفونت همه صفات مشترکی برای Hbss و Hbsc می‌باشند.

بیماری سلول داسی – هموگلوبین E
این نوع مشابه بیماری سلول داسی C است با این تفاوت که یک عنصر در ملکول هموگلوبین جایگزین شده‌است. این نوع معمولاً در افراد جنوب آسیا مشاهده می‌شود. برخی افراد با بیماری هموگلوبین E بدون علامت می‌باشند. هر چند تحت شرایط ویژه نظیر خستگی، کاهش اکسیژن و یا کمبود آهن یک کم خونی خفیف تا متوسط بروز می‌نماید.
هموگلوبین S – تالاسمی بتا:
این بیماری با ارث رسیدن هم‌زمان ژن‌های تالاسمی و سلول داسی ایجاد می‌گردد.
این اختلال باعث کم خونی متوسط و شرایطی مشابه ولی خفیف تر از بیماری سلول داسی می‌گردد.
همه اشکال بیماری سلول داسی می‌توانند عوارض همراه با بیماری را بروز دهند. فرد مبتلا به Hbss به شدت مبتلا خواهد بود.

منبع: خلاصه ای از کتاب روان شناسی کودکان استثنایی دکتر میلانی