دکتر پیمان دوستی

دو تاکید خود مراقبتی و خود شفقت ورزی حین بحران

خود مراقبتی بر دو اصل مهم تمرکز دارد. اولین تاکید بر این است که گاهی ما به خودمان استراحت دهیم و کارهای غیر ضروری را فعلا کنار بگذاریم و کمی به خودمان استراحت دهیم، چرا که بعد از تجربه یک بحران، ممکن است احساس خستگی و ناتوانی بکنیم. دومین تاکید بر این است که ما کارهای مهم و ضروری زندگی خود را دوباره از سر بگیریم، به اجتماع برگردیم، به محیط کارمان برگردیم، بهداشت خود را رعایت کنیم و به هر آنچه می تواند به سلامتی ما کمک کند، توجه کنیم.

ممکن است اگر بعد از یک بحران، شروع به خود مراقبتی می کنید، مانند گذشته از فعالیت های خود لذت نبرید. این موضوع کاملا طبیعی است که بلافاصله بعد از یک بحران، فعالیت هایی که قبلا لذت بخش بوده است، دیگر لذت بخش نباشند. به مرور دوباره می توانید از این فعالیت ها لذت ببرید.

گاهی وقت ها، ما حین بحران یک فرد مراقبت کننده یا شفقت ورز را در کنار خودمان نداریم. در این نقطه ما می توانیم مهارت خود شفقت ورزی را در خودمان پرورش دهیم.

خود شفقت ورزی نیز بر دو نکته مهم تاکید دارد. نکته اول اینکه ما در خود را تصدیق کنیم و آن را همانطور که هست بپذیریم. نکته دوم اینکه کاری مهربانانه برای خودمان انجام دهیم.

در این ویدیو، دکتر پیمان دوستی در این خصوص توضیح می دهد. این ویدیو بر گرفته شده از دکتر راس هریس (۲۰۲۱) می باشد.

طرحواره‌ها و ذهنیت‌های طرحواره‌ای دخیل در اختلال شخصیت مرزی

اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک اختلال بسیار شایع در محیط‌های سلامت روان است و تحقیقات گسترده‌ای وقوع همزمان آن را با دیگر انواع مشکلات روانپزشکی مستند کرده‌اند (لیب و همکاران، ۲۰۰۴). به طور بالقوه، تشخیص اختلال شخصیت مرزی (BPD) شامل الگوی متنوعی از ویژگی‌های آسیب‌شناختی روانی از جمله مشخصه‌های نوسان عاطفی/ هیجانی، رفتارهای پرخطر ]مانند رفتار جنسی پرخطر یا دیگر رفتارهای تکانه‌ای چون پول خرج کردن افراطی، رانندگی پر خطر، زیاده روی در مصرف مواد یا الکل و …[، پرخاشگری، رفتارهای خود آسیب رسان، تجربیات تجزیه‌ای و پارانویای (بد بینی و بی اعتمادی) گذرا که ناشی از استرس است، ماهیت چندگانه اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) و همچنین پیچیدگی درمان این اختلال را برجسته می‌کند.

نویسنده: باخ و فارل (۲۰۱۸)

ترجمه و خلاصه: دکتر پیمان دوستی

روان درمانی بهترین روش در درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) در نظر گرفته می شود (بیتمن و همکاران، ۲۰۱۵)، و طرحواره درمانی یکی از رویکردهای درمانی اصلی است که اثربخشی را برای درمان BPD نشان داده است (زانارینی، ۲۰۰۹). با این حال، روان درمانگران معمولاً افراد دارای اختلال شخصیت مرزی را در سطح تشخیص درمان نمی‌کنند، بلکه در سطح مشکلات خود آن فرد درمان می کنند (باخ و همکاران، ۲۰۱۶). بنابراین، شناسایی مشکلات منحصر به فرد مشخص کننده فرد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) به طور کلی آموزنده و مفید است. این موضوع ممکن است شامل هر دو مضمون اصلی زیربنایی به یعنی طرحواره‌های ناسازگار اولیه همراه با ویژگی‌های نوسانی و لحظه به لحظه طرحواره‌های فعال و پاسخ های مقابله‌ای (coping responses) که به آن ذهنیت‌ها گفته می شود، باشد.

دو مفهوم اصلی عبارتند از طرحواره های ناسازگار اولیه (به عنوان “EMS” یا “طرحواره‌ها”) و ذهنیت‌های طرحواره‌ای (به عنوان “ذهنیت‌ها”) که هر دو در مفهوم سازی و درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) ضروری تلقی می‌شوند (آرنتز، ۲۰۱۵، فارل و شاو، ۲۰۱۲).

طرحواره‌ها (یعنی طرحواره‌های ناسازگار اولیه) به عنوان سازه‌های روان‌شناختی‌ای تعریف می‌شوند که شامل باورهایی است که ما درباره خود، جهان و سایر افراد داریم که ناشی از تعامل نیازهای اصلی برآورده نشده دوران کودکی، خلق و خوی فطری فرد و محیط اولیه رشد فرد می‌باشد. همچنین طرحواره‌ها ممکن است به عنوان بازنمایی درونی پایداری از چهره‌های دلبستگی در نظر گرفته شوند که شامل باورهایی در مورد خود و دیگران است و با مفهوم مدل‌های جان بالبی قابل مقایسه است (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳).

هنگامی که طرحواره‌های ناسازگار فعال می‌شوند، حالت‌های شدیدی رخ می‌دهد که به عنوان “ذهنیت‌های طرحواره” توصیف می‌شوند (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳). ذهنیت طرحواره به عنوان وضعیت فعلی عاطفی، شناختی، رفتاری و عصبی‌ای که یک فرد در آن قرار دارد، تعریف می‌شود. ذهنیت‌های ناکارآمد، اغلب زمانی رخ می‌دهند که طرحواره‌های ناسازگار متعددی فعال می‌شوند.

ذهنیت‌های طرحواره‌ای ممکن است به صورت موضوعی در چهار دسته بندی سازماندهی شوند: ذهنیت‌های کودکانه (تجربه نیازهای برآورده نشده‌ی کودکی)، ذهنیت‌های والدین ناکارآمد (منتقد درونی، پیام‌هایی که منعکس کننده باورهای اصلی منفی هستند). ذهنیت‌های مقابله‌ای ناسازگار (اقدام‌هایی که در تلاش برای عدم احساس هیجان‌هایِ ذهنیت‌های کودکانه انجام می‌شود)، و ذهنیت‌های سالم (خود را پرورش می‌دهد، روابط سالم ایجاد می‌کند، مسئولیت می‌پذیرد، احساس دوست داشته شدن، ایمن بودن، و بازیگوش بودن را به عهده می‌گیرد، و در فعالیت های لذت بخش مشارکت می‌کند).

به عبارت دیگر، طرح‌واره‌ها به‌عنوان مضامین پایدار و زیربنایی در اختلال شخصیت مرزی (BPD) در نظر گرفته می‌شوند که ممکن است در یک لحظه معین فعال و در یک لحظه دیگر غیرفعال باشند، در حالی که ذهنیت‌ها ویژگی‌های نوسانی لحظه به لحظه فعال شده آسیب‌شناسی BPD هستند (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳).

هدف کلی درمان برای اختلال شخصیت مرزی (BPD) کاهش شدت، انعطاف ناپذیری و فراوانی ذهنیت‌های ناسازگار و طرح‌واره‌های زمینه‌ای است، در حالی که ذهنیت‌های سالم فرد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) را ایجاد و تقویت می‌کند (آرنتز، ۲۰۱۵). مطابق با ماهیت آنها، طرحواره ها بر اساس شدت آنها (چقدر دقیق هر عبارت درباره طرحواره فرد توصیف کننده است) ارزیابی می شود، در حالی که ذهنیت‌ها بر اساس فراوانی آنها ارزیابی می شوند (چقدر تکرار می‌شوند).

مشابه با نشانه‌شناسی اختلال شخصیت مرزی (BPD)، هم طرح‌واره‌ها و هم ذهنیت‌ها در طول زمان نسبتاً پایدار هستند (ریسو و همکاران، ۲۰۰۶). بر این اساس، طرح‌واره‌ها به‌عنوان ویژگی‌های زیربنایی شخصیت در نظر گرفته می‌شوند، در حالی که ذهنیت‌ها شامل ویژگی‌های نوسانی و آشکار شخصیت هستند.

یانگ در ابتدا پیشنهاد کرد که BPD ممکن است با تقریباً همه طرح‌واره‌ها مشخص شود، در حالی که پیشرفت‌های اخیر بر اهمیت اصلی طرحواره‌های ۱) طردشدگی/ بی‌ثباتی، ۲) بی‌اعتمادی/ بد رفتاری، ۳) محرومیت عاطفی، ۴) نقص/ شرم و ۵) کنترل ناکافی بر خود تاکید دارند (آرنتز و جاکوب، ۲۰۱۲، یانگ و همکاران، ۲۰۰۳).

در رابطه با ذهنیت‌ها، یانگ و همکاران (۲۰۰۳) تاکید کردند که ذهنیت‌های ۱) کودک آسیب پذیر، ۲) کودک عصبانی/ خشمگین، ۳) کودک تکانشی، ۴) محافظ بی تفاوت، ۵) والد تنبیه‌گر، و ۶) (عدم رشد کافی) بزرگسال سالم، نقش‌های غالب را در اختلال شخصیت مرزی (BPD) بازی می‌کنند.

 نقطه قوت طرح‌واره‌درمانی استفاده از رویکرد فرا تشخیصی برای درمان اختلال شخصیت با تمرکز بر طرح‌واره‌ها و ذهنیت‌های موجود به جای علائم است (فارل و همکاران، ۲۰۱۴).



این مطلب مربوط به تالار اختلال شخصیت مرزی می‌باشد


چرا گروه درمانی برای اختلال شخصیت مرزی (BPD) مناسب است؟

اختلال شخصیت مرزی (BPD) بیش از ۵ میلیون آمریکایی را تحت تاثیر قرار داده است. این وضعیت سلامت روان با علائم چالش برانگیز و غالباً طاقت‌فرسا همراه است، مانند طغیان‌های شدید، افکار خودکشی، مشکلات قانونی، عادات آسیب‌رسانی به خود، تمایلات مخرب بین فردی، و مجموعه‌ای از احساسات مانند تنهایی، ناامیدی، بی‌حسی و خشم. علائم مختلف BPD به انواع مختلفی از درمان نیاز دارد، زیرا درمان برخی علائم نسبت به سایرین چالش برانگیزتر است.

منبع: https://www.grouporttherapy.com/

مترجم: دکتر پیمان دوستی

به دلیل سنگینی چالش‌های مرتبط با BPD، بسیاری از افرادی که این تشخیص را دریافت می‌کنند ممکن است از منابع، راه‌حل‌ها و درمان‌ها برای کاهش علائم خود ناامید شوند. این اضطراب یا نگرانی طبیعی است. خوشبختانه، چندین دهه توسعه پیرامون درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) به این معنی است که تعدادی از گزینه‌ها برای مبتلایان به این بیماری وجود دارد.

در واقع یک گزینه قدرتمند و قابل اجرا وجود دارد که همه این گزینه های درمانی را در یک راه حل منسجم به نام گروه درمانی در بر می گیرد. این نوع درمان را می توان به صورت آنلاین یا حضوری تجربه کرد و مزایای بیشتری را به طور خاص برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) فراهم می کند.

گروه درمانی چیست؟

گروه درمانی، نوع اثربخشی از روان درمانی است که طی آن، مجموعه‌ای از افراد با موضوع چالشی مشابهی (در اینجا منظور افرادی است که همگی با اختلال شخصیت مرزی دست و پنجه نرم می کنند)، در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و به کمک یک یا دو تسهیل گر که تحصیلات روان‌شناسی دارند، سعی بر عبور از این چالش‌ها می‌شود. تغییر در گروه درمانی، فرآیندی است که به واسطه بازی متقابل و پیچیده تجارب انسانی ایجاد می‌شود. در هر گروه ۲ روان‌شناس و تعدادی از افراد که همگی با موضوعی تقریبا یکسان روبرو هستند، حضور دارند. حداکثر شرکت کنندگان ۱۲ نفر خواهد بود.

گروه درمانی برای اختلال شخصیت مرزی (BPD)

یکی از بزرگترین چالش‌ها برای هر کسی که با اختلال شخصیت مرزی (BPD) زندگی می‌کند، ایجاد روابط سالم، هم در محل کار، هم در شراکت عاشقانه و هم با دوستان و خانواده است. ماهیت شدید و اغلب فرار علائم عاطفی مرتبط با اختلال شخصیت مرزی (BPD)، حفظ و پرورش ارتباط را دشوار می کند. به همین دلیل برای کسانی که با علائم اختلال شخصیت مرزی (BPD) کار می کنند بسیار مهم است که تکنیک های درمانی خود را در یک محیط امن و حمایتی تمرین کنند.

درمان گروهی حضوری یا آنلاین برای اختلال شخصیت مرزی (BPD) مزایای نظارت بر سلامت روان توسط یک درمانگر مجاز را همراه با حمایت جامعه، تشویق و فرصتی برای تمرین رفتارهای بهتر و تکنیک‌های ارتباطی مورد نیاز برای آینده‌ای سالم‌تر ارائه می‌دهد. این یکی از بهترین گزینه های درمانی موجود برای کسانی است که در چالش های زندگی با اختلال شخصیت مرزی (BPD)  پیمایش می کنند.


این مطلب مربوط به تالار اختلال شخصیت مرزی می‌باشد


آیا اختلال شخیص مرزی (BPD) قابل درمان است؟

جواب این پرسش که آیا اختلال شخیص مرزی (BPD) قابل درمان است؟، بله می‌باشد.

اکثر افراد مبتلا به اختلال شخیصت مرزی (BPD) پس از تشخیص و درمان موثر بهبود می یابند. در واقع، تقریباً نیمی از افرادی که BPD تشخیص داده می شود، تنها دو سال بعد معیارهای تشخیص را ندارند. پس از ده سال، ۸۸ درصد از افرادی که زمانی مبتلا به BPD تشخیص داده شده بودند، علائم حاد تکانشگری و تلاش های فعال برای مدیریت مشکلات بین فردی را برطرف می کنند. برخلاف اکثر اختلالات روانپزشکی دیگر، کسانی که از BPD بهبود می یابند معمولا عود نمی کنند.

منبع: BPD Treatments/ ترجمه: دکتر پیمان دوستی

افراد مبتلا به BPD به دلیل انعطاف پذیری مغز می توانند یاد بگیرند که علائم خود را با موفقیت مدیریت کنند. نوروپلاستیسیتی تغییرات ساختاری و عملکردی است که در مغز به دلیل تغییراتی در رفتار، محیط، افکار، احساسات و همچنین بیماری و صدمات فرد رخ می دهد.

اتصالات عصبی ظرفیت بازسازی و بهبود مسیرهای عصبی آسیب دیده را دارند. با مشارکت متعهدانه و فعال از سوی فرد، متخصص سلامت روان و گروه حمایتی از خانواده، دوستان یا مراقبان، مغز بزرگسالان می‌تواند برای کنترل احساسات انعطاف‌پذیرتر و سازگارتر شود.

رابطه قوی و قابل اعتماد برای افراد مبتلا به BPD برای ایجاد الگوهای قوی تر و انعطاف پذیرتر و خودکارتر و در نهایت داشتن زندگی رضایت بخش کلیدی است. با این حال، هیچ دارویی وجود ندارد که به طور خاص BPD را درمان کند.

روان درمانی

روان درمانی موثرترین درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) است و ضروری است که فرد مبتلا به درمانگر خود اعتماد داشته باشد و رابطه‌ی خوبی با درمانگر خود داشته باشد. متخصصانی که آموزش دیده اند و در حال ارائه درمان برای افراد مبتلا به BPD هستند، ممکن است از طیف وسیعی از این رویکردهای مختلف استفاده کنند. همه این درمان‌ها نیازمند تعهد و مشارکت طولانی مدت هستند. برخی از این روش‌ها شامل طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) هستند.

طرحواره درمانی

درمان طرحواره محور (SFT) بر این ایده استوار است که BPD از الگوها یا مضامین طولانی مدت تفکر، احساس و رفتار ناشی می‌شود. SFT بر قاب‌بندی مجدد تصویر خود و طرحواره‌های خود شکست‌دهنده‌ای که موانعی برای دستیابی به اهداف فرد بوده‌اند، تمرکز دارد. این روش جنبه‌های روش‌های شناختی رفتاری را با سایر اشکال روان‌درمانی ترکیب می‌کند تا الگوهای مثبت و سالم را در زندگی فرد ایجاد کند و در عین حال الگوهای منفی را بشکند.

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) یک درمان مبتنی بر مایندفولنس (ذهن آگاهی/ توجه آگاهی) است که بر سه حوزه مهارت تمرکز دارد: گسلش (فاصله گرفتن از افکار و خنثی کردن اثر افکار بر رفتار)، پذیرش (اجازه دادن به تجربه افکار و احساس‌ها همانطور که هستند بدون تلاش برای خلاصی از افکار) و تماس با لحظه حال (تجربه هرآنچه اکنون رخ می‌دهد مانند افکار و احساس‌هایی که در لحظه حضور دارند). ACT به مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی (BPD) کمک می کند تا با آگاهی، همه‌ی چیزی که در لحظه رخ می‌دهد را مشاهده کنند.


این مطلب مربوط به تالار اختلال شخصیت مرزی می‌باشد


اختلال شخصیت مرزی چگونه تشخیص داده می شود؟

یک تست واحد برای تشخیص اختلال شخصیت مرزی وجود ندارد. اگر فکر می کنید شما یا کسی که می شناسید علائم اختلال شخصیت مرزی را دارید، اولین قدم این است که به دکتر خود مراجعه کنید. یک متخصص بهداشت ابتدا باید شما را به درستی بشناسد. آنها باید یک ارزیابی کامل از سلامت روان، با سؤالاتی در مورد علائم فعلی، سابقه گذشته مانند اقدام به خودکشی، سابقه پزشکی، روابط و پیشینه خانوادگی مانند ترومای دوران کودکی انجام دهند.

منبع: Healt Direct / ترجمه: دکتر پیمان دوستی

برای تشخیص اختلال شخصیت مرزی، باید حداقل ۵ مورد از موارد زیر را داشته باشید:

تلاش های دیوانه وار برای جلوگیری از رها شدن (طرد شدن) واقعی یا خیالی

روابط شدید و ناپایدار مداوم با افراد دیگر، یا به صورت متناوب طرف مقابل را دامنه‌ای از ایده آل سازی و بی ارزش سازی ببینید (خصوصا در خصوص افراد مهم زندگی مانند پدر، مادر، شریک عاطفی، همسر و …) در برخی موارد ممکن است ما حس دوگانه‌ای از خشم و عشق را به افراد مهم زندگی‌مان تجربه کنیم.

تحریف مداوم تصور از خود یا احساس خود

حداقل ۲ رفتار تکانشی که به طور بالقوه آسیب رسان به خود هستند مانند پول خرج کردن تکانه‌ای، روابط جنسی تکانه‌ای، رانندگی پر خطر و …

رفتار خودآزاری مداوم، رفتار خودکشی یا تهدید به خودکشی

احساسات شدیدی که فرد تجربه می‌کنند و ممکن است از چند ساعت تا چند روز به طول بکشد

احساس پوچی طولانی مدت و مزمن

مشکل در کنترل خشم شدید و نامناسب

احساس قطع ارتباط با واقعیت یا داشتن افکار پارانوئید

نوجوانان هم ممکن است علائم اختلال شخصیت مرزی را نشان دهند، اما برای تشخیص باید علائمی داشته باشند که به اندازه کافی شدید باشد که دائماً در عملکرد روزانه به مدت یک سال یا بیشتر اختلال ایجاد کند. نوجوانی با علائم اختلال شخصیت مرزی علائم بسیار شدیدتر و طولانی‌تری نسبت به یک نوجوان معمولی دارد.


این مطلب مربوط به تالار اختلال شخصیت مرزی می‌باشد


اگر اختلال شخصیت مرزی (BPD) را تجربه می‌کنم، چه زمانی باید به دکتر مراجعه کنم؟

اگر شما یا شخصی که می شناسید مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است یا مشکوک به داشتن اختلال شخصیت مرزی است، مهم است که به دنبال کمک باشید.

منبع: Healt Direct / ترجمه: دکتر پیمان دوستی

در زمان‌های زیر، بیشتر از هر زمانی نیاز به ملاقات با دکتر خود را دارید:

در بحران

نشان دادن علائم پریشانی عاطفی (بسیار غمگین، عصبانی یا مضطرب بودن)

به خود آسیب رساندن

فکر کردن یا صحبت کردن در مورد خودکشی

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در معرض خطر زیاد خودآزاری و خودکشی هستند، اگرچه همه افراد مبتلا به این اختلال به خود آسیب نمی‌رسانند. اگر شما یا شخصی که می شناسید مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است و فکر می کنید خطر فوری خودکشی وجود دارد، لطفا با اورژانس تماس بگیرید و آمبولانس بخواهید. تا زمان رسیدن کمک، تنها نمانید.


این مطلب مربوط به تالار اختلال شخصیت مرزی می‌باشد


چه چیزی باعث اختلال شخصیت مرزی می شود؟

مانند بسیاری از اختلالات سلامت روان، علل اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) به طور کامل شناخته نشده است. احتمالاً داشتن اختلال شخصیت مرزی (BPD) ناشی از ترکیبی از ژن ها و تجربیات زندگی فرد است.

منبع: Healt Direct / ترجمه: دکتر پیمان دوستی

همچنین عواملی چون داشتن یک اختلال روانی دیگر، بسیار حساس بودن، یا رنج بردن از مورد سوء استفاده قرار گرفتن یا بی توجهی در دوران کودکی، ممکن است برخی افراد را بیشتر در معرض ابتلا به اختلال شخصیت مرزی قرار دهد. اما هرکسی که این عوامل را داشته باشد، اختلال شخصیت مرزی را تجربه نخواهد کرد و هرکسی که این تجربیات را داشته باشد، ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را ایجاد نخواهد کرد.

در برخی افراد، یک رویداد استرس زا یا قطع رابطه ناگهانی ممکن است با ایجاد اختلال شخصیت مرزی همراه باشد. در طول زمان استرس، بسیاری از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی علائم استرس پس از سانحه، مانند فلاش بک، کابوس، احساس غیر واقعی بودن و حملات پانیک را نیز تجربه می کنند.

گاهی اوقات تجربیات منفی از گذشته به صورت صداها یا خودگویی های تنبیهی بازمی گردند که نادیده گرفتن آنها توسط فرد دشوار است.


این مطلب مربوط به تالار اختلال شخصیت مرزی می‌باشد


اجتناب تجربه‌ای

اجتناب تجربه ای (EA)/ Experiential Avoidance به طور گسترده به عنوان تلاش برای اجتناب از افکار، احساسات، خاطرات، احساسات فیزیکی و سایر تجربیات درونی، حتی زمانی که اجتناب کردن از این فرایندهای درونی در درازمدت آسیب ایجاد کند، تعریف می‌شود (هیز، استروسال و ویلسون، ۱۹۹۹).

مترجم: دکتر پیمان دوستی

تصور می‌شود که فرآیند EA از طریق تقویت منفی حفظ می‌شود، یعنی در کوتاه‌ مدت تسکین موقت ناراحتی از طریق اجتناب کردن به شیوه‌های مختلف مانند پرت کردن حواس، مصرف مواد یا الکل، پر خوری و یا کنار کشیدن از موقعیت‌ها حاصل می‌شود، که در نتیجه احتمال تداوم رفتار اجتنابی حتی در صورتی که در طولانی مدت به شدت این تجارب ناخوشاید اضافه کند، افزایش می‌یابد. نکته مهم، مفهوم سازی فعلی EA (اجتناب تجربه‌ای) نشان می‌دهد که این افکار، احساسات و هیجان‌های منفی نیستند که مشکل ساز هستند، بلکه نحوه واکنش فرد به آنها است که می تواند مشکلاتی را ایجاد کند.

به طور خاص، تصور می شود عدم تمایل همیشگی و مداوم برای تجربه افکار و احساسات ناراحت کننده (و اجتناب و بازداری مرتبط با این تجربیات) که با طیف گسترده ای از مشکلات مرتبط است (هیز، ویلسون و گیفورد، ۱۹۹۶).

مشکلات مرتبط

پریشانی بخشی جدا نشدنی از زندگی است. بنابراین، اجتناب اغلب تنها یک راه حل موقت است. لذا اجتناب این تصور را تقویت می‌کند که ناراحتی، پریشانی و اضطراب بد یا خطرناک هستند در حالی که این نوع واکنش ما به آنهاست که برای ما مشکلاتی ایجاد می‌کند نه خود هیجان‌های ناخوشایند به خودی خود.

اجتناب پایدار از افکار و احساس‌های ناخوشایند اغلب نیازمند تلاش و انرژی است و تمرکز ما را به فرایندهای مهم‌تر زندگی‌مان محدود می‌کند و موجب می‌گردد ما همواره تلاش زیادی در جهت اجتناب از این افکار و احساس‌های کنیم.

همچنین تلاش برای اجتناب ممکن است مانع دیگر جنبه های مهم و ارزشمند زندگی شود.

ارتباط با کیفیت زندگی

شاید مهم‌ترین تأثیر EA پتانسیل آن برای مختل کردن جنبه‌های مهم و ارزشمند زندگی یک فرد باشد (هیز و همکاران، ۱۹۹۹). یعنی زمانی که EA به قیمت نادیده گرفتن ارزش‌های عمیق یک فرد اتفاق می‌افتد، مشکل‌ساز دیده می‌شود. برخی از نمونه ها عبارتند از:

به تعویق انداختن یک کار مهم به دلیل ناراحتی که انجام آن برمی انگیزد.

عدم استفاده از یک فرصت مهم به دلیل تلاش برای جلوگیری از نگرانی از شکست یا ناامیدی همراه آن.

عدم شرکت در فعالیت بدنی/ ورزش، سرگرمی‌های معنادار یا سایر فعالیت‌های تفریحی به دلیل تلاشی که آنها می‌خواهند.

اجتناب از برنامه‌های اجتماعی یا تعامل با دیگران به دلیل اضطراب و افکار منفی‌ای که برمی انگیزند.

شرکت نکردن کامل در برنامه‌های اجتماعی به دلیل تلاش برای تنظیم اضطراب مربوط به اینکه دیگران چگونه شما را درک می‌کنند.

ناتوانی در مشارکت کامل در گفتگوهای معنادار با دیگران، زیرا در حال بررسی علائم خطر در محیط است (تلاش برای اجتناب از احساس “ناامنی”).

ناتوانی در “ارتباط” و حفظ یک رابطه نزدیک به دلیل تلاش برای جلوگیری از احساس آسیب پذیری.

ماندن در یک رابطه “بد” برای جلوگیری از ناراحتی، گناه، و احساس تنهایی احتمالی ممکن است منجر به جدایی شود.

از دست دادن ازدواج یا تماس با فرزندان به دلیل عدم تمایل به تجربه احساسات ناراحت کننده

شرکت نکردن در جشن فارغ التحصیلی، عروسی، تشییع جنازه یا سایر رویدادهای خانوادگی برای جلوگیری از اضطراب یا علائم وحشت.

درگیر شدن در رفتارهای خود ویرانگر در تلاش برای جلوگیری از احساس کسالت، پوچی، بی ارزشی.

انجام ندادن مسئولیت‌های اساسی (مانند بهداشت شخصی، بیدار شدن از خواب، حضور در محل کار، خرید غذا) به دلیل تلاشی که می‌خواهند و/یا پریشانی که برمی‌انگیزد.

رهایی از قلاب شدن در افکار: چند تمرین گسلش

گاهی ما انسان ها به شیوه‌های مختلف در افکار خودمان قلاب می‌شویم. معمولا ما در افکاری غیر مفید (صرف نظر از درست یا غلط بودن، خوب یا بد بودن، مثبت یا منفی بودن) قلاب می‌شویم. در واقع فارغ از اینکه ما در چه فکری قلاب شده‌ایم، همین که تاثیر آن بر عملکردمان، موجب شود تا از مسیر خود خارج شویم یا اعمالی انجام دهیم که برایمان غیر مفید است، می‌تواند ناکارآمدی قلاب شدن در آن افکار را نمایان کند.

در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، اعتقاد بر این است که درست بودن یک فکر، به این معنی نیست که لزوما چسبیدن یا قلاب شدن در آن فکر می‌تواند مفید یا کارآمد هم باشد.

مجموعه تمرین‌هایی تحت عنوان تمرین‌های گسلش (Defusion) وجود دارند که به ما کمک می‌کنند، ما خودمان را از قلاب افکارمان نجات دهیم.

در این ویدیو، دکتر پیمان دوستی مجموعه تمرین‌هایی مربوط به فرایند گسلش در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) را بیان می‌کند که به وسیله آنها می‌توانیم خودمان را از قلاب افکار رها کنیم.

ارزش‌ها به چه معنا هستند و چطور آنها را شناسایی کنیم؟

در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، ارزش‌های عمیق‌ترین خواسته‌های قلبی ما هستند، برای اینکه ما تمایل داریم در طول دوره زندگی‌مان چطور انسانی باشیم و به چه شیوه‌ای زندگی کنیم. در واقع، ارزش‌ها، مانند یک قطب نما یک جهت رفتاری را نشان می‌دهند.

ارزش‌ها یک نقطه‌ی انتها ندارند و ما می‌توانیم تا همیشه در این مسیر حرکت کنیم. این موضوع بر خلاف اهداف هست. در اهداف ماجرا چنین است که ما زمانی که به یک هدف می‌رسیم، حال آن را به دست آورده‌ایم. درواقع، اهداف یک سبک از زندگی نیستند، درحالی که ارزش‌ها سبک زندگی کردن ما هستند.

در این ویدیو، دکتر پیمان دوستی در خصوص ارزش‌ها در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) توضیح می‌دهد و راه‌هایی برای روشن سازی ارزش‌ها بیان می‌کند.