اخبار سایت

آشوب در پژوهش!

فعالیت‌های پژوهشی یک پژوهشگر از دانشگاه آغاز می‌شود؛ جایی که یک دانشجوی در مقطع کارشناسی‌ارشد یا دکترا نخستین گام‌ها را در مسیر پژوهش برمی‌دارد و با تدوین پایان‌نامه، نخستین فعالیت پژوهشی مستقل خود را انجام می‌دهد. هدایت درست این فرآیند؛ هم به شکل‌گیری شخصیت پژوهشگر کمک می‌کند و هم از دل این پژوهش‌های دانشجویی، پروژه‌های کاربردی و قابل توسعه شکل می‌گیرند؛ اما در بسیاری از موارد آشوب در این حوزه، قرار و آرامش را از پژوهشگران سلب کرده است!

دکتر پیمان دوستی، روانشناس و استاد دانشگاه در گفتگوی روز چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ با خبرگزاری ایسنا، با اشاره به لزوم توجه به دغدغه پژوهشی دانشجویان گفت: به طور کلی پژوهش با یک سوال یا یک فرضیه شروع می شود. به عبارتی، فردی که به عنوان محقق می‌خواهد فعالیت تحقیقاتی انجام دهد، یک دغدغه به شکل سوال یا فرضیه در ذهن او شکل گرفته است و می خواهد تحقیق کند تا یا پاسخ سوال خود را پیدا کند، یا متوجه شود که فرضیه او تایید یا رد می‌شود. بدین ترتیب، قبل از اینکه اساتید بخواهند اولویت پژوهشی‌ای را به دانشجو معرفی کنند، لازم است ببینند دغدغه پژوهشی دانشجو چیست. پس از آنکه دغدغه پژوهشی دانشجو مشخص شد، استاد راهنما به کمک دانشجو می‌رود و آن دغدغه را با یکدیگر به یک موضوع پژوهشی تبدیل می‌کنند. اما اینکه آیا اساتید از اولویت‌های پژوهشی کشور آگاه باشند و آنها را به دانشجویان پیشنهاد دهند،‌ بعید می‌دانم که به طور گسترده چنین اتفاقی رخ دهد، زیرا دست کم دانشگاه هایی که بنده آنها را به خوبی از نزدیک می‌شناسم، حداقل در رشته روان‌شناسی (زیرا از بقیه رشته‌ها بی‌اطلاع هستم) اولویت‌های پژوهشی‌ای که از سازمان‌ها دریافت کرده باشند را به گروه اعلام نمی‌کنند. ممکن است این امر بدین دلیل باشد که سازمان‌ها، اولویت‌های پژوهشی خود را به دانشگاه‌های محدودی اعلام می‌کنند یا ممکن است که اصلا اولویت‌های خود را به دانشگاه‌ها اعلام نمی‌کنند و فقط از طریق وب سایت‌شان آن را اعلام می‌کنند.

وی افزود: اکثر سازمان‌ها سالانه بودجه‌هایی برای اولویت‌های پژوهشی خودشان در نظر می‌گیرند، اما کمی بابت اینکه چقدر این اولویت‌های پژوهشی به دانشگاه‌ها پیشنهاد می‌شود، بدبین هستم. در واقع گاهاً مشاهده می‌شود که بودجه‌های بالایی برای امور پژوهشی صرف می‌شود، اما این بودجه‌ها به فعالیت‌های پژوهشی دانشجویان اختصاص پیدا نمی‌کند و حتی با دانشجویانی که با بودجه شخصی خودشان هم می‌خواهند فقط برای رساله خود فعالیت کنند، همکاری زیادی صورت نمی گیرد.

دکتر دوستی با اشاره به نداشتن دغدغه پژوهشی در بین برخی دانشجویان تحصیلات تکمیلی تأکید کرد: یکی از اتفاق‌های بدی که برای دانشجویان در حال رخ دادن است، این است که بسیاری از آنها به پایان‌نامه به عنوان یک درس که باید آن را بگذرانند نگاه می‌کنند و اصلا دغدغه‌ای برای پژوهش ندارند. این موضوع تماماً تقصیر دانشجو نیست، بلکه بنده و تمام همکاران هم در شکل‌گیری این فرآیند نقش داریم که طی چند سال تحصیل، هیچ سؤال یا فرضی در ذهن دانشجو نقش نبسته است که برای پایان‌نامه یا رساله خود به دنبال پاسخ آن سوال و یا تأیید یا رد آن فرضیه باشد. همچنین تجربه کارم با دانشجویان نشان می‌دهد که بسیاری از آنها درک درستی از پژوهش ندارند و بسیاری فکر می‌کنند کنار هم قرار دادن چندین متغیر، به معنی انتخاب موضوع پژوهش است. البته که سیستم آموزشی هم در این امر بی‌تقصیر نیست و بسیاری از دانشجویان آنچه باید را در درس روش تحقیق خود دریافت نمی کنند.

این روانشناس معتقد است که گاهی اوقات تقلب‌های علمی از سر ناآگاهی و آموزش نادرست صورت می‌گیرد و می‌گوید: تقلب‌های علمی ممکن است به شیوه‌ای خواسته یا ناخواسته اتفاق افتد. در واقع در بسیاری از مواقع دانشجو خود متوجه این موضوع نیست که کار وی نوعی کپی‌برداری یا تقلب علمی است و اجازه ندارد برود سراغ مقاله یا کتاب فلان شخص و هرچه آنجا می‌بیند را کپی کند. در واقع برخی مواقع، تقلب‌های علمی با نیت و هدف تقلب رخ نداده‌اند، بلکه فرد از سر ناآگاهی و آموزش نادرست چنین کاری را انجام می‌دهد. از سوی دیگر گاهی این تقلب‌ها به صورت عمدی رخ می‌دهد که دلایل مختلفی ممکن است برای آن وجود داشته باشد. یکی از آنها نبود آگاهی در خصوص امر پژوهش است. دیگری نبود امکانات کافی است. یکی از دلایل مهم دیگر، بحث امتیازی است که فرد برای ورود به دوره دکتری یا مواردی دیگر می‌خواهد کسب کند و حاضر است به هر قیمتی که شده حتی با پرداخت پول زیاد، تقلب علمی و راه‌های دیگر، یک فعالیت پژوهشی به نام خود داشته باشد.

دکتر دوستی خاطرنشان کرد: شاید یکی دیگر از عواملی که در فرآیند تقلب‌های علمی و رونق گرفتن بازارهای مقاله‌نویسی (و پایان‌نامه‌نویسی) مؤثر است، بی‌انگیزگی باشد که در برخی مواقع برای بعضی از  اساتید رُخ می‌دهد، مثلا همین نکته که حق الزحمه اساتید بابت راهنمایی یک پایان‌نامه یا رساله یا به طورکلی یک پروژه از طرف دانشگاه، با تأخیر پرداخت می‌شود و همین امر باعث بی‌انگیزگی اساتید و این نکته می‌شود که دیگر آنطور که باید و شاید برای پروژه‌ها زمان نگذارند.

انتهای پیام

ثبت نام کارگاه رول پلی اکت

ثبت نام کارگاه رول پلی و ایفای نقش به شکل عملی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) با تدریس دکتر پیمان دوستی در مهر و آبان ۱۴۰۰ به شکل حضوری و آنلاین شروع شد.
  به منظور کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام، اینجا را کلیک کنید

 

تجربه هیجانات ناشی از احساس درد در افراد مشابه است

تهران- ایرنا- عضو سازمان نظام روانشناسی و مدرس دانشگاه گفت: در شرایط کرونا با خود و اطرافیانمان بیشتر مهربان باشیم و بدانیم همه انسان‌ها زمانی که در شرایط تحمل درد هستند، افکار و احساساتی مشابه آنچه ما تجربه می‌کنیم، دارند و ما افرادی غیرطبیعی نیستیم.

دکتر پیمان دوستی روز سه شنبه ۹ شهریور ۱۴۰۰ در گفت و گو با خبرنگار گروه دانشگاه و آموزش ایرنا اظهار داشت: زمانی که بدن در شرایط شدید استرس قرار می گیرد و حالت جنگ یا گریز در بدن فعال می شود تا اندازه ای سیستم ایمنی بدن رو به ضعف می رود.

وی افزود: در شرایط چالشی مثل آنچه اکنون در شرایط پاندمی کرونا در حال تجربه آن هستیم از جمله تجربه اضطراب، غم، ترس، خشم و سایر هیجان ها، امری کاملا طبیعی است. اما آنچه آنها را آسیب زننده می کند و به شدت آنها می افزاید، شیوه تعامل ما با هیجان ها است.  

دوستی تصریح کرد: این موضوع در حالی است که در دوران پاندمی کرونا، از گوشه و کنار شنیده می شود که باید اضطراب و استرس خود را مهار کنیم تا سیستم ایمنی ضعیف نشود. حال در همین شرایط، برخی افراد عزیزان خود را از دست داده اند و به نوعی در حال تجربه سوگ یا سایر هیجان های ناخوشایند هستند. از طرفی گروهی دیگر خود یا عزیزانشان به نوعی درگیر بیماری هستند و سیلی از هیجان ها به سوی آنها روانه می شود.

این روانشناس با اشاره به اینکه گروهی نیز مثل کادر درمان از نزدیک شاهد درد کشیدن بخش زیادی از هموطنانشان هستد، خاطرنشان کرد: در چنین شرایطی جامعه نیز این پیام را منتقل می کند که برای دور کردن استرس از خود باید مثل یک تکه سنگ باشید تا بدون هیچ احساس یا هیجان ناخوشایندی عذاب کمتری بکشید، اضطراب و استرس نداشته باشید و از شر افکار منفی در امان بمانید. اما سوال اینجاست که این پیام ها تا چه اندازه کارآمد و موثر هستند؟

دوستی ادامه داد: این درست مصداق شرایطی است که فردی شما را با طناب به صندلی ببندد و به یک دستگاه اضطراب سنج وصل کند، بعد با یک اسلحه بالای سر شما بایستد و بگوید، چنانچه کوچکترین علائمی از اضطراب را نشان دهید، به شما شلیک خواهم کرد.

این مدرس دانشگاه اضافه کرد: بعید می دانم کسی بتواند در چنین شرایطی اضطراب نداشته باشد.

وی تاکید کرد: در واقع مغز ما طوری طراحی شده است که در شرایط چالشی، هیجان های مربوط به همان شرایط را از خود نشان دهد و در این وضعیت چنانچه ما تلاش کنیم تا آن هیجان ها را تجربه نکنیم، در واقع مغز پیام را چنین دریافت می کند که شرایط چالشی تر است و شدت آن هیجان بیشتر می شود.

این روانشناس خاطرنشان کرد: آنچه آنها را آسیب زننده می کند و به شدت آنها می افزاید، خود آنها نیستند، بلکه شیوه برخورد ما مانند تلاش برای فرار یا سرکوب آنها است که باعث می شود آن افکار و هیجان ها آسیب زننده شوند. به زبانی دیگر، در اکثر مواقع ما به دنبال پیروی از خط و مشی هستیم که جامعه درباره برخورد با این هیجان ها و افکار به ما گوشزد می کند و اغلب سعی به فرار و سرکوب آنها را داریم اما جالب است بدانیم این رویه به خودی خود به شدت آن می افزاید و بدن بیشتر حالت جنگ یا گریز را تجربه می کند که این امر با ضعیف تر شدن سیستم ایمنی بدن در ارتباط است.

دوستی گفت: یکی از راهکارهای جایگزین که در این شرایط می تواند کمک کننده باشد، جلب حمایت های اجتماعی است. این امر بدان معناست که فرد یا افرادی را داشته باشیم که بتوانیم درباره هیجان ها و افکار خودمان، همانطور که در حال تجربه شدن هستند، صحبت کنیم.

وی ادامه داد: راهکار جایگزین بعدی برای چنین شرایطی، انجام تمرین های خود شفقت ورزی است.

این مدرس دانشگاه علامه قزوینی گفت: برخی از این تمرین ها کمک می کنند تا بدانیم وقتی در زمان چالش و بحران، چنین افکار و هیجاناتی را تجربه می کنیم در واقع به این معناست که بدن مان به شکلی طبیعی مشغول به فعالیت است و سایر افراد نیز زمانی که در شرایط چالشی قرار می گیرند، احساساتی مشابه آنچه را که ما تجربه می کنیم، دارند.  

این روانشناس تصریح کرد: این موضوع کمک می کند تا کمتر خودمان را غیرطبیعی ببینیم و در نتیجه تلاش کمتری برای سرکوب هیجان های خود انجام دهیم. 

شرم از تصویر بدنی به عنوان مانعی برای خودکارآمدی سبک زندگی موثر بر وزن و تحلیل کیفی عوامل موثر بر ایجاد و تداوم شرم از تصویر بدنی

در حالی که برخی فرض می کنند که شرم از تصویر بدنی می توانند انگیزه ای برای خودکارآمدی سبک زندگی موثر بر وزن باشد، این مقاله این فرضیه را به چالش کشید و با دو هدف ۱) بررسی رابطه بین شرم از تصویر بدنی و خودکارآمدی سبک زندگی موثر بر وزن و ۲) شناسایی کیفی عوامل ایجاد کننده و تداوم بخش شرم از تصویر بدنی صورت گرفت. برای انجام هدف اول پژوهش ۵۵ داوطلب دارای اضافه وزن و چاقی به پرسشنامه های خودکارآمدی سبک زندگی موثر بر وزن کلارک و همکاران (۱۹۹۱) و شرم از تصویر بدن دوآرت و همکاران (۲۰۱۴) پاسخ دادند.

داده ها با ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید. به منظور انجام هدف دوم پژوهش، مصاحبه های بازپاسخ تا اشباع داده ها (۱۱ نفر از داوطلبین) انجام شد و داده ها به روش تحلیل محتوا تحلیل شدند. یافته های هدف اول نشان داد، شرم از تصویر بدنی رابطه معکوسی با تمام ابعاد خودکارآمدی سبک زندگی موثر بر وزن شامل خودکارآمدی هنگام هیجان هاي منفی، خودکارآمدی هنگام دردسترس بودن غذا، خودکارآمدی هنگام فشار اجتماعی، خودکارآمدی هنگام ناراحتی جسمانی، و خودکارآمدی هنگام فعالیت هاي مثبت  دارد و هرچه شرم از تصویر بدنی افراد بیشتر باشد، خودکارآمدی کمتری نسبت به سبک زندگی موثر بر وزن دارند.

یافته های هدف دوم پژوهش نشان داد که عوامل ایجاد کننده شرم از تصویر بدنی شامل تجارب دوران کودکی و نوجوانی (انتقاد و سرزنش توسط والدین، تمسخر توسط همسالان، سرزنش توسط معلمان، تمسخر توسط اطرافیان و تبلیغات رسانه ها برای اندام ایده آل) و عوامل تداوم بخش آن شامل تجارب حال حاضر (تمسخر و انتقاد توسط اطرافیان، ایجاد انگیزه برای تغییر از طریق خود سرزنشی، تبلیغات رسانه ها برای اندام ایده آل، برخوردهای اجتماعی، پرخوری به عنوان یک استراتژی کاهش تنش، اجتناب از اجتماع و خود قضاوتی در خصوص تصویر بدنی) می باشد.

چنانچه می خواهید به این مطلب در مقاله خود استناد کنید، به این شکل رفرنس دهید:

Dousti P.& Hosseininia N. (2021). Shame of Body Image as An Obstacle to Lifestyle Self-Efficacy Affecting Weight: Qualitative Identification of The Causes and Perpetuating the Shame of Body Image. International Journal of Indian Psychology, 9(3), 1264-1270.

دانلود این مقاله

انتشار جزئیات جنایات در رسانه‌ها عامل تداوم خشونت در جامعه است

تهران- ایرنا- انتشار اخبار تلخ از جمله جزئیات دقیق و کامل شیوه یک جنایت و پوشش وسیع آن از سوی رسانه‌ها، به گفته روانشناسان می تواند پیامدهای بلندمدتی برای جامعه داشته باشد؛ به گونه‌ای که به تدریج شاهد اتفاق‌های خشونت باری باشیم که افراد از طریق رسانه‌ آموخته‌اند.

دکتر پیمان دوستی روانشناس روز یکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ در گفت و گو با خبرنگار گروه دانشگاه و آموزش ایرنا با واکاوی این رویه از سوی برخی رسانه ها در خصوص تبعات پرداختن به اخبار جنایات توضیح داد: انتشار بیش از حد و ورود به جزئیات خبرهای تلخ از جمله جنایت، پیامدهای جدی و بلندمدتی در جامعه دارد؛ یکی از این پیامدها، “حساسیت زدایی جامعه” نسبت به وقایع این چنینی است و به تدریج اتفاق هایی از این دست، عادی تلقی می شوند.

وی اظهار داشت: چند روزی است که خبر یک قتل هولناک، تیتر اول بسیاری از خبرگزاری ها شده است. در این میان گاه اخباری توام با برخی ابهامات منتشر می شود. صرف نظر از اینکه اصل ماجرا چه بوده و وظیفه کشف اصل ماجرا بر عهده مقام های نظامی و قضایی است اما پخش این خبر با جزئیات کامل ممکن است آثار روانی را در جامعه به جای بگذارد.

این روانشناس اضافه کرد: ترس، دلهره، اضطراب و نشخوار ذهنی، از بدیهی ترین آثاری است که به سرعت ایجاد می شوند. با این حال، پخش این اخبار با پوششی وسیع به همراه جزئیات دقیق و کامل از شیوه قتل، پیامدهای بلند مدتی هم دارد.

دوستی تاکید کرد: از سوی دیگر اثرات در معرض محتوای خشونت بار رسانه ها قرار گرفتن، دیرپا و مهم هستند و برخی یافته های روانشناسی اجتماعی گواه از این دارد که سالانه افرادی قربانی خشونت هایی می شوند که از طریق رسانه ها آموخته اند.

این استاد دانشگاه بیان کرد: همچنین یافته ها حاکی از آن است که در معرض مکرر قرار گرفتن محتوای خشونت بار رسانه ها، با پرخاشگرتر شدن افراد در ارتباط است و این امر در طولانی مدت می تواند بر کل جامعه اثرگذار باشد.

استرس پس از سانحه با انتشار جزئیات جنایات 

دوستی با بیان اینکه یکی دیگر از آثار سوء انتشار جزئیات چنین قتل هایی در جامعه منجر به بروز اختلال استرس پس از سانحه می شود، گفت: هر چند در ملاک های تشخیصی این اختلال عنوان شده که فرد باید خود مستقیما رویداد آسیب زا را تجربه کند یا شاهد آن باشد اما برخی از تحقیقات نشان می دهند، مشاهده رویداد آسیب زا با جزئیاتی دقیق از طریق رسانه، در صورتی که فرد قربانی به نوعی با مشاهده گر محتوای رسانه در ارتباط باشد، می تواند علائم اختلال استرس پس از سانحه را پدیدار کند.

این روانشناس با اشاره به انتشار جزئیات قتل بابک خرمدین “کارگردان و استاد دانشگاه” در این روزها اظهار داشت: این بدان معنی است که چنانچه قربانی مدرس دانشگاه باشد، پخش جزئیات شیوه قربانی شدن می تواند برای همکاران یا دانشجویان او با علائم اختلال استرس پس از سانحه در ارتباط باشد. به خصوص اگر مشاهده کننده بین خود و قربانی شباهت های فرضی یا واقعی نیز، استنباط کند.

فرهنگ غلط افتخار به جنایت 

وی در بخش دیگری از صحبت هایش در خصوص علل وقوع چنین جنایت هولناکی تاکید کرد: در روان شناسی اجتماعی مفهومی به نام “فرهنگ افتخار” وجود دارد. این مفهوم به این موضوع اشاره می کند که یک فرد ممکن است به خیال خود برای حفظ شرافت شخصی مبتنی بر ایدئولوژی اش، دست به پرخاشگری بزند.

دوستی اضافه کرد: اما گاه دامنه این پرخاشگری ممکن است تا حد اعلای آن مانند گرفتن جان یک انسان دیگر به شکلی فجیع نیز پیش برود.

این استاد دانشگاه اظهار داشت: در برخی موارد، فرزندکشی، قتل های ناموسی یا دیگر موارد خشونت بار مشابه، از پیامدهای دردناک فرهنگ افتخار است.

دوستی خاطرنشان کرد: در واقع، فردی که بر اساس فرهنگ افتخار دست به پرخاشگری از هر نوعی می زند، رفتار خود را موجب سربلندی می داند و بابت آن احساس پشیمانی نمی کند.

با این حال، این موضوع تنها یکی از علل دست زدن به چنین رفتارهایی است و برخی اختلالات روان شناختی مانند روان پریشی یا اختلالات شخصیت هم می تواند در برخی موارد (نه همیشه) با چنین رفتارهای خشونت باری همراه باشد.

از: فاطمه شیری

مولفه های احساس خود-ارزشمندی

 دوستی و حسینی نیا (۱۳۹۹) احساس خود-ارزشمندی را حاصل چهار مولفه شامل ۱)‌ روابط بین فردی معنادار، ۲) پذیرش خود، ۳) احساس شایستگی، و ۴) معنای زندگی می دانند که مجموع این چهار مولفه، احساسی از فرد را تشکیل می دهد که به وسیله آن خود را به عنوان یک فرد ارزشمند ارزیابی می کند. آنها برای این چهار مولفه یک ابزار سنجش به نام پرسشنامه احساس خود-ارزشمندی دوستی و حسینی نیا (۱۳۹۹) تدوین نمودند.

برای دانلود پرسشنامه احساس خود ارزشمندی، اینجا را کلیک کنید.

چنانچه می خواهید به این مطلب در مقاله خود استناد کنید، به این شکل رفرنس دهید:

دوستی، پیمان.، حسینی نیا، نرگس. (۱۳۹۹). ساخت و هنجاریابی مقیاس سنجش احساس خود-ارزشمندی. مجله پیشرفت های نوین در علوم رفتاری. ۵ (۴۸). ص ۱۹-۲۷٫

Dousti, Peyman., Hosseininia, Narges. (2020). Constructing and Standardizing the Feeling of Self-Worth Questionnaire. The Journal of New Advances in Behavioral Sciences. 5 (48). P: 19-27.

افراد مسن تر در دوران پاندمی کرونا کمتر از جوان ها احساس درماندگی و بزرگنمایی کردند

در یک مطالعه که توسط پیمان دوستی، نرگس حسینی نیا، گلناز قدرتی و محمد اسماعیل ابراهیمی در هفته اول اعلام شیوع کرونا ویروس (کووید-۱۹)، یعنی هفته اول اسفند ۱۳۹۸ صورت گرفت، مشخص گردید:

برخلاف این انتظار که فکر می کردیم افراد مسن تر، بیشتر درگیر احساس درماندگی و بزرگنمایی می شوند، نتایجی برعکس به دست آمد. در این مطالعه که برروی ۹۳۳ نفر از سنین ۱۵ تا بالاتر از ۶۰ سال صورت گرفته بود، یافته ها نشان داد که در دوران پاندمی ویروس کرونا، هرچه افراد سن بیشتری داشتند، کمتر احساس درماندگی و بزرگنمایی می کردند. با این حال نشخوار ذهنی به شکلی متفاوت در همه دامنه های سنی دیده می شد.

برای دانلود کامل این مقاله، اینجا را کلیک کنید

چنانچه می خواهید در پژوهش خود به این یافته ها استناد کنید، می توانید به شکل زیر رفرنس دهد:

فاجعه پنداری و استرس ادراک شده در بهبودیافتگان بیماری کووید-۱۹ (کرونا ویروس)

در یک برنامه پژوهشی که توسط دکتر پیمان دوستی، نرگس حسینی نیا، پگاه دوستی و شبنم دوستی بر روی ۹۷ نفر از بهبودیافتگان بیماری مربوط به ویروس کرونا (کووید-۱۹) صورت گرفت، مشخص گردید که برخی آثار روانشناختی ابتلا به ویروس کرونا تا دست کم چندماه پس از بهبودی نیز باقی خواهد ماند.

مشارکت کنندگان در این مطالعه به سه گروه ۱) افراد بدون مشکلات تنفسی و بدون نیاز به بستری، ۲) افراد دارای مشکلات تنفسی اما بدون نیاز به بستری، و ۳) افراد دارای مشکلات تنفسی و بستری شده، تقسیم شدند. یافته ها نشان داد دو گروهی که بیماری را به شکل شدیدتر تجربه کرده بودند، حتی چندماه پس از بهبودی نیز، فاجعه پنداری بیشتری را نسب به گروهی که بیماری را به شکل خفیف تجربه کرده بودند، از خود نشان دادند. دیگر یافته این مطالعه نشان داد هر سه گروه بدون تفاوت معنادار، استرس ادراک شده بالاتری نسبت به جمعیت عمومی دست کم تا چند ماه پس از بهبودی از خود نشان دادند. این یافته ها بیان گر این است که احتمالا آثار روانشناختی ابتلا به ویروس کرونا طولانی مدت باشد.

برای دریافت فایل کامل این مقاله، اینجا را کلیک کنید

چنانچه می خواهید به این نتایج در مقاله خود استناد کنید، می توانید به شکل زیر رفرنس دهید:

Dousti P., Hosseininia N., Dousti P. & Dousti S. (2021). Comparison of Catastrophizing and Perceived Stress in Three Groups of COVID-19 Patients Recovered. International Journal of Indian Psychology۹(۲), ۵۴۰-۵۴۶٫

Dousti P., Hosseininia N., Dousti P. & Dousti S. (2021). Comparison of Catastrophizing and Perceived Stress in Three Groups of COVID-19 Patients Recovered. International Journal of Indian Psychology۹(۲), ۵۴۰-۵۴۶٫ DIP:18.01.056.20210902, DOI:10.25215.0902.056

کمک کردن و رفتار جامعه پسند

زمانی که یک هنرپیشه به کرونا مبتلا می شود، علاوه بر اقشار مختلف مردم، هنرمندان بیش از همه احساس همدردی کرده و به فرد مبتلا آرامش و امنیت هدیه می کنند، وقتی پرستاری به عنوان مدافعان سلامت، به این ویروس مبتلا می شود یا جان خود را از دست می دهد، جامعه پزشکی بیش از همه در این درد خود را سهیم می داند، سهیم دانستن خود در غم و ناراحتی هم گروه ها، تاثیر بسزایی در تحمل درد و رنج فرد آسیب دیده دارد، این نکته همان اصلی است که در روانشناسی اجتماعی مطرح است و  دکتر پیمان دوستی  روانشناس ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ در گفتگو با ایرنا به انجام آن در سطح جامعه تاکید کرد.

وی در گفت وگو با ایرنا تصریح می کند: در روانشناسی اجتماعی احتمال  اینکه در شرایط بحرانی و خاص افراد هم گروه به یکدیگر بیشتر کمک کنند خیلی بالاست. برای مثال وقتی اتفاقی برای یک هنرپیشه بیفتد اولین گروهی که به وی کمک می کند، بدون شک جامعه هنرپیشگان خواهد بود تا افراد دیگر.  

دوستی در خصوص بی تفاوتی افراد جامعه در وقوع رویدادها و کمک نکردن در برخی پیشامدها تاکید می کند: در برخی موارد ما با رویدادهایی مواجه می شویم که دیگران نیازمند کمک هستند و بنا به شرایطی ممکن است ما دست به کمک کردن بزنیم یا اینکه بی تفاوت از کنار آنها عبور کنیم. اصطلاح کمک کردن در خصوص اعمالی استفاده می شود که هیچ سود مستقیمی به فرد کمک کننده نمی رساند. در واقع فرد خیر و کمک کننده برای رفاه فردی دیگر، با ملاحظه ای غیر خودخواهانه این کار را انجام می دهد و اقدام به کمک کردن می کند.

این روانشناس می گوید: به طور معمول زمانی که اتفاقی غیر عادی رخ می دهد، برخی عوامل بیرونی و درونی بر رفتار ما جهت کمک کردن اثر می گذارند. اینکه فردی خود مسئول و باعث آن پیشامد بوده  یا نه، میزان محبوبیت یا جذابیت فردی که برایش مشکل پیش آمده در نظر افراد، اینکه فرد نیازمند کمک را در گروه خودی طبقه بندی می کنیم یا نه، اینکه آن فرد چقدر ارزش ها و عقایدش شبیه ما باشد و… همه این معیارها در کمک کردن ما به دیگران اهمیت دارد.  

دوستی با بیان اینکه گاهی نیز هیجانی تصمیم می گیریم و همین حالت در رفتار ما برای کمک کردن و نکردن به فرد گرفتار اثر می گذارد،  ادامه می دهد: در برخی مواقع، قرار داشتن در حالت هیجانی مثبت، احتمال رفتار کمک کردن ما را افزایش می دهد. در عین حال تحت شرایطی معین ممکن است خلق خوش، رفتار جامعه پسند ما را کاهش هم دهد. برای مثال ممکن است در شرایط خلق بسیار بالا، شرایط اضطراری را، غیر اضطراری ارزیابی کنیم.

وی خلق منفی را در کمک کردن به دیگران یا کمک نکردن، موثر دانسته و می گوید: مثلا تصور کنید فردی خلق پایینی دارد و با انجام رفتار جامعه پسند سعی دارد خلق خود را افزایش دهد یا بالعکس در حالت خلق پایین حس و حال کمک کردن به دیگران را ندارد.   پخش مسئولیت نیز ممکن است از عواملی باشد که احتمال رفتار جامعه پسند و کمک کردن ما به دیگران را در برخی مواقع کاهش دهد. برای مثال حادثه ای پیش آمده و در جریان آن خیلی ها برای کمک پیش قدم می شوند. در این حالت تعداد زیاد افراد کمک کننده باعث می شود من نوعی از کمک پا پس بکشم. در واقع شاید یکی از علت بی تفاوتی برخی  از افراد هنگام پیشامد حادثه این باشد که جمعیت زیادی برای کمک حضور پیدا کرده و آنها  که آنها با این تفکر که حتما کسی به غیر از من برای کمک کردن پیدا می شود، دست از کمک بکشند.  

این روانشناس ادامه می دهد: در وقوع پیشامد وقتی تعداد افراد کمتر باشد، این احتمال که تعداد بیشتری برای کمک کردن پیش قدم شوند بیشتر می شود زیرا مسئولیت پخش نمی شود. گاهی حس نوعدوستی و هم حسی، از عوامل دیگری است که می تواند احتمال رفتار کمک کردن ما را افزایش دهد. یعنی فرد کمک کننده، حس و حال فرد نیازمند به کمک را درک و احساس می کند و در نهایت برای کمک کردن به وی اقدام می کند.  

دوستی همچنین با بیان اینکه برخی ویژگی های شخصی نیز ممکن است در تعیین اینکه آیا ما دست به رفتار جامعه پسند بزنیم یا خیر اثر دارد، می گوید:  برای مثال، باور به یک جهان عادل یا احساس مسئولیت اجتماعی نیز از این دست ویژگی ها هستند. برخی محققان و روانشناسان اجتماعی معتقدند، مواردی شامل انگیزش و اخلاق مانند کمال اخلاقی یا ریاکاری اخلاقی نیز می تواند موجب افزایش رفتارهای جامعه پسند و کمک کردن به دیگران شوند.

این روانشناس حتی گروه بندی را نیز از عوامل مهم کمک کردن  یا نکردن افراد به یکدیگر دانسته و ادامه می دهد: در روانشناسی اجتماعی بحثی با عنوان «گروه ما» و «گروه آنها» وجود دارد. اینکه ما چقدر آدم ها را در دسته بندی گروه خود قرار می دهیم  اهمیت دارد. مثلا اینکه وقتی من یک نفر را هم تیمی و هم گروهی خودم می دانم احتمال بیشتری دارد که به وی کمک کنم نسبت به یک نفری که در همگروهی من قرار ندارد. برای مثال وقتی اتفاقی برای هنرمندی رخ می دهد بیشترین حمایت از سوی کدام گروه از وی صورت می گیرد؟ بدون شک گروه هنرمندان هستند. البته گاهی افراد به خاطر حس نوعدوستی اقدام به کمک می کنند که این موضوعش از گروه ما و آنها جدا است.

از: فاطمه شیری

شرایط پاندمی ریسک اقدام به خودکشی را افزایش داده است

دکتر پیمان دوستی ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ با تعریف خودکشی به عنوان «هر نوع اقدام به دست خود برای پایان دادن فوری یا تدریجی زندگی که امروزه ۱.۵ درصد از مرگ و میرهای جهان به این دلیل اتفاق می افتد» به خبرنگار ایسنا گفت: به طور کلی در بحث خودکشی مفاهیم مختلفی وجود دارد که این مفاهیم با یکدیگر متفاوت هستند. برای مثال، خودکشی کامل و موفق، افکار خودکشی، برنامه خودکشی، اقدام به خودکشی، تهدید به خودکشی، ژست خودکشی و رفتارهای خودتخریبی از جمله این مفاهیم هستند و صرف نظر از خودکشی کامل و موفق که زندگی فرد پایان یافته است و دیگر کاری از دست کسی بر نمی آید، هر یک از دیگر مفاهیم نیازمند مداخلات خاص مربوط به خود هستند.

به گفته‌ی این روانشناس، خودکشی و تمام مفاهیم مربوط به آن، دارای عوامل پرخطری است که برخی از عوامل با اختلالاتی همراه بوده و برخی صرفاً ناشی از برخی فشارها هستند. عوامل پرخطر خودکشی شامل افسردگی اساسی (خصوصا افسردگی همراه با اضطراب)، احساس‌های طردشدگی، بی‌کَسی، و ناامیدی، مصرف مواد و الکل، اختلالات شخصیت، اسکیزوفرنی، حملات وحشتزدگی، استرس پس از ضربه، اختلال دوقطبی، فقدان و از دست دادن، سابقه اقدام به خودکشی قبلی (یا افکار خودکشی قبلی) و عوامل موقعیتی مثل مشکلات شغلی، تحصیلی و خانوادگی است.

وی درباه‌ی عوامل تاثیرگذار بر وقوع خودکشی در دوران پاندمی، گفت: یافته‌های پیشین از تحقیقات صورت گرفته در دوران پاندمی کرونا نشان می‌دهد که در این دوران اختلال سازگاری حدود ۲۲ درصد افزایش یافته است که این امر ممکن است به دلیل تغییر شرایط زندگی، شغلی و تحصیلی باشد. از سوی دیگر سایر پژوهش‌های صورت گرفته خبر از افزایش اختلالات افسردگی، اضطرابی و استرس پس از ضربه می‌دهند که همه این موارد جزء عوامل پر خطر خودکشی محسوب می‌شوند. به زبانی ساده تر، شرایط پاندمی از یک سو برای برخی افرادی که قبلا در معرض عوامل پر خطر خودکشی نبودند، این عوامل را ایجاد کرده است و برای افرادی که از پیش با عوامل پرخطر مربوط به خودکشی روبرو بوده اند، ریسک انجام رفتارهایی چون اقدام به خودکشی را بالاتر برده است.

این مدرس دانشگاه بیان کرد: از جمله برخی نشانه‌های هشدار دهنده‌ای که اطرافیان می‌توانند به آنها توجه کنند و آنها را جدی بگیرند. مواردی شامل تغییر در عادت‌های خواب و خوراک، کناره‌گیری از دوستان، اطرافیان و فعالیت‌های روزمره، احساس گناه، رفتارهای خشونت‌آمیز توام با طغیان و فرار از منزل، مصرف مواد و الکل، بی‌توجهی به سر و وضع خود، بخشش‌های ناگهانی اموال، شاد شدن ناگهانی پس از یک دوره طولانی غمگینی، تغییرات قابل ملاحظه شخصیتی و بی‌حالی همیشگی و مشکل در حفظ تمرکز است.

دوستی در پایان با بیان این که «برخی عوامل وجود دارد که می‌تواند برای فرد به شکل یک محافظت کننده در برابر خودکشی عمل کند»، گفت: یکی از مهمترین عوامل، داشتن شبکه‌های اجتماعی و حمایتی است به طوری که فرد ارتباطات اجتماعی نزدیک و صمیمانه‌ای را تجربه کند. یادگیری مهارت‌های حل مساله و شیوه کارآمد برخورد با مسائل روانشناختی از دیگر عوامل محافظت کننده مهم است. در دسترس بودن روان شناس یا مشاور نیز یکی دیگر از عوامل محافظت کننده در برابر خودکشی محسوب می‌شود. دیگر عواملی که ریسک خودکشی را پایین می‌آورند، شامل متاهل بودن، فرزند داشتن، احساس امید و امنیت شغلی، باورهای مذهبی و دشواری در دست یافتن به وسایل کشنده است.

دبیر: رقیه‌السادات حسینی
خبرنگار: یگانه کربلایی