اخبار سایت

علت روانی محدودیت شکنی کرونایی چیست؟

تهران – ایرنا – یک روانشناس  گفت: با وجود اعمال محدودیت‌های کرونایی، گروهی از افراد این محدودیت‌ها را می‌شکنند چون می‌خواهند به نیاز روانشناختی مانند ارتباط با دیگران پاسخ دهند، حتی اگر سلامت جسمانی آنها به خطر بیفتد.

دکتر پیمان دوستی روز دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا با اشاره به دغدغه های مربوط به کرونا تأکید کرد: این مسأله را می‌توان در دو دسته متفاوت شامل دغدغه های مربوط به بیماری جسمی و دغدغه های روانشناختی طبقه بندی کرد.

وی ادامه داد: البته دغدغه های روانشناختی را نیز می توان از دودیدگاه متفاوت به آن نگاه کرد. دغدغه های روانشناختی مربوط به جمعیت عمومی یعنی «همه ما» و یکی هم دغدغه های روانشناختی مبتلایان و آثار روانی آن که پس از بیماری و هنگام بهبودی تجربه خواهند کرد.

وی درباره دغدغه های مربوط به جمعیت عمومی تصریح کرد: اینکه آیا عزیزانمان به این بیماری مبتلا شده‌اند یا خیر، یا بیماری تا چه اندازه خفیف یا شدید بوده است و نگرانی‌هایی در این باره، از جمله دغدغه های مربوط به جمعیت عمومی است.

دوستی خاطرنشان کرد: از طرف دیگر در اینجا نگرانی‌های افراد مبتلا نیز مطرح می شود. مثل ترس از مرگ در انزوا یا ترس از این که مبادا به عزیزانشان آسیب وارد کنند و به آن‌ها بیماری را منتقل کرده باشند. به همین دلیل پیوسته نشخوارگری ذهنی می‌کنند که برایشان آزاردهنده است.

این روانشناس با بیان اینکه وی و گروهی از همکارانش مطالعه‌ای را بر روی بهبود یافتگان بیماری کرونا انجام داده‌اند، مطرح کرد: در این مطالعه مشخص شد، بعضی از عوارض روانشناختی از جمله نشخوار ذهنی، احساس درماندگی و استرس ادراک شده بالا، حتی تا ماه ها بعد از بهبود بیماری نیز ممکن است با فرد بماند و روی وی اثر بگذارد. از سوی دیگر مطالعات صورت گرفته در سایر کشورها نیز نشان می دهد که مبتلایان به بیماری ویروس کرونا، علائم اختلال روانی پس از ضربه را از خود نشان می دهند.

وی اضافه کرد: همچنین در مطالعاتی که در کشور ایتالیا انجام شده نشان داده شد خود قرنطینه و عوامل استرس زای مربوط به آن مثل تغییر شرایط کاری و… حدود ۱۷.۹ درصد با افسردگی همراه، حدود ۲۰ درصد با اضطراب و حدود ۲۲.۹ درصد با اختلال سازگاری همراه بوده است.

دوستی افزود: یعنی اگر به این بیماری مبتلا نشویم و نگرانی اینکه به این بیماری مبتلا می شویم یا خیر را هم نداشته باشیم اما مشکلاتی ناشی از قرنطینه و پیامدهای آن می‌تواند بر شرایط روانی ما اثرات منفی بگذارد و نیز می تواند با مشکلات سازگاری، اضطراب، افسردگی و استرس در ارتباط باشد.

این روانشناس با طرح این سؤال که استرس چیست، گفت: یعنی وقتی شرایط محیطی تغییر می کند، نیازمند آن می شویم که با شرایط محیطی جدیدی خود را سازگار کنیم. پس هر تغییر محیطی ای می تواند استرس زا باشد. این درحالی است که کرونا مجبورمان کرد با سبک زندگی جدید خودمان را سازگار کنیم. مثل آموزش مجازی، دورکاری و…

دوستی اضافه کرد: حال افراد با این شرایط جدید سازگار شده و به نسبت با شرایط جدید سبک کار، تحصیل و زندگی و… خود را به سبک جدید عادت داده و سازگار می کنند. حالا تصور کنید قرار است یکبار دیگر تغیر شرایط ایجاد شود. صرف نظر از اینکه تغیر شرایط مثبت هست یا منفی، ما به آن نیز به عنوان یک تغییر محیطی نگاه می کنیم که این تغییر نیازمند آن است که ما مجدد خودمان را با شرایط جدید سازگار کنیم که همین موضوع بار دیگر می‌تواند برای ما استرس زا باشد.

این روانشناس بیان کرد: حتی اگر محدودیت‌ها برداشته شود و زندگی به روال عادی خودش برگردد، همچنان احتمال دارد ما بعد از کرونا نیز با یکسری از عوامل استرس زا مواجه شویم.

دوستی اضافه کرد: موضوع دیگر، عوامل مربوط به قرنطینه و بیماری است که روابط اجتماعی افراد را محدود کرده و خود این موضوع نیز می تواند سلامت روان افراد را تحت تاثیر قرار بدهد.

این رواشناس اظهار داشت: طی یک نظر سنجی اینترنتی که از افراد انجام دادیم (صرف نظر از اثر بخش بودن یا نبودن منع ترددهای شبانه)، ادراک پاسخ دهندگان به این نظر سنجی چنین بود که این منع تردد آزادی آن‌ها را نقض کرده است و هنجار کارآمدی در راستای سلامتی آن‌ها نیست.

دوستی گفت: همین ادراک باعث می‌شود پس از مدتی کم و بیش افراد برخی از محدودیت‌ها را رعایت نکرده و این محدودیت را به عنوان موضوعی که برای سلامتی شان موثر است، طبقه بندی نکنند و برای ارضای نیاز به آزادی شان، این محدودیت را رعایت نکنند.

این روانشناس با اشاره به اینکه اینجا دو مساله مطرح می‌شود ادامه داد: یک مسئله این است که ما به سلامتی جسمانی توجه کنیم و مورد بعد اینکه بُعد روانی و نیازمان برای تفریح، داشتن روابط با دیگران را در نظر بگیریم که در بعضی از موارد می بینیم که انتخاب افراد گزینه دوم شده است. آن‌ها برخی از محدودیت ها را می شکنند چون می خواهند به نیازهای روانی شان توجه کنند، حتی اگر سلامت جسمانی شان به خطر بیفتد.

ویروس کرونا اواسط دسامبر ۲۰۱۹ (۲۴ آذر ۹۸) در شهر «ووهان» کشور چین گزارش شد؛ ابتدا از این بیماری به‌عنوان ذات‌الریه نام‌برده می‌شد اما کمیسیون ملی بهداشت چین در ۳۰ دسامبر سال ۲۰۱۹ (۹ دی ۹۸) به‌صورت رسمی شیوع این ویروس را در این کشور اعلام کرد.

ویروس کرونا ۲۰۱۹ (COVID-۱۹) در نهایت به همه کشورها از جمله ایران سرایت کرد و سازمان بهداشت جهانی را بر آن داشت تا وضعیت فوق‌العاده اعلام کند.برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی همچون استفاده از ماسک و فاصله‌گذاری اجتماعی توصیه‌ شده است.
ویروس کرونا با دست آلوده یا عطسه، سرفه و حتی قطرات تنفسی از طریق دهان، بینی و چشم به افراد منتقل می‌شود. تنگی نفس، خستگی و بدن درد، اختلال در بویایی و چشایی و مشکلات گوارشی از جمله علائم بیماری کووید ۱۹ است. بیش از ۸۰ درصد مبتلایان به ویروس نیز دچار بیماری خفیف می‌شوند.

جهش ویروس کرونا در انگلستان، بزریل، هندوستان و آفریقا که موجب افزایش سرایت،  بیماری‌زایی و مرگ و میر آن شده، نگرانی‌های جدیدی را در جهان به وجود آورده است.

از: فاطمه شیری

فاجعه پنداری و استرس بیماران کرونایی پس از بهبودی

یک روانشناس با بیان اینکه آثار روانشناختی ابتلا به کووید ١٩ طولانی مدت است، گفت: مطالعه بر روی ۹۷ نفر از بهبودیافتگان کووید ۱۹ در کشور نشان داد افرادی که این بیماری را شدیدتر تجربه کرده بودند، تا چند ماه پس از بهبودی نیز نشخوار ذهنی، احساس درماندگی و فاجعه پنداری ناشی از کووید ۱۹ را تجربه می کردند.

دکتر پیمان دوستی ۳۱ فروردین ۱۴۰۰ در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: نگرانی های ابتدایی دوران پاندمی کرونا لزوما معطوف به سرویس‌های مراقبت‌های بیمارستانی برای کنار آمدن با موجی از بیماران با علائم جسمانی بود و این امر کاملا طبیعی است، چرا که بر حسب ضرورت، با شروع پاندمی رسیدگی به بیماران بد حال اولین اولویت است.
این روانشناس افزود: با این حال مطالعات انجام شده بر روی بیماران و بهبودیافتگان بیماری کووید ۱۹ حاکی از آن بود که این افراد ابعاد روانشناختی ای مانند ترس، انکار، انگ، نگرانی درباره سلامت اعضای خانواده، نشخوار فکری و تغییر در خواب و رفتار را نشان می دهند.

دوستی ادامه داد: سایر مطالعات انجام شده نشان می دهد بهبودیافتگان این بیماری عواملی چون استرس، استرس پس از سانحه، اضطراب، افسردگی و بی خوابی را تجربه می کنند. همچنین دیگر مطالعات انجام شده بر روی مبتلایان این بیماری نیز نشان دهنده درک انزوای اجتماعی حاصل از ابتلا به کووید ۱۹ و ترس از آسیب پذیر بودن است.
وی با اشاره به انجام مطالعاتی بر روی بهبودیافتگان کووید ۱۹ در ایران، گفت: مطالعه من و همکارانم بر روی ۹۷ نفر از بهبودیافتگان این بیماری بود که به سه گروه آنها را تقسیم کردیم. گروه اول شامل افرادی بود که به شکل خفیف بیماری را تجربه کرده بودند، گروه دوم شامل افرادی بود که علائم تنفسی را تجربه کرده بودند اما شدت بیماری به حدی نبود که نیاز به بستری و مراقبت‌های بیمارستانی پیدا کنند و گروه سوم شامل افرادی بود که مشکلات شدید تنفسی را تجربه می کردند و در بیمارستان بستری شده بودند.
این روانشناس تصریح کرد: یافته‌های ما نشان داد افرادی که این بیماری را شدیدتر تجربه کرده بودند تا چند ماه پس از بهبودی نیز نشخوار ذهنی، احساس درماندگی و فاجعه پنداری ناشی از بیماری را نیز تجربه می کردند.

دوستی افزود: از سوی دیگر بهبودیافتگان هر سه گروه صرف نظر از اینکه تا چه میزان بیماری را شدید تجربه کرده بودند، حتی چند ماه پس از بهبودی نیز استرس ادراک شده بالایی را تجربه می کردند و این استرس ادراک شده، بالاتر از میزان تعیین شده ابزار سنجش ما برای نقطه برش جمعیت عمومی بود.

خبرنگار مینا عبادی

دبیر سولماز خوان

سالمندان در محاصره استرس کرونا و غم «آشیانه خالی»

تهران – ایرنا – یک روانشناس گفت: عدم مراجعه به بیرون از منزل به علت هراس از ابتلا به کرونا و نیز پرهیز بسیاری از فرزندان از دیدار والدین به خاطر انتقال ویروس به آنها، پدر و مادرهای سالمند را در وضعیت تلخی قرار داده و «آشیانه خالی» را برای آنها رقم زده است.

دکتر پیمان دوستی روز چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ با بیان اینکه از سال گذشته ویروس کرونا جامعه جهانی را درگیر یک همه گیری کرد و ایران نیز از این همه گیری مستثنی نبود، افزود: نگرانی های اولیه پاندمی این ویروس، معطوف به توان سیستم درمانی برای روبرو شدن با سیل عظیمی از بیماران جسمی ناخوشایند بود.
وی ادامه داد: این موضوع در ایران نیز مثل بسیاری دیگر از کشورهای جهان، اولین اولویت توجه بود زیرا در مواجهه با بحران، طبقه بندی نیازها و اولویت بندی مداخلات مد نظر قرار می گیرد.


این روان درمانگر خاطرنشان کرد: با این حال، محققان معتقدند توجه به ابعاد روانشناختی این پاندمی مورد غفلت واقع شده است.
وی تصریح کرد: شیوع کرونا یک بحران به تمام معنا ایجاد کرده بود و اخبار ضد و نقیض، ترسی غیر قابل انکار به همراه داشت. گزارش های اولیه سازمان بهداشت جهانی نیز حاکی از آن بود که سنین بالا و داشتن بیماری های زمینه ای، جزو عوامل پر خطر بوده و دارای نرخ بالاتری نسبت به جمعیت عمومی از مرگ و میر را دارا است.
دوستی بیان کرد: تبلیغات رسانه های مجازی نیز بر این محوریت می چرخید که نگران نباشید، سالمندان آسیب می بینند نه شما جوانان، به شکلی که انگار جان سالمندان اهمیت نداشت و ناچیز شمرده می شد.


این روانشناس با بیان اینکه بر اساس این اخبار منتشره، انتظار اولیه ما این بود که سالمندان نرخ بالاتری از فاجعه پنداری و احساس درماندگی را تجربه کنند، ادامه داد: با این حال در پژوهشی که توسط من و گروهی از همکارانم در اسفند سال ۹۸ همزمان با اعلام شیوع ویروس کرونا صورت گرفت، مشخص شد این فرضیه چندان مورد تایید نیست.
وی گفت: یافته ها حاکی از آن بود که با وجود همه اخبار ضد و نقیض واصله درباره ویروس کرونا، افزایش سن رابطه معکوسی با فاجعه پنداری و احساس درماندگی داشت. به شکلی که جوان ترها بیشتر از سالمندان احساس درماندگی می کردند.
این روان درمانگر تصریح کرد: مشابه این پژوهش در سایر کشورها نیز صورت گرفت و به عنوان مثال یافته های نیز نشان می دهد، در دوران پاندمی کرونا، استرس ادراک شده دانشجویان جوان بیشتر از جمعیت عمومی بوده است.


وی با بیان اینکه به نظر می رسد آنچه در دوران پاندمی کرونا، موجب آسیب های روانشناختی به سالمندان می شود، ترس از بیماری و مرگ نیست، تاکید کرد: کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که قرنطینه و عوامل استرس زای همراه با بیماری کرونا (نه ترس از خود بیماری) با نتایج منفی زیادی در خصوص بهداشت روانی همراه است و اختلال سازگاری با نرخ ۲۲.۹%، بالاترین نرخ بیماری های روانی پدید آمده مرتبط با قرنطینه در دوران پاندمی را به خود اختصاص داده است.
دوستی گفت: طبق نتایج حاصله از تحقیقات، اختلالات اضطرابی و افسردگی نیز به ترتیب در رده های بعدی قرار گرفته اند، اما همچنان اختلال سازگاری دارای بالاترین نرخ نتایج ناگوار منفی دوران پاندمی است.

این روانشناس اضافه کرد: دیگر محققان نیز عنوان می کنند ترس از انزوای اجتماعی و از دست دادن تعاملات بین فردی نزدیک، یکی از مهمترین آثار نامطلوب به جا مانده از پاندمی کرونا است. این موضوع در حالی است که جوان ترها همچنان به برخی تعاملات بین فردی از جمله درگیر بودن در شغل خود می پردازند اما سالمندان، خصوصا بازنشستگان از این امر محروم هستند.
وی افزود: سالمندان از یک سو با سندرم آشیانه خالی روبرو شده اند و از سوی دیگر در صورت بازنشستگی تعاملات بین فردی مربوط به شغل خود را نیز از دست داده اند. این موضوع در کنار نگرانی های فرزندان و اطرافیان، ممکن است موجب شود که اجازه پیاده روی و بیرون رفتن از خانه به هر دلیلی نیز از سالمندان دریغ شود و به نوعی آنها را تبدیل به زندانیان انفرادی در منزل کنند.
دوستی اظهار داشت: بر این اساس، پیشنهاد می شود در صورت امکان، شرایطی برای قدم زدن در فضای آزاد، دیدار با دوستان و اعضای خانواده در محیط های دارای تهویه هوای مناسب و رعایت دیگر پروتکل های بهداشتی و حفظ فاصله های اجتماعی، برای سالمندان ایجاد شود.

چگونه احساس ناخوشایند اهمال کاری را از خود دور کنیم؟

یک روانشناس گفت: هنگام انجام فعالیت‌ها ممکن است احساس‌های ناخوشایندی مانند ترس از شکست تا اضطراب برای شما به وجود آید. بدانید که هیچ راه آسانی وجود ندارد، پس پذیرای این احساس‌های ناخوشایند احتمالی باشید.

دکتر پیمان دوستی ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به احساسات ناخوشایندی که هنگام انجام کارها ایجاد می‌شوند و تاثیر آن بر اهمال کاری افراد اظهار کرد: برای مقابله با احساسات ناخوشایندی که هنگام انجام فعالیت‌ها ایجاد می‌شوند باید فضایی برای حضور آنها در ذهنتان ایجاد کنید و در عین حال بدون جنگیدن با این افکار و احساس ها، به چطور انجام دادن فعالیت هایتان متمرکز شوید.

این روانشناس اهمال کاری را به معنای به تعویق انداختن فعالیت ها یا مسئولیت های مهم زندگی دانست و ادامه داد: اهمال کاری ممکن است به دلایل مختلفی روی دهد. برخی از این دلایل شامل ترس از شکست، اضطراب، مسئولیت گریزی و تفکر همه یا هیچ است، به طوری که یا به بهترین شکل کاری را انجام می دهم و یا اگر نمی توانم به بهترین شکل انجام دهم، اصلا انجام نمی دهم.

به گفته دوستی برخی مواقع اهمال کاری به دلایل دیگری مانند اتلاف وقت، نبود برنامه ریزی صحیح، نشخوار ذهنی و یا دنبال کردن هدف های غیر واقع بینانه نیز اتفاق می افتد.

وی در ادامه به بیان راهکارهایی برای رهایی از اهمال کاری پرداخت و گفت: اتلاف وقت یکی از دلایل شایع اهمال کاری است، به طوری که برخی مواقع افراد زمان های زیادی را صرف مواردی می کنند که نه مهم و نه ضروری است و در عین حال زمان خود را برای انجام دادن کارهای مهم و ضروری از دست می دهند.

این روانشناس پیشنهاد کرد: افراد برنامه های خود را به دسته های مهم و ضروری، مهم و غیر ضروری، غیر مهم اما ضروری، و غیر مهم و غیر ضروری دسته بندی کنند و با توجه به این دسته بندی، فعالیت های خود را اولویت بندی و دنبال کنند.

دوستی افزود: در برخی موارد، افراد زمان های زیادی را صرف برنامه ریزی می کنند و این برنامه ریزی به اندازه ای زمان آنان را می گیرد که فرصتی برای انجام دادن فعالیت های مهم و ضروری برایشان باقی نمی ماند. در روانشناسی این موضوع تحت عنوان “زمان دزدی” شهرت دارد. بدین منظور پیشنهاد می شود هرگاه از برنامه خود عقب ماندید، توجه کنید که چه برنامه‌ای جایگزین برنامه‌هایتان شده است و آن را با قرمز یادداشت کنید.

وی همچنین این را هم گفت که حتی ممکن است انجام فعالیت‌هایی مثل تماسی غیر منتظره، ملاقات با یک دوست و … موجب عقب افتادن‌تان از برنامه‌ها شود. از این رو افراد در صورت درگیر شدن با اتلاف وقت می‌توانند یک نفس عمیق بکشند و سعی کنند با نگاهی کنجکاوانه‌تر از اشتباهات قبلی درس بگیرند و دوباره فعالیت‌های خود را دنبال کنند.

دوستی معتقد است: گاهی برنامه ریزی نادرست موجب اهمال کاری می شود، به طوری که ممکن است عمل مطابق برنامه‌ریزی‌ انجام شده در واقعیت امکان پذیر نباشد و این امر طبیعی است. اگر برای شما هم چنین اتفاقی افتاد، دلسرد نشوید و مجددا نگاهی به اهداف و برنامه‌ریزی‌هایتان بیندازید و ببینید چه چیزی برای درس گرفتن از این شکست وجود دارد که باید به آن توجه کرد؟

این روانشناس توصیه کرد: برای رهایی از اهمال کاری، لازم است بدانید که در حال حاضر زمان خود را چطور می‌گذرانید. فعالیت‌های روزمره شما ممکن است مواردی مانند مطالعه، کلاس، رفت و آمد، خواب، تماشای تلویزیون، لباس شستن، غذا خوردن، صحبت با تلفن، ورزش و … باشد. درباره هفته گذشته خود فکر کنید و هرکاری را که فکر می‌کنید در هر روز و هر ساعت انجام داده‌اید با تفکیک روز و ساعت، یادداشت کنید همچنین تمامی فعالیت‌های خود را برای هفته آینده یادداشت کنید.

دوستی افزود: به داستان‌هایی که ممکن است ذهن‌تان تعریف کند تا مانع انجام فعالیت‌هایتان شود، آگاهانه توجه کنید. در عین حال هر لحظه انتخاب کنید که می‌خواهید غرق این داستان ها شوید یا می توانید متعهدانه تمرکزتان را بر فعالیت های مهم و ضروری زندگی تان بگذارید.

وی خاطر نشان کرد: فراموش نکنید که اگر منتظر هستید تا هیچ احساس ناخوشایندی وجود نداشته باشد تا به فعالیت‌هایتان بپردازید، هیچ وقت این اتفاق نخواهد افتاد، پس لازم است شروع کنید، حتی اگر انواعی از افکار و احساس های ناخوشایند را تجربه می کنید.
انتهای پیام

خبرنگار مینا عبادی| دبیر عاطفه کربلایی

زندگی ارزشمدار در مقابل زندگی هدفمدار

یک روانشناس با اشاره به تاثیر زندگی بدون در نظر گرفتن ارزش‌‌ها در ایجاد ناامیدی، اظهار کرد: شاید بتوان گفت که به دلیل محدودیت هایی که در دوران پاندمی کرونا برای افراد ایجاد شده است، برخی از افرادی که صرفا هدف‌گرا زندگی می کردند و اکنون نمی توانند این اهداف را دنبال کنند، احساس های شکست بیشتری را نسبت به افرادی که ارزش مدار زندگی می کردند، تجربه می کنند.

دکتر پیمان دوستی مورخ ۷ بهمن ۱۳۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه به طور مشخص تحقیقی در خصوص هدفمند یا ارزشمند زندگی کردن افراد در دوران پاندمی کرونا صورت نگرفته است، گفت: تحقیقات گذشته نشان می دهند صرفا بر اساس اهداف زندگی کردن و در نظر نگرفتن ارزش ها می تواند با ناکامی ها و احساس های شکست و ناامیدی هایی همراه باشد، در واقع افرادی که زندگی خود را بر اساس ارزش ها و نه هدف ها پایه گذاری می کنند، ممکن است راه های دیگری برای دنبال کردن ارزش های خود پیدا کنند.

این روانشناس ادامه داد: ارزش و هدف دو مفهوم متفاوت و در برخی موارد مرتبط به یکدیگر هستند. انگیزه را می توان نیروی برانگیزاننده رفتار تعریف کرد. ارزش ها، عمیق ترین خواسته های قلبی ما برای چطور پیوسته زندگی کردن مان می باشند. در واقع، ارزش نوعی از سبک زندگی ای است که می خواهیم داشته باشیم یا به زبانی دیگر، آنها خواسته های ما از خودمان هستند نه خواسته های ما از دنیا و دیگران.

وی افزود: ارزش ها مانند نوعی قطب نما به زندگی ما جهت می دهند و ما همیشه می توانیم در جهت این قطب نما حرکت کنیم. طبق این تعریف، ما هیچ وقت به ارزش ها نمی رسیم، بلکه ما می توانیم تا همیشه در جهت آنها حرکت کنیم. برای مثال یک فرد می تواند همیشه در مسیر با سواد بودن حرکت کند و این موضوع ممکن است سبکی از زندگی او باشد. این امر در حالی است که هدف ها یک انتها دارند و ما می توانیم به آنها برسیم. در مثال ذکر شده، مدرک تحصیلی می تواند یک هدف باشد و فرد زمانی که مدرک تحصیلی را به دست آورده است دیگر به اتمام آن هدف رسیده است و هدف دیگری را جایگزین می کند.
به گفته دوستی برخی از اهداف، هدف های همسو با ارزش های ما هستند که ممکن است در طی کردن مسیر زندگی بر اساس ارزش هایمان محقق شوند. برای مثال اگر فردی ارزش با سواد بودن را در زندگی داشته باشد، هنگام طی کردن این مسیر ممکن است از مسیر هدفی به نام مدرک تحصیلی هم عبور کند، هر چند که هنوز ممکن است فرد بدون دریافت مدرک تحصیلی دانشگاهی هم بتواند در مسیر با سواد بودن حرکت کند.


وی همچنین گفت: بر اساس آنچه گفته شد، شاید بتوان انگیزه را به شکل حرکت در جهت ارزش ها تعریف کرد، چرا که دنبال کردن ارزش ها می تواند برای تحقق بخشیدن توانایی های بالقوه مان به ما کمک کند. هرچند که ارزشمند زندگی کردن و هدفمند زندگی کردن، هر دو می توانند مفید باشند، اما به نظر می رسد که ارزشمند زندگی کردن به معنای دنبال کردن عمیق ترین خواسته های قلبی مان برای آنچه می‌خواهیم در این دنیا به آن تبدیل شویم، از اهمیت بیشتری نسبت به دستاوردهای مبتنی بر اهداف برخوردار است.
وی معتقد است: زمانی که ما نمی توانیم ارزش های اصلی زندگی مان را شناسایی کنیم، مانند فردی می شویم که در بیابان، سرگردان به هر جهت نگاه می کنیم و هر بار مسیری را بدون اینکه حتی بدانیم به کجا می رویم طی می کنیم و اندکی بعد مسیرمان را تغییر می دهیم و دوباره این رویه ادامه پیدا می کند. ممکن است ما بارها و بارها اهدافی را برای خود ایجاد کنیم و به سمت آنها حرکت کنیم و حتی زمانی که به آنها می رسیم متوجه شویم این همان چیزی نبود که به دنبالش بودیم و چنین سردرگمی‌، ویژگی افرادی است که زندگی آنها صرفا بر مبنای دنبال کردن اهداف می گذرد و از قطب نمایی به نام ارزش های زندگی استفاده نمی کنند.


این روانشناس تصریح کرد: تعجبی ندارد که در چنین شرایطی ما دچار سردرگمی شویم و یا حتی از دستاوردهای بزرگ زندگی که به عنوان اهداف در نظر داشتیم هم احساس رضایت نکنیم. چرا که این اهداف، در مسیر ارزش های ما نبودند و بدون در نظر گرفتن ارزش هایمان به هر سو برای اهداف مختلف گام برداشته ایم.


وی در ادامه به راهکارهایی برای تشخیص ارزش‌های زندگی پرداخت و گفت: یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای یافتن ارزش‌های زندگی پاسخ به چند پرسش است. اگر بتوانم نامه ای از آینده دریافت کنم که در آن زندگی من در ابعاد مختلف روابط خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی و … ذکر شده باشد، ایده آلم این است که این شخصیت آینده من در ابعاد مختلف به چه شکل باشد؟.
دوستی گفت: ممکن است بخواهم فردی مهربان، با سواد، صمیمی و … باشم. آنچه دوست دارم در این نامه از من نوشته شده باشد، همان ارزش های اساسی من است که می خواهم سعی کنم در مسیر آنها قدم بگذارم. چنانچه نتوانم ارزش های اساسی زندگی ام را شناسایی کنم، ممکن است پوچی و بی معنایی، حتی در صورت به دست آوردن دستاوردهایی بزرگ، زندگی ام را فرا گیرد که این امر را در روانشناسی به عنوان یکی از مولفه های عدم انعطاف پذیری روانشناختی می شناسیم و تحقیقات از رابطه آن با بسیاری از مشکلات مرتبط با روان حکایت دارند.

روش های خودمراقبتی برای کاهش «استرس» در پاندمی کرونا

به گفته یک روانشناس شیوع ویروس کرونا برای بسیاری از افراد با تجربه استرس همراه بوده است، به طوری که افراد در پاسخ به این استرس‌، ممکن است واکنش‌های هیجانی مختلفی نظیر نگرانی‌ یا اضطراب در خصوص سلامتی خود، عزیزان و حتی نارضایتی از تغییر سبک زندگی و شغلی از خود نشان ‌دهند. از سوی دیگر زمانی که میزان این نگرانی ها یا اضطراب‌های تجربه شده به گونه‌ای باشد که روند شغلی، تحصیلی و روابط بین فردی و اجتماعی افراد را تحت تاثیر قرار دهد، نیاز به دریافت کمک های روانشناختی حرفه‌ای نیز ضرورت می یابد.
دکتر پیمان دوستی ۲ آذر ۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: اگر به هنگام تغییرات محیطی بدن ما نیاز به سازگاری مجدد با این تغییرات را پیدا کند، در اصطلاح می گوییم فشار روانی یا همان استرس به ما وارد شده است. شیوع ویروس کرونا نمونه‌ای از این تغییرات محیطی است که سبک زندگی ما را تغییر داده است و ما نیاز داریم تا خودمان را با این تغییرات سازگار کنیم.

وی در ادامه به بیان شیوه‌های خودمراقبتی در جهت کاهش استرس‌ در ایام شیوع کرونا پرداخت و گفت: در گام نخست افراد باید سعی کنند تا حمایت‌های اجتماعی برای خود کسب کنند، بدین معنا که با افرادی بی‌آنکه مورد قضاوت و یا سرزنش قرار گیرند، در خصوص افکار و احساسات خود صحبت کنند. از سوی دیگر نکته مهم این است که افراد باید دست از سرزنش، قضاوت یا انتقاد کردن خودشان نیز بردارند.

به گفته دوستی، زمانی که افراد به شیوه‌های مختلف مانند خود سرزنشی، خود انتقادی، یا خود قضاوتی به خود حمله می‌کنند، بدن‌شان در حالت جنگ یا گریز قرار می‌گیرد، یعنی مغز تفاوت میان خود انتقادی و خود سرزنشی و یا مواجهه با یک تهدید بیرونی واقعی را تشخیص نمی‌دهد و بدن درست به همان شکلی که اجدادمان هنگام رویارویی با یک تهدید عمل می‌کردند،  از پاسخ های جنگ یا گریز یکی را انتخاب می‌کند چراکه در این حالت تنها نکته مهم برای بدن، حفظ بقا و عبور از موقعیت تهدید است. همچنین این امر موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن‌ در مقابل بیماری می‌شود چراکه تنها به حفظ بقا در لحظه تهدید توجه دارد.

وی ادامه داد: بنابراین افراد باید دست از سرزنش خود بردارند و توجه کنند که در حال تجربه هیجان‌های طبیعی انسان بودن‌ هستند و نیازی به تلاشی بی وقفه برای مبارزه با این هیجان‌ها ندارند. تحقیقات نشان می‌دهند، تلاش برای فرار از یک هیجان ناخوشایند بر شدت آن می افزاید و در مقابل راهبردهای پذیرش موجب کاهش آزارندگی آنها می شود.

این روانشناس گفت: به نظر می رسد انسان‌ها از قسمت‌های مختلفی مانند یک خود مضطرب، یک خود عصبانی، یک خود غمگین، و یک خود شفقت ورز تشکیل شده اند. پرورش خود شفقت ورز موجب می‌شود تا سیستم تسکین دهنده و خشنودی ما فعال شود. در واقع تحقیقات نشان می‌دهند مغز ما نمی‌تواند تفاوت میان مورد شفقت ورزی واقع شدن از سوی دیگران و شفقت ورزی افراد به خود را تشخیص دهد. در هر دو صورت، هنگامی که مورد شفقت ورزی قرار می‌گیریم سیستم تسکین دهنده و خشنودی ما فعال می‌شود که در این هنگام استفاده از تمرین های توجه آگاهی (ذهن آگاهی) به طور چشم گیری می تواند موجب تجربه کمتر آزار دهندگی اضطراب شود.

دوستی معتقد است که تمرینات توجه آگاهی باید هنگامی انجام شوند که بدن‌ در حالت آرامش نسبی قرار دارد. در واقع این تمرین‌ها برای آرام سازی نیستند بلکه برای توسعه قسمتی از مغز افراد کارایی دارند. درست همانطور که یادگیری شنا در دریای طوفانی ایده خوبی نیست، انجام این تمرینات در شرایطی که افراد سیل عظیمی از هیجان را تجربه می‌کنند نیز  مناسب نیستند.

این روانشناس با بیان اینکه افراد باید هنگامی به انجام تمرینات توجه آگاهی بپردازند که  تنش کمتری را تجربه می‌کنند، افزود: اینگونه افراد می‌توانند از مهارت به دست آمده در شرایطی که در تنش بیشتری قرار دارند استفاده کنند. برای انجام این تمرینات باید ابتدا چشم‌های خود را ببندند و چند نفس عمیق بکشند. سپس به طور طبیعی نفس بکشند. سعی کنند همه توجه خود را روی ریتم نفس کشیدن خود معطوف کنند. با هشیاری کامل به این موضوع توجه کنند که قفسه سینه ‌شان با هر دم و بازدم چطور حرکت می‌کند.

به گفته وی افراد باید در عین حال که نفس می‌کشند متوجه نفس کشیدن خود نیز باشند به طوری که گویی دو نفر هستند. سپس چند نفس عمیق بکشند و مجددا چشمان خود را باز کنند.

دوستی در انتها گفت: این تمرین قسمت‌هایی از مغز را برای پاسخ مناسب به موقعیت پرورش می‌دهد. پس نکته کلیدی آن، انجام دادن هرچه بیشتر تمرین است. هرچقدر در طول روز بیشتر این تمرین را انجام دهند، نتایج سریع‌تر پدید می‌آیند.

خبرنگار مینا عبادی

دبیر سولماز خوان

آسیب‌های روانشناسی شبه‌علمی

یک روانشناس با اشاره به روی آوردن برخی روانشناسان به روانشناسی زرد گفت: با وجود تمام آسیب‌هایی که شبه‌علم یا علم زرد به افراد وارد می‌کند، متاسفانه امروزه به دلایل مختلف برخی از افراد که حتی تحصیلات دانشگاهی روانشناسی دارند هم به شبه‌علم روی آورده‌اند و به جای استفاده از روش‌های علمی مبتنی بر شواهد، از روش‌های غیرعلمی و مبتنی بر “به چیزهای خوب فکر کن”، “دنیا در دستان توست” و مواردی مشابه استفاده می‌کنند. هر چند که این موضوع آسیب‌زننده است، اما ممکن است به دلیل ناآگاهی مردم، خطاهای شناختی و بسیاری از موارد دیگر، بازار علم زرد داغ‌تر از روش‌های علمی مبتنی بر شواهد باشد.
دکتر پیمان دوستی ۲۸ آبان ۹۹ در گفت وگو با ایسنا درباره ویژگی های علم اظهار کرد: در علم، فارغ از هر گونه تعصب، می توان یافته ها را به چالش کشید و یافته های جدید را به یافته های قبلی اضافه کرد و در صورت لزوم یافته های قبلی را مردود اعلام کرد. این ویژگی همان چیزی است که به آن «ابطال پذیری» گفته می شود، یعنی یافته مطلقی وجود نخواهد داشت. همچنین ویژگی دیگر علم «آزمون پذیری» است، یعنی اگر ادعایی مطرح می شود، می تواند با روش های علمی یا آزمایشگاهی آنها را مورد آزمون قرار داد. «تکرارپذیری» ویژگی دیگر علم است بدین معنی که اگر دیگران هم روش های مورد ادعا را امتحان کنند، نتایجی مشابه به دست می آورند. همچنین علم ویژگی دیگری به نام «پایا بودن» دارد، بدین معنی که اگر پس از مدت زمانی باز هم ادعا مورد آزمون قرار گرفت، نتایج بازهم تکرار شوند. هرچند اینها فقط بخشی از ویژگی های علم است، اما دانستن همین ویژگی‌ها به تشخیص تفاوت‌های بین علم و شبه علم کمک می‌کند.

وی افزود: شبه علم یا همان علم زرد، به باورها و ادعاهایی گفته می‌شود که با هیچ یک از ویژگی‌های علم همخوانی ندارد، افرادی که به آن باور دارند متعصبانه از باورهای خود دفاع می‌کنند و در عین حال این باورها و ادعاها نه قابل آزمودن با روش های علمی هستند، نه تکرار پذیر هستند و نه در بلند مدت پایایی دارند. طالع بینی، کف بینی، قانون جذب و برخی از سخنرانی‌های انگیزشی، نمونه‌های بارزی از شبه‌علم هستند.

این مدرس دانشگاه با بیان این که «در برخی موارد شناسایی مرزهای بین علم و شبه علم به سختی امکان پذیر است» گفت: برای مثال یکی از نمونه‌های بسیار بحث برانگیز در این خصوص آزمون شخصیت MBTI است که هرچند تا کنون پژوهش‌های زیادی بر اساس آن انجام شده است، اما برخی یافته‌ها گواه از آن دارد که این ابزار پایایی لازم برای سنجش ویژگی های شخصیت را ندارد و افراد در بازه‌های زمانی مختلف، در پاسخ به این آزمون با ویژگی‌های شخصیتی مختلفی روبرو می‌شوند. این موضوع درحالی است که ما شاهد هستیم که علاقمندی افراد برای استفاده از این آزمون به منظور پیش بینی موفقیت شغلی، تحصیلی و … رو به افزایش است و با توجه به عدم پایایی کافی این ابزار که طی پژوهش‌های اخیر مشخص شده است، یعنی پاسخ به آزمون در بازه‌های زمانی مختلف نتایج متفاوتی در بر خواهد داشت، آسیب‌هایی به افراد وارد می‌شود. بر این اساس، توصیه منتقدین این است که در استفاده از این آزمون، جانب احتیاط رعایت شود.

این روانشناس درباره روانشناسی شبه علمی و گستردگی آن، گفت: در این میان، روانشناسی نیز از گزند شبه علم در امان نمانده است و امروزه شاهد آن هستیم که روان شناسی علمی تلاش می‌کند تا میان روانشناسی علمی و شبه علم یا همان علم زرد تمایز قائل شود. با این حال، روانشناسی زرد یا شبه علمی در بین مردم به دلایل مختلف از محبوبیت بالایی برخوردار است. شاید بتوان به این نکته اشاره کرد که روانشناسی زرد مطالبی را بیان می‌کند که مردم دوست دارند آنها را بشنوند، فارغ از اینکه چقدر با واقعیت همخوان هستند یا خیر. روانشناسی زرد یا همان شبه علم، همیشه راه‌های آسان را پیشنهاد می کند و با جملات انگیزشی برای مدت کوتاهی، آنچه مردم می خواهند را به آنها می گوید.

دوستی ادامه داد: نکته قابل تامل در این است که افراد، با اینکه به وضوح می‌دانند این روش‌ها در طولانی‌مدت اثربخش نیست، اما به دلیل پیامد کوتاه مدت که فرد در لحظه احساس بهتری دارد یا به زبان روانشناسی، تقویت منفی یا همان حذف محرک ناخوشایند دریافت می کند، این رفتار را ادامه می دهد و چرخه ادامه پیدا می کند. این امر در حالی است که ما می‌دانیم پروسه روان درمانی و مبتنی بر روش های علمی، فرآیندی طولانی مدت و در برخی شرایط دردناک است که در نهایت منجر به بازسازی شخصیت و رفع مشکلات مربوط به روان می شود، اما بازهم تاکید می کنم انسان همیشه به دنبال راهکارهای ساده است و شبه علم با روش های ساده، آنچه مردم می خواهند را به آنها می‌گوید.

وی در پایان با اشاره به روی آوردن برخی روانشناسان به روانشناسی زرد تصریح کرد: با وجود تمام آسیب هایی که شبه علم یا علم زرد به افراد وارد می کند، متاسفانه امروزه به دلایل مختلف برخی از افراد که حتی تحصیلات دانشگاهی روانشناسی دارند هم به شبه علم روی آورده اند و به جای استفاده از روش های علمی مبتنی بر شواهد، از روش های غیر علمی و مبتنی بر “به چیزهای خوب فکر کن”، “دنیا در دستان توست” و مواردی مشابه استفاده می کنند. هر چند که این موضوع آسیب زننده است، اما ممکن است به دلیل ناآگاهی مردم، خطاهای شناختی و بسیاری از موارد دیگر، بازار علم زرد داغ‌تر از روش‌های علمی مبتنی بر شواهد باشد.

دبیر رقیه‌السادات حسینی

خبرنگار یگانه کربلایی

دلایل روانی بی‌توجهی افراد به رعایت پروتکل‌ها

یک روانشناس با تاکید بر اینکه کاهش رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی مقابله با کووید ۱۹ تحت تاثیر عوامل گوناگونی قرار دارد، گفت: از جمله دلایل کاهش توجه افراد به دستورالعمل‌های بهداشتی، مشاهده رفتارهای اجتماعی سایر افراد جامعه است، به گونه‌ای که هرچه افراد بیشتری از رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی سر باز می‌زنند، شاهد افزایش حساسیت زدایی افراد نسبت به رعایت این دستورالعمل‌ها هستیم.
دکتر پیمان دوستی ۲۶ آبان ۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه در دوران پاندمی کووید ۱۹ بیش از هر زمان دیگری نیاز به یک همکاری گروهی در بین افراد جامعه احساس می شود، اظهار کرد: کاهش حساسیت افراد نسبت به رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی را می‌توان از چندین جهت مورد بررسی قرار داد. عدم مسئولیت پذیری اجتماعی و انکار موضوع به گونه‌ای که برخی تصور می‌کنند از ابتلا به بیماری مصون هستند و مشکلات تنها برای دیگران رخ می‌دهد، می‌تواند بنا بر دلایل روانشناختی مختلفی ایجاد شود.

این روانشناس ادامه داد: اگرچه می‌توان کاهش حساسیت افراد نسبت به رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی را ناشی از انکار آسیب پذیری و عدم مسئولیت پذیری اجتماعی آن‌ها دانست، اما نمی توان مسئولیت رعایت نکردن دستورالعمل‌ها را کاملا به انکار آسیب پذیری و عدم مسئولیت پذیری اجتماعی معطوف کرد چراکه عوامل متعددی در این موضوع دخیل هستند.

وی در ادامه به بیان تعدادی از عوامل موثر در کاهش توجه مردم به رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی مقابله با کووید ۱۹ پرداخت و ادامه داد: یکی از دلایل این است که امروزه بخش بزرگی از خوراک خبری را رسانه هایی نظیر تلویزیون و شبکه های اجتماعی تامین می کنند. این امر همانطور که می تواند مفید باشد، زیان هایی نیز به همراه دارد. برای مثال، اخبار ضد و نقیض از رسانه های مختلف می تواند حساسیت مردم نسبت به هشدارها را کاهش دهد. از سوی دیگر برخی تحقیقات روانشناسی اجتماعی نیز نشان می دهند، تکرار بیش از اندازه اخبار می تواند منجر به فرآیند حساسیت زدایی نسبت به اخبار و کاهش توجه افراد به هشدارها شود.

به گفته دوستی، از دیگر عوامل کاهش حساسیت مردم نسبت به هشدارها و رعایت پروتکل ها، طولانی شدن مدت پاندمی این بیماری است. در واقع پاندمی کرونا به طور چشم گیری وضعیت زندگی، کار و مناسبت های اجتماعی افراد را تحت تاثیر قرار داده است و از سوی دیگر وضع قوانین محدود کننده نیز در تغییر وضعیت زندگی مردم موثر بوده است. ادامه این روند منجر شده است تا به تدریج مردم احساس فرسودگی کنند، حساسیتشان کاهش پیدا کند و تمایل به بازگشت زندگی طبیعی خود داشته باشند، همچنین این امر با افزایش بی اعتنایی افراد نسبت به منابع خبری نیز شدت می یابد.

این روانشناس ادامه داد: بر اساس تحقیقات روانشناسی اجتماعی، افراد به دو دلیل عمده نیز ممکن است رفتارهایی هم‌سو با جامعه از خود نشان ندهند، این دو دلیل شامل نیاز برای حفظ فردیت خود و نیاز به حفظ کنترل بر زندگی خود است. ممکن است برخی احساس کنند تحمیل پروتکل ها مانع ارضای این دو نیاز می شود و حاضرند در ازای پرداخت هر هزینه مالی و جانی برای خود و جامعه، از پروتکل ها سرپیچی کنند تا این دو نیاز خود را برآورده کنند، همانطور که می بینیم این اتفاق در سایر کشورها نیز در حال رخ دادن است.

خبرنگار مینا عبادی

دبیر سولماز خوان

دورکاری و ایجاد فرسودگی شغلی

یک روانشناس مطرح کرد: هرچند برخی یافته های پژوهش ها دارای تناقضاتی هستند اما به نظر می رسد ترکیبی از دورکاری و خدمت در محل سازمان می تواند از فرسودگی شغلی بکاهد، به طوری که دورکاری طولانی مدت و یا حضور پیوسته در محل کار، هر دو می توانند با فرسودگی شغلی در ارتباط باشند.
دکتر پیمان دوستی ۲ آبان ۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه رابطه میان فرسودگی شغلی کارمندان و کاهش عملکرد سازمان‌ها منجر به انجام پژوهش‌هایی در این باره شده است، اظهار کرد: با وجود اینکه این پژوهش ها در سال های گذشته و قبل از پاندمی کرونا ویروس انجام شده‌اند، اما طی مصاحبه هایی که اینجانب با برخی کارمندان سازمان های مختلف داشته‌ام، تقریبا بخش قابل توجهی از افراد دور کار و افرادی که مشغول خدمت در محل کار هستند، نشانه هایی از فرسودگی شغلی را دارند.

وی ادامه داد: شاید دلیل آن این است که در دوران پاندمی کرونا، باید به دنبال رد پای متغیرهای دیگری نیز برای بروز فرسودگی شغلی باشیم. برای مثال، محدود شدن تعاملات بین فردی، تغییر سبک زندگی، محدود شدن تفریح ها، فشارهای اقتصادی وارد شده به برخی سازمان ها و حتی به گفته برخی کارمندان استفاده طولانی مدت از ماسک در محل خدمت و دیگر موارد ممکن است از عواملی باشند که تاب آوری ما را پایین آورده و افراد احساس فرسودگی شغلی بیشتری را نسبت به گذشته تجربه کنند.

به گفته‌ی دوستی، فرسودگی شغلی به معنای خستگی مفرط ناشی از درگیری طولانی مدت در چالش های شغلی است و هنگامی که میزان این چالش ها فراتر از میزان تاب آوری افراد باشد، فرسودگی شغلی بروز می‌کند. همچنین فرسودگی شغلی در زمانی که کارمندان دارای استرس شغلی، نارضایتی شغلی، احساس بی عدالتی و احساس عدم درک متقابل هستند، بیشتر دیده می‌شود. درواقع فرسودگی شغلی نوعی خستگی جسمی، هیجانی و روانی است که در اثر فشار کار طولانی مدت و سخت ایجاد می شود.

این روانشناس درباره آثار فرسودگی شغلی بر روی افراد گفت: برخی آسیب های جسمی ناشی از فرسودگی شغلی شامل سردرد، تهوع، کم خوابی، تغییرات در عادات غذایی و برخی آسیب های هیجانی و روانی آن شامل احساس افسردگی، درماندگی، و نگرش منفی نسبت به خود، شغل، سازمان و به طور کلی زندگی است.

وی معتقد است که برای رفع مشکل مربوط به فرسودگی شغلی، شاید بتوان دو سهم را یکی برای سازمان ها و دیگری برای کارمندان در نظر گرفت. برای مثال، سازمان ها می توانند با ایجاد شرایطی برای تفریح یا استراحت کارمندان، ایجاد انگیزه، ایجاد تنوع در محیط کار مانند تغییر چیدمان،ایجاد تعامل دوسویه بین مدیران و کارمندان و حذف ساعات اضافه کاری در کاهش فرسودگی شغلی گامی بردارند.

دوستی افزود: سازمان‌ها می‌توانند با کاهش حجم کاری کارمندان، برگزاری انواع دوره های روانشناختی مربوط به افزایش تاب آوری، یادگیری مهارت های زندگی و دیگر دوره های روان شناختی و نهایتا استفاده از حضور روانشناسان در محیط سازمان به کاهش فرسودگی شغلی کارمندان کمک کنند.

این روانشناس با اشاره به سهم کارمندان در کاهش فرسودگی شغلی، افزود: کارمندان می توانند از راهکارهایی مانند افزایش آگاهی و دانش خود از کار، ایجاد تعامل مناسب با همکاران، ابتکار و خلاقیت در نحوه انجام کار و … فرسودگی شغلی را کاهش دهند، همچنین افراد باید توجه داشته باشند که  تلاش در جهت منطبق شدن با شرایط فعلی زندگی، به شکلی که نیاز به تفریح، نیاز به روابط بین فردی و دیگر نیازهای اساسی آنها ارضا شود، می‌تواند در شرایط پاندمی کرونا مفید واقع شود.

خبرنگار مینا عبادی

دبیر سولماز خوان

چرا برخی در پاییز افسرده می شوند؟

به گفته یک روانشناس، نوعی از افسردگی با نام «افسردگی فصلی» در فصل‌های پاییز و زمستان به دلیل کوتاه بودن روزها و سرد بودن هوا ممکن است برخی افراد را درگیر کند.
دکتر پیمان دوستی ۱۱ مهر ۹۹ در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: برخی از افراد تنها در فصل های خاصی از سال، علائم افسردگی را از خود نشان می دهند که به آن افسردگی فصلی یا SAD  گفته می شود. اکثر افراد مبتلا به افسردگی فصلی، در زمستان دچار دوره های افسردگی می شوند، زیرا عدم وجود نور کافی، در بروز این اختلال تاثیر چشمگیری دارد.

این روانشناس ادامه داد: افسردگی، به دوره هایی گفته می شود که فرد خلق پایینی را تجربه می کند و شدت این خلق پایین از نا امیدی های معمولی و  هیجان های غمی که گاه و بیگاه همه افراد در زندگی روزمره خود تجربه می کنند بیشتر است.

به گفته‌ دوستی، این دوره ها می توانند به صورت دلتنگی شدید یا بی علاقگی زیاد به جنبه های لذت بخش زندگی، پدیدار شوند. همچنین ممکن است در افسردگی علائمی چون اضطراب، ترس مرضی، فکر درباره مرگ، نشانه های وسواسی، تغییر در روند خواب، تغییر در اشتها، تغییر در وزن بدون برنامه رژیم غذایی از پیش مشخص، و بدتر شدن خلق در عصر نیز دیده شود.

وی ادامه داد: برای تشخیص یک دوره افسردگی، حداقل باید چهار نشانه از مجموعه نشانه های گفته شده در بیشتر روزهای هفته و بیشتر ساعات روز و دست کم به مدت دو هفته ادامه داشته باشند و برخی عملکردهای زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهند.

دوستی گفت: بنابراین چنانچه نشانه ها کمتر از دو هفته ادامه داشته باشند، یا تعداد نشانه هایی که فرد تجربه می کند کمتر از چهار مورد باشد و نقص قابل توجهی در عملکردهای زندگی فرد ایجاد نکرده باشند، نمی توانند به عنوان یک دوره افسردگی در نظر گرفته شوند و ممکن است فرد تنها یک غمگینی یا خلق پایین را تجربه کند که نمی توان به آن افسردگی گفت.

وی با بیان اینکه طبق پژوهش ها، ۷۵ درصد مبتلایان به افسردگی فصلی را زنان تشکیل می دهند، ادامه داد: مبتلایان به افسردگی فصلی، با تغییر فصل روند بهبودی از خود را نشان می دهند، اما این اختلال برای فرد آزار دهنده است و استفاده از خدمات روان درمانی می تواند برای روبرویی بهتر با این اختلال، کمک کننده باشد.

این روانشناس در انتها افزود:  به طور کلی شیوه های درمانی پیشنهاد شده برای افسردگی فصلی، تقریبا شبیه همان شیوه هایی است که برای افسردگی عمده نیز استفاده می شوند و جهت درمان می‌توان از انواع مداخلات روان درمانی مانند درمان شناختی رفتاری، پذیرش و تعهد درمانی و همچنین مداخلات دارو درمانی استفاده شود.

خبرنگار مینا عبادی

دبیر سولماز خوان